به گروه اینترنتی جذاب و پر از خواندنی‌های جالب مبین خوش آمدید. از آرشیو ما در پایین صفحه نیز دیدن کنید

Monday, November 10, 2008

[MoBiN-Group] RooZaaNe (No. 1026)

 

 

 


 

 

 

1026

 
 

به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست

مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 1026 :: سه شنبه 21 آبان 1387

Mobin_s2004@yahoo.com

ایمیل هایتان را آفلاین با Zoho mail بخوانید
و جواب دهید!

آرشيو روزانه

براي مشاهده شماره ديروز «روزانه» (1025) اينجا را کليک کنيد


عناوين برخي از مطالب شماره امروز مجله الکترونيکي «روزانه»:

  • بهترین والپیپرهای فایرفاکس
  • تصاویری از هواپيماي رياست جمهوري
  • رابطه زايمان‌هاي ناخواسته نوجوانان امریکایی با برنامه‌هاي تلويزيوني
  • معرفي و دانلود فيلم : نبرد در سياتل
  • مستند شبکه بی بی سی 4 در مورد ایران
  • دانلود انيميشن : Sonic Underground Secrets of The Chaos Emerald
  • آلبوم جديد و زيباي مهرداد M.N.Y با نام جاده شمال با سه کیفیت
  • آهنگ جديد و زيباي حميد عسکري با نام واسه اينه
  • مدیریت گوشی های نوکیا با Nokia PC Suite 7.0.9.2 final
  • دنياي موبايل: بازی کشتی کج 2009
  • معرفي و دانلود بازيهاي کامپيوتري: افق تاریک
  • نامه ای از طرف خدا
  • کردان را اعدام میکنند؟
  • نامه دختر عموي دختر همسايه به پسر همسايه دختر عمويش يعني من
  • یک شیوه نوین سرقت!
  • سرویس ایاب و ذهاب جدید کارمندان مایکروسافت!
  • ... و احساس کبوتر بودنم را تازه فهمیدم
  • کسی که هزار سال زیسته بود
  • ملاقات پروفسور حسابي با انيشتين
  • ما مَردها خيلی پَستيم!
  • دانلود مجلات و کتب خارجي: Modern Design
  • پاناسونیک و نمایشگر 150 اینچی
  • هفت‌آسمان مجاز فرهنگ و هنر (41)
  • زیبا و دلنشین سخن بگوئید تا پاسخ های زیبا و دلنشین بشنوید
  • آيا بعضي احکام نسبي بوده و اجراي آنها امروزه به مصلحت جامعه مسلمانان نيست؟
  • و ....

 


 

 

Mobin_s2004@yahoo.com



بارش باران پایيزی در تهران

 



 

 


Mobin_s2004@yahoo.com

بهترین والپیپرهای فایرفاکس
آشناي غريب
ويژه نامه ولادت امام رضا عليه السلام
عکس: فضانورد تک و تنها
ماشینهای شگفت انگیز
تصاویری از هواپيماي رياست جمهوري
اتاق هیأت دولت پرنده!
بزرگترین صفحه نمایشی جهان بر روی نمای ساختمانی ۳۵ طبقه
طبق معمول در دبي!
نقشه‌های انتخابات ریاست جمهوری آمریکا
گزارش تصويري از مسابقات دو با مانع زنان ايراني
10 قطعه مولودی به مناسبت میلاد امام رضا(ع)
زورنا
خبرگزاری رسمی زورنویسان ایران!

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

موسسه تحقیقاتی "رند" گزارش داد:
رابطه زايمان‌هاي ناخواسته نوجوانان امریکایی
با برنامه‌هاي تلويزيوني

بر اساس تحقيقات 3 ساله انجام شده توسط پژوهشگران مؤسسه تحقيقاتي "رند"، برنامه ها و فيلم هاي پخش شده از تلويزيون، رابطه مستقيمي با زایمان زودهنگام نوجوانان و ترويج رفتارهاي جنسي آنان دارد.
به گزارش رویترز، بنا بر گفته "آنيتا چاندرا"، پژوهشگر و محقق رفتارشناسی مؤسسه "رند"، "بر اساس تحقيقات انجام شده اين امر محرز شده كه پخش برنامه هاي تلويزيوني نقش به سزايي در افزايش ناهنجاري ها و زايمان هاي زودهنگام و ناخواسته در نوجوانان امریکایی دارد، البته اين به آن معني نيست كه تنها عامل و علت ناهنجاريهاي جنسي، برنامه های تلویزیونی هستند اما بايد تأثير اين برنامه ها را به عنوان يك فاكتور مهم در نظر گرفت."
نتايج تحقيقات انجام شده بر روي نوجوانان بين سنين 12 تا 17 سال كه 3 مرتبه ازآنها به طور متوالي در سال هاي 2001 تا 2004 نظرسنجي شده است، نشان مي دهد نسبت زايمان هاي ناخواسته و زودهنگام نوجوانان امریکايي با تماشاي برنامه هاي ناهنجار جنسي رابطه مستقيم دارد.
يك نظرسنجي جداگانه نیز که توسط مقامات رسمي اكادمي "Pediatrics" بر روي 718 نوجوان انجام شد، نشان داد كه 91 درصد از اين نوجوانان بر اثر تماشاي برنامه هاي ناهنجار جنسي تلويزيون به اين راه كشيده شده اند.
به علاوه، تحقيقات انجام شده بر روي 23 كانال رايگان و كابلي تلويزيوني پربيننده كه برنامه هاي كمدي، درام، رئال و انيميشن را نمایش می دهند، نشان داد كه برنامه هاي كمدي داراي بيشترين و برنامه هاي رئال داراي كمترين مضمون جنسی هستند.
زايمان هاي زودهنگام ناخواسته در سال 1991 كاهش داشته است ولي با اين وجود، رشد اين ناهنجاري در امریکا در مقایسه با كشورهای صنعتي دیگر بالاتر است. نزديك به یک ميليون دختر بين سنين 15 تا 19 سالگي هر ساله دچار زايمان هاي زودهنگام و ناخواسته مي شوند كه اين رقم حدود معادل 20 درصد از زنان بالغ را شامل مي شود كه بيشتر آنها نيز ناخواسته بوده است.
تلويزيون به عنوان يكي از رسانه هايي است كه در تهييج نوجوانان به مسائل جنسي نقش ايفا مي كند و مجلات، اينترنت، موسيقي هاي تحريك كننده را نيز بايد به اين فاكتور ها اضافه كرد.
اين تحقيقات نشان داده است نوجواناني كه به بازي هاي خشن کامپیوتری مي پردازند و میانگین آن براي هر كودك امریکايي 13 ساعت در هفته است، پرخاشگري فيزيكي در رفتارشان افزایش می یابد.

پشت پرده تأخیر در اعلام وصول معرفی محصولی
به مجلس

اصل نامه معرفی صادق محصولی به مجلس در حالی که روز قبل از آن از طریق فاکس ارسال شده بود، تا پایان زمان جلسه علنی روز گذشته مجلس دراختیار هیأت رئیسه قرار نگرفت.
به گزارش رجانیوز، عدم تحویل اصل نامه به مجلس در حالی بود که رئیس مجلس چند بار در مقابل تذکرات نمایندگان اظهار داشت امروز مجلس اعلام وصول دارد، اجازه دهید از تذکرات بگذریم. با این حال، در اواخر جلسه علنی هنگامی که وی از منشی هیأت رئیسه خواست وصولی را قرائت کند، موسی قربانی گفت وصولی نداریم.
پیش از این بنا بود در صورت اعلام وصول نامه معرفی، یکشنبه هفته آینده بررسی رأی اعتماد در دستور کار قرار گیرد. این در حالی است که با تأخیر در اعلام وصول و با توجه به اینکه هفته آینده جزء تعطیلات مجلس است، احتمالاً بررسی رأی اعتماد به هفته بعد از آن موکول خواهد شد.
با این حال، در صورتی که رأی اعتماد در دستور کار روز سه شنبه هفته آینده قرار گیرد، بازخورد منفی در میان نمایندگان به دلیل درخواست از آنان برای حضور در مجلس و خروج از حوزه های انتخابیه در هفته تعطیل خواهد داشت.
از سوی دیگر، در حالی که روند تخریب و تهمت ها علیه محصولی پس از انصراف 3 سال پیش او فروکش کرده بود، طی روزهای اخیر رسانه های جریان ضداصولگرا به بازتولید و انتشار همان اخبار و گزارش های منفی دست زده و معتقدند گذشت زمان به ضرر محصولی خواهد بود.
روز گذشته حمید رضا حاجی بابایی عضو هیأت رئیسه مجلس عدم ارائه زندگینامه و برنامه صادق محصولی وزیر پیشنهادی کشور به مجلس را دلیل اعلام وصول نشدن این معرفی نامه عنوان کرد و افزود: بر اساس ماده 188 آیین نامه داخلی مجلس معرفی وزیر جدید به مجلس باید به همراه زندگینامه و برنامه وی باشد. روز شنبه نامه معرفی وزیر پیشنهادی کشور از طریق فاکس به مجلس ارسال شد وما تا این لحظه منتظر ارائه زندگینامه و اصل نامه معرفی و همچنین برنامه های وزیر پیشنهادی بودیم. از آنجا که این مدارک به دست ما نرسید نتوانستیم نامه معرفی وی را اعلام وصول کنیم. در صورتی که مدارک لازم تا روز سه شنبه به دست ما برسد نامه معرفی را درهمان روز اعلام وصول خواهیم کرد.
تأخیر در ارائه نامه معرفی وزیر پیشنهادی کشور به مجلس در شرایطی روز گذشته انجام شد که اصل نامه معرفی باید توسط معاونت حقوقی و پارلمانی رئیس جمهور ارائه شود.
محمد رضا رحیمی معاون پارلمانی و حقوقی رئیس جمهور از روابط نزدیکی با علی کردان برخوردار است و تلاش ویژه ای برای به وزارت رسیدن و ابقاء او انجام داده بود.
ایرج ندیمی مشاور معاون پارلمانی رئیس جمهور نیز در پاسخ به برخی نمایندگان با بیان اظهاراتی عجیب از وجود برخی مسائل پیرامون محصولی خبر می دهد. همچنین موسی پور معاون پارلمانی وزارت کشور تلاش خاصی برای رایزنی با نمایندگان انجام نمی دهد.
 

 



 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

معرفي و دانلود فيلم

نبرد در سياتل
Battle in Seattle

نويسنده و کارگردان: استوارت تاونزند. موسيقي: نيل داويدج. مدير فيلمبرداري: بري آکرويد. تدوين: فرناندو ويله نا. ‏طراح صحنه: کريس آگست. بازيگران: مارتين هندرسون[جي]، ميشله رودريگز[لو]، چارليز ترون[الا]، وودي ‏هارلسون[ديل]، آندره بنجامين[جنگو]، کاني نيلسون[جين]، ري ليوتا[شهردار جيم توبين]، چانينگ تاتوم[جانسون]، ‏جنيفر کارپنتر[سام] ايوانا ميليشيه ويچ[کارلا]، جاشوا جکسون[رندال]، راده سربدژيا[دکتر ماريچ]. 100 و 98 دقيقه. ‏محصول 2007 آمريکا، آلمان، کانادا. نامزد جايزه بهترين فيلمنامه از مراسم سينما و تلويزيون ايرلند، نامزد جايزه ‏بهترين طراحي لباس، بهترين فيلم، بهترين طراحي صحنه از مراسم لئو. ‏
سال 1999. هزاران فعال اجتماعي در سياتل گرد آمده اند تا در برابر ساختمان محل تشکيل کنفرانس پنج روزه وزرايي ‏کشورهاي عضو سازمان تجارت جهاني دست به تظاهرات بزنند. در ميان آنها جنگو، سام، لو و جي قرار دارند که از ‏سازمان دهندگان اصلي اين تظاهرات به شمار مي روند. هر کدام از آنها مشکلات شخصي خودشان را نيز دارند و بايد ‏با آن دست و پنجه نرم کنند. ولي تظاهرات مسالمت جويانه آنها به خشونت کشيده و تبديل به يک شورش تمام عيار مي ‏شود. اين کار سبب مي شود تا شهردار بر خلاف ميل خود اعلام وضعيت اضطراري کرده و از گارد ملي بر برقراري ‏نظم کمک بگيرد. تمام نيروهاي پليس به خيابان ها فرستاده مي شوند و در ميان آنها ديل به چشم مي خورد که همسرش ‏باردارش الا در اولين روز تظاهرات بر اثر ضربه باتوم يکي از همکارانش فرزندشان را سقط کرده است. با وجود به ‏خشونت کشيده شدن تظاهرات، پيام معترضين به داخل کنفرانس راه يافته و در درون و بيرون موافقاني پيدا مي کند. از ‏جمله دکتر ماريج که نگران سرنوشت انسان هاي کشور فقير است و جين، گزارشگر تلويزيون که با وجود مخالفت و ‏روش هاي ناپسند اربابان رسانه اي خود را صميمانه مجبور به همراهي با تظاهر کنندگان مي بيند...‏

چرا بايد ديد؟
استوارت تاونزند چهره اي شناخته شده دارد. ايرلندي تبار است و خوش چهره، متولد دوبلين است و 36 ساله که ‏بازيگري را به شکل غيرحرفه اي از دوران تحصيل آغاز کرده و از 1994 توانسته جايگاهي به عنوان بازيگر خوش ‏آتيه براي خويش تدارک ببيند. ابتدا در فيلم هاي کوتاه ايرلندي ظاهر شده و اولين نقش بلند خود را در‎ Trojan Eddie‎‏ ‏‏(1996) بازي کرده و تنها دو سال بعد با ‏Resurrection Man‏ شاه نقش بازيگري خود را خلق کرده است. نقشي که ‏جايزه بهترين بازيگر فانتافستيوال و نامزد همين جايزه به همراه جايزه تماشاگران جشنواره فيلم هاي ايرلندي را براي ‏وي به دنبال داشته است. تاونزند در اين فيلم نقش جوان پروتستان ايرلندي را بازي مي کرد که در دهه 1970 به دليل ‏نفرتش از کاتوليک ها دست به کشتن آنها مي زد. توفيق تاونزند در تماشاخانه هاي لندن با بازي در نمايشي از تنسي ‏ويليامز و همکاري با سينماگراني چون وينترباتم يا ميشل بلان دنبال شد، اما سفر وي به هاليوود چندان حاصل جالب ‏دربرنداشت. ملکه نفرين شده (2002) نه براي او و نه براي ديگر عواملش خوش يمن نبود. بازي در کنار چارليز ترون ‏در به دام افتاده(و بعدها زندگي در عالم واقعي با وي) يا فيلم هاي ‏Shade‏ و ‏The League of Extraordinary ‎Gentlemen‏-به نقش دوريان گري- نتوانست بر اعتبار وي بيفزايد. آخرين تجربه اش به عنوان بازيگر در سال گذشته ‏تئوري آشوب بود که در مقايسه با فيلم هاي پيشين او قابل اعتنا و محصولي جدي محسوب مي شد. اما ورود وي به ‏حيطه کارگرداني نشان از زايش يک فيلمساز کاملاً جدي و حتي مي شود گفت منتقد سياسي اجتماعي دارد. ورودي ‏خوش و نامنتظره و به مثابه تولدي ديگر و اين بار در پشت دوربين که اگر امتداد يابد مي تواند تاونزند را صاحب ‏جايگاهي معتبر کند[ کار او را مي شود با نان و گل هاي رز کن لوچ مقايسه کرد که هر دو از حوادث و شخصيت هايي ‏واقعي مدد گرفته بودند، البته کن لوچ نه فقط انديشه سياسي شکل گرفته اي دارد، بلکه سبک سينمايي اش نيز قوام يافته و ‏منحصر به خود اوست].‏
تاونزند براي روايت قصه اش نقطه ديد ثابتي اختيار نکرده، لحن جانبدارانه اش نيز بسيار کلي و انسان دوستانه است. ‏هيچ کدام از شخصيت ها سياه و سفيد نيستند، مانند پليسي-ديل- که بعدها براي عذرخواهي از جي مي آيد. حتي شهردار ‏نيز در برابر اعلام وضعيت اضطراري و مقابله خشونت بار با مردم مقاومت مي کند. اما هيچ کدام از اين نگاه هاي ‏مثبت و همراه مانع از ان نمي شود تا تاونزند ديد انتقادي خود را نسبت به سازمان تجارت جهاني که مدتي بعد از واقعه ‏نماد آن-ساختمان هاي دوقلويش- ويران شد، پنهان کند. از ديد او و دکتر ماريج و بسياري از تظاهر کنندگان اين سازمان ‏کشورهاي فقير را فقيرتر مي کند و چيزي جز تقسيم گرسنگي و فقر نخواهد کرد، مگر زماني که اصول انساني را فارغ ‏از سياست هاي دولتي مد نظر داشته باشد. ‏
بديهي است چنين فيلمي مانند رفتار همان تظاهر کنندگان در سينماي آمريکا جايي نداشته باشد، حتي اگر هنرپيشگان ‏مشهوري چون ترون يا هارلسون در آن نقش داشته باشند. هاليوود شايد ياغي ها را بپسندد، اما ياغي هاي با هدف مانند ‏کمونيست ها هميشه به چشم بيگانه نگريسته شده اند. نتيجه نيز رانده شدن نبرد در سياتل به 8 سينما حاشيه اي و در ‏نتيجه شکست مالي فيلمي 8 ميليون دلاري است که استفاده از سالن هاي بيشتر و تبليغات مناسب مي توانست سرمايه آن ‏را به سرعت بازگرداند. ‏‎ ‎
نبرد در سياتل به عنوان اثر هنري که حادثه اي واقعي و تلخ را داستاني کرده، يک فيلم خوب و ديدني است و نقدهاي ‏بسيار مثبتي نيز دريافت کرده است. اما موفق نشده تا مخاطبان خود را لااقل در سينماها بيابد. شايد اين اتفاق به مدد دي ‏وي دي و روي پرده کوچک بيفتد. ساخته شدن چنين فيلمي نشان دهنده زنده بودن تفکرات انسان دوستانه و مصلحانه و ‏بلوغ سياسي يک کارگردان است. يقين دارم کارگردان جوان آن در آينده-اگر از اين راه منحرف نشود- فيلم هاي بهتري ‏ساخت. به احترام اين جوان کلاه از سر برمي گيرم و مي گويم تولد مبارک آقاي تاونزند!‏
ژانر: اکشن، درام. ‏
 

براي مشاهده عکسهايي از اين فيلم روي اين لينک کليک کنيد
 

لينکهاي دانلود (نسخه اورجينال)
Battle.in.Seattle.2007.DVDRip.XviD.AC3-TMR.part01.rar
Battle.in.Seattle.2007.DVDRip.XviD.AC3-TMR.part02.rar
Battle.in.Seattle.2007.DVDRip.XviD.AC3-TMR.part03.rar
Battle.in.Seattle.2007.DVDRip.XviD.AC3-TMR.part04.rar
Battle.in.Seattle.2007.DVDRip.XviD.AC3-TMR.part05.rar
Battle.in.Seattle.2007.DVDRip.XviD.AC3-TMR.part06.rar
Battle.in.Seattle.2007.DVDRip.XviD.AC3-TMR.part07.rar
Battle.in.Seattle.2007.DVDRip.XviD.AC3-TMR.part08.rar
Battle.in.Seattle.2007.DVDRip.XviD.AC3-TMR.part09.rar
Battle.in.Seattle.2007.DVDRip.XviD.AC3-TMR.part10.rar
Battle.in.Seattle.2007.DVDRip.XviD.AC3-TMR.part11.rar
Battle.in.Seattle.2007.DVDRip.XviD.AC3-TMR.part12.rar
Battle.in.Seattle.2007.DVDRip.XviD.AC3-TMR.part13.rar
Battle.in.Seattle.2007.DVDRip.XviD.AC3-TMR.part14.rar
Battle.in.Seattle.2007.DVDRip.XviD.AC3-TMR.part15.rar

رمز فايل: ندارد


لينکهاي دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد
. براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا کليک کنيد

براي خريد اينترنتي و دريافت از طريق پست روي اين لينک کليک کنيد
 

دانلود فيلم مستند و ورزشي

مستند شبکه بی بی سی 4 در مورد ایران
Rageh Inside Iran (BBC, 2007)
 

راقه عمر، گزارشگر کانال بی بی سی 4 به تهران می آید تا مستندی متفاوت از جامعه ایرانی تهیه کند. این مستند 90 دقیقه ای نمایی روشن تر از ایران کنونی رسم می کند که با دیگر برنامه های تهیه شده در مورد ایران به کلی متفاوت است. راقه که خود مسلمانی سنی است در کنار رییس جمهور ایران نماز می خواند و از جنوب تا شمال تهران را به تصویر می کشد. این مستند به دلیل تقاضای زیاد تاکنون 3 بار از بی بی سی پخش و تکرار شده است


لينکهاي دانلود

رمز فايل: Elnaz@mechodownload
 

لينکهاي دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد. براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا کليک کنيد

براي خريد اينترنتي و دريافت از طريق پست روي اين لينک کليک کنيد


دانلود انيميشن

Sonic Underground Secrets of
The Chaos Emerald

کارتون ديدني و پرطرفدار
"
Sonic Underground Secrets of The Chaos Emerald"

لينکهاي دانلود
part1.rar
part2.rar
part3.rar
part4.rar
part5.rar
part6.rar
part7.rar
part8.rar

رمز فايل: ندارد


لينکهاي دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد
.
براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا کليک کنيد

براي خريد اينترنتي و دريافت از طريق پست روي اين لينک کليک کنيد

 

 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

دانلود آلبوم: فارسي

جاده شمال
باصداي مهرداد

آلبوم جديد و زيباي مهرداد M.N.Y با نام جاده شمال با سه کیفیت
 

نام آهنگ کیفیت عالی

Mp3

کیفیت متوسط

Wma

کیفیت پایین

Ogg

Jade Shoma Download Download Download
Yade Ghadima Download Download Download
Vatan Download Download Download
Baz Amadi Download Download Download
Zelzele Download Download Download
Mastam Download Download Download
Del Khaste Download Download Download

براي دانلود، روي هر يک از لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.


تک موزیک

آهنگ جديد و زيباي حميد عسکري با نام واسه اينه

لينک دانلود مستقيم
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

نرم افزار PC

مدیریت گوشی های نوکیا با
Nokia PC Suite 7.0.9.2 final

همان‌طور که می‌دانید محصولی که کمپانی نوکیا برای گوشی‌های خود در نظر گرفته، نرم‌افزاری است به نام Nokia PC Suite که هرجا گوشی نوکیا باشد، این برنامه هم یافت می‌شود. نسخه‌ی هفتم از این نرم‌افزار روز گذشته توسط نوکیا عرضه شد و برای دانلود روی سایتش قرار گرفت. در نسخه‌ی جدید تغییرات ظاهری فراوانی ملاحظه می‌شود؛ محیط برنامه جمع و جور تر شده و با اتصال موبایل به کامپیوتر، نمایی از همان نوع موبایل در برنامه نشان داده می‌شود. جابه‌جایی فایل‌ها بسیار آسان‌تر شده و حتی با کشیدن فایل به درون صفحه‌ی اصلی برنامه نیز می‌توانید عملیات انتقال را انجام دهید. مدیریت تماس‌ها و پیام‌ها از طریق Nokia PC Suite 7 بهتر از قبل شده است. با نصب این برنامه، می‌توانید تقویم گوشی را هم تغییر دهید و ورودی‌های جدیدی در آن ایجاد نمایید. هم‌چنین برای راحتی کار با موبایل‌هایی که از سرویس نقشه‌های نوکیا سود می‌برند هم قسمتی برای دریافت نقشه‌ها ایجاد شده است.

قابلیت های کلیدی برنامه Nokia PC Suite 7.0.9.2 final:
- انتقال اتوماتیک تمام اطلاعات شما مانند: تصاویر، موزیکها، دیگر اطلاعات از گوشی به گوشی دیگر یا از کامپیوتر به کامپیوتر دیگر
- اتصال سریع و راحت به اینترنت
- اتصال به صورت بی سیم و یا با سیم
- اتصال و استفاده از گوشی مانند یک مودم
- مدیریت SMS ها، نشانی ها، تصاویر و کلیپهای صوتی تصویری
- توانایی نصب برنامه های بر پایه Java™ بر روی گوشی
- تبدیل فرمتهای زنگ های مختلف
- توانایی اجرای پیغام های صوتی تصویری
- توانایی ارسال SMS از کامپیوتر
- Backup و Restore اطلاعات داخل گوشی
- پشتیبانی بیش از 30 زبان
- و...

کانکشن هایی که برنامه از آنها پشتیبانی می کند:
- Infrared (IrDA) port
- Bluetooth via a supported stack: Digianswer Bluetooth Software Suite,
- Microsoft Windows XP Bluetooth, or WIDCOMM Bluetooth for Windows 1.4
- Nokia Connectivity Cable DKU-2 (USB) or Nokia Connectivity Adapter Cable DKU-5 (serial)

سیستم مورد نیاز جهت اجرای برنامه:
Available hard disk space: 150 MB (file size approx. 25 MB)
* Windows Vista x32 and x64 editions
* Windows XP Professional x64 edition
* Windows XP (Professional or Home Edition) (Service Pack 1 or Service Pack 2)
* Windows 2000 (Service Pack 4)
USB cable, infrared, or Bluetooth
 

لينک دانلود (حجم فايل حدود 35 مگابايت مي باشد)

رمز فايل: ندارد

لينک دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد. براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا کليک کنيد
 

دنياي موبايل

بازی کشتی کج 2009
WWE Smackdown vs Raw 2009

نسخه جدید بازی کشتی کج 2009 که به تازگی توسط THQ به بازار عرضه شده است. گرافیک و کیفیت این بازی نسبت به نسخه قبلی خود (2008 WWE) بسیار بهتر شده است و امکانات آن بیشتر شده است. این بازی دارای تمامی سوپر استارهای کشتی کج از جمله:Undertaker-J.Cena-Triple H و ... است.

قابل نصب بر روی گوشی های :
نوکیا : 5700/5320Xpress Music
6110/ 6120/ 6121/ 6210Navigator/ 6220/ 6290
N71/ N73/ N75/ N81/ N81 8GB/ N82
N92/ N93/ N93I/ N95/ N95 8GB
E50/ E51/ E65/ E66/ E71
سامسونگ : SGH-i520/ SGH-i450/ SGH-i550/ SGH-i560
ال جی : KS10


لينک دانلود مستقيم (حجم فايل کمتر از يک مگابايت مي باشد)

رمز فايل: www.mobin-group.com

براي دانلود، روي هر يک از لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.

نکته: فایل مورد نظر بصورت فشرده با پسوند Zip میباشد. لذا بعد از دریافت فایل، آن را از حالت فشرده خارج و سپس با استفاده از دستگاه بلوتوث یا کابل و یا دستگاه کارت ریدر برروی گوشی موبایل خود Install نمایید.


معرفي و دانلود بازيهاي کامپيوتري

افق تاریک
 DARK HORIZON 

بد بختی و بیماری شدید جهان ما را به آرامی به سوی مرگ می برد. کلیه سیستم ها و تجهیزات متوقف شدند و هر آنچه که از آذوقه و سوخت برای زیستن و وجود داشت از بین رفته است. تاریکی سهمگینی سراسر جهان را فراگرفته است و به نظر می آمد که راهی برای متوقف ساختن تهدید تاریکی وجود ندارد. شایعه پایان یافتن هستی به آرامی در حال پخش شدن در میان کهکشان ماست و ...
ابزار آلات و سلاحهای زمینی ها در برابر این تهدید ناچیز به شمار می رود و چشم امید ساکنان زمین به شما و گروهتان است. بازی افق تاریک بازیکن را به سالهای آغازین از دومین عصر از جهان انوستا می برد. شما در این بازی جزو نفراتی که در این رزم شرکت می کنند قرار می گیرید

مشخصات بازی:
ناشر: Paradox Interactive
کمپانی سازنده: Paradox Inter
تاریخ انتشار: 13 اکتبر 2008
موضوع: اکشن، ماجراجوئی
مناسب برای سنین: +10

حد اقل سیستم مورد نیاز:
Win XP
P4 2.4Ghz
128Mb RAM
2.5Gb of free space on HDD
GeForce FX 5700 with 64Mb or higher
Audio card
 

لينک دانلود

Dark.Horizon-SKIDROW.part01.rar 
Dark.Horizon-SKIDROW.part02.rar 
Dark.Horizon-SKIDROW.part03.rar 
Dark.Horizon-SKIDROW.part04.rar 
Dark.Horizon-SKIDROW.part05.rar 
Dark.Horizon-SKIDROW.part06.rar 
Dark.Horizon-SKIDROW.part07.rar 
Dark.Horizon-SKIDROW.part08.rar 
Dark.Horizon-SKIDROW.part09.rar 
Dark.Horizon-SKIDROW.part10.rar 
Dark.Horizon-SKIDROW.part11.rar

رمز فايل: ندارد


لينک دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد
. براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا کليک کنيد

 

 
 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

بخش اول

مطالب ارسالی نویسندگان ثابت «روزانه»
 

نمکدون
alimerikhi@yahoo.com

 

 

حديث روزانه
arash_new2001@yahoo.com

حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمود:

الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَهِ یَعْدِلُ سَبْعینَ حَسَنَه، وَ الْمُذیعُ