دوستت دارم مرد! حدود یکسال پیش با استاد طاهرزاده گفتگویی داشتیم برای نشریه ظاهرا مرحومشده فتیان. ضمن گفتگو از ایشان پرسیدم وقتی شما در دهه هفتاد مباحث نقد مدرنیته را با آن شدت و حدت طرح میکردید احتمالا با ادبیات رایج کارگزارانیها و تکنوکراتها که در بین مسئولان طرفدار زیاد داشت، مشکلات زیادی داشتید. ایشان پاسخ قابل استفادهای دادند که میذارمش اینجا. (حتما ببينيد.) اون قسمتش که من میخواهم ازش استفاده کنم این بود که میگفتند با روشی که مقام معظم رهبری در قبال قوتگرفتن برخی جریانهای سکولار داشتند انقلاب را از دهان اژدهای مدرنیته نجات دادند. الآن که در مجموع به نحوه عملکرد رهبر انقلاب در انتخابات اخیر و کل پدیده ظهور احمدینژاد و حمایتهای ایشان از آن نگاه میکنم به آینده انقلاب امیدوار میشوم و معناي حرف هاي استاد طاهرزاده را عميقتر ميفهمم. *********** یکی از انتقاداتی که در دلمان نسبت به رویکرد رهبری در سالهای رهبریشان داشتیم این بود که در این سالها، بوی انقلاب آنجوری که زمان امام(ره) میآمد استشمام نمیشد و فضا بیشتر دست تفکرات سکولار بود که کشور را با شعارهایی مثل توسعه اقتصادی و سیاسی در دست داشتند. رهبری در این سالهای گذشته(قبل از 1384) گاهی حتی شعارهایی میدادند که آدم احساس می کرد مواضعشان به شعارهای همین گفتمان مشهور که به آن انتقاد داریم نزدیک است. البته در دوران اصلاحات ایشان سفت و سخت در مقابل هجمه سکولارهای حاکم ایستادند ولی گاهی اوقات ماهایی که آوینی خوانده بودیم(منظورم به رخ کشیدن مطالعات وخنگ فرض کردن شماها در مقابل ماها! نیست، میخواهم کدی را بگویم که مطلب مشخص شود.) احساس میکردیم در مورد توسعه اقتصادی و حمایت از بعضی شعارها جور دیگری هم میتوانستند عمل کنند. چیزی که مثلا مرحوم مددپور در مقدمه یکی از کتابهایش به آن اشاره میکند و از رویکرد همراه با مماشات رهبر انقلاب در قبال گفتمان توسعه رایج در دهه هفتاد انتقاد میکند. *********** به نظرم روی کار آمدن احمدینژاد و حمایت رهبری از آن حتی اگر با تحلیلهایي همچون کودتا و ... از سوی برخی افراد متوهم تعبیر شود تقریبا پاسخ عملی به همه آن نقدهایی بود که در دلمان نسبت به سرنوشت انقلاب احساس میکردیم. اصلا اینکه احمدینژاد چقدر اصالت دارد و چقدر درست عمل میکند مهم نیست به نظر من. مهم اینست که ایشان مراسم تنفیذ رئیس جمهور را بدون حضور افرادی مثل هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، کروبی، خاتمی و ... برگزار کردند. این که ایشان در مقابل حمله بیسابقه و غیرمتعارف و شاید خلاف ادب رئیس جمهور به هاشمی رفسنجانی در یک برنامه زنده تلویزیونی در آن زمانی که انتظار میرفت موضع بگیرند حرفی نزدند و عملا با سکوتشان آراء احمدینژاد را بالا بردند یا حداقل از شکسته شدن آراء احمدینژاد در بین دوستداران انقلاب جلوگیری کردند. این که صریحا در نماز جمعه اعلام کردند که من با آقای هاشمی در مواردی اختلاف نظر دارم. ایشان در این انتخابات و حوادث بعد از آن به نفع احمدینژاد،عملا روبروی بسیاری از انقلابیون سابق ایستادند. *********** من اصلا مشکلم با آقای هاشمی رفسنجانی مشکل مرگ بر غارتگر بیتالمال لثارات و انصار حزب الله یا حساسیت به پیشنهاد دوچرخه سواری فائزه هاشمی نیست. آقای هاشمی یکی از یاران قدیمی امام و انقلاب و یکی از چند شخصیت شناخته شده جمهوری اسلامی در سطح بینالملل است که چند برابر سن من و شما سابقه انقلابی دارد. به نظر من همه باید به این سوابق انقلابی و خدمتهایی که به ایران اسلامی کرده است احترام بگذاریم. به نظر من آقای هاشمی همانقدر محترم است که شخصیتی مثل آیتالله طالقانی در تاریخ انقلاب محترم است. منتهی شما در تفسیر پرتو قرآن آقای طالقانی یا تفسیر راهنمای آقای هاشمی نباید دنبال تفکر انقلاب اسلامی و امام(ره) باشید و اگر دیدید چنین تفکری ـ که البته میتواند در کنار بایستد و محترم باشد ـ میداندار همه چیز شده است باید نگران باشید. یعنی به نظر من اصولا در یک سری مسائل اساسی فارغ از خدمات اجرایی درخشانی(دیگه اینها را دارم با حداکثر همزبانی با کارگزارانیها مینویسم! و به خودم هم یه کم داره فشار میآد!) که داشتند نوع فکر ایشان با عالمی که امام(ره) به آن دعوت میکرد متفاوت است. موضوع اصلي تفاوت افقها و طرز تفكرها و نسبت آنها با انقلاب اسلامي است. *********** به نظرم در حوادث اين انتخابات هیمنه گفتمانهای مبتنی بر اندیشههای سکولار اقتصادی و سیاسی کاملا شکسته شد. یعنی امروز احساس میکنم آقای هاشمی بعنوان یکی از مهمترین سمبلها و پدران معنوی این نوع فکر، روز بروز بیشتر به حاشیه میرود. و کاری که مقام معظم رهبری انجام داند این بود که پشت این قضیه ایستادند و عملا با موضعگرفتنشان(یا سکوت سیاسیشان) از کاری که احمدینژاد شروع کرد حمایت کردند. این که امروز در وزارت نفتی که افتخار تعداد زیادی از مدیران آن حتی در زمان دولت قبلی احمدینژاد این بود که حکمشان را از هاشمی رفسنجانی گرفته اند وزیری انتخاب میشود که نفتی نیست اتفاق کمی نیست. البته شاید رویکرد نسبتا پوپولیستی احمدینژاد در طرح آن مسائل در مناظره تاریخی سیزدهم خرداد 1388 قابل نقد باشد و حتی بتوان در دادگاه او را محکوم کرد اما به نظر من مسأله مهمی که پس از این انتخابات و با این مرزبندی شدید اتفاق افتاد این بود که انقلاب از چنبره یک نوع فکر که سنخیت زیادی با مبانی انقلاب و دیدگاههای امام(ره) نداشت کاملا آزاد شد و غل و زنجیرهایی که این نوع تفکر زمینی به پای انقلاب زده بود باز شد. البته اینکه احمدینژاد چقدر بتواند درست عمل کند یا اینکه چقدر گرفتار حلقه برخی دوستان ناباب یا حداقل شبهه ناک اطراف خودش بشود و دهها عیب دیگر احمدینژاد و اطرافیانش، موضوعی است که میتوان راجع به آن زیاد گفتگو کرد ولی به نظرم اصلا موضوع، احمدینژاد نیست. موضوع شکسته شدن بتهاییست که به نوعی از تفکر سکولار برای پیشبرد انقلاب امید داشتند. موضوع رها شدن انقلاب از این غل و زنجیرهاست. نمیدانم، شاید بتوان گفت که چیزی شبیه به یک انقلاب داخلی در جمهوری اسلامی اتفاق افتاد. هدایت مستقیم این انقلاب داخلی هم با خود رهبری بود. *********** حرف های نماز جمعه دیروز تهران که در آن به برخی کدهایی که به همین تحلیل ربط داشت اشاره کردید باعث شد تا این پست را بنویسم که بگویم احساس میکنم بخاطر همه کارهایی که در این مدت انجام دادید خیلی بیشتر از قبل شما را دوست دارم: بخاطر اینکه از سر رأی ما دهاتیهایی که گشنه بودیم و پول گرفتیم! یا اینکه گول خوردیم و فرق تورم نقطهای و متوسط را نفهمیدیم! و به احمدینژاد رأی دادیم، به خاطر نظر هاشمی و موسوی و خاتمی و کروبی و برخی مراجع نگذشتید و رأی ما را باطل نکردید، بخاطر همان پیام روز شنبهی پس از انتخاباتتان که ما بیست و پنج میلیون را در مقابل آنهمه آدم حسابی موجه که آن طرف بودند و میخواستند انتخابات را ابطال کنند،آدم حساب کردید، بخاطر این همه فشار که از ناحیه دوستان سابق تحمل کردید، بخاطر اهانتهایی که امثال هادی غفاری و کدیور و ... در این مدت به شما کردند و تحمل کردید، بخاطر تحمل خنگی نخبگان سیاسی و فرهنگی مملکت، بخاطر تحمل درد ندانمکاریهای نیروی انتظامی و صدا و سیما و بسیج، بخاطر تحمل کارهای عجیب و غریب احمدینژاد، . . . دوستت دارم مرد! همین. |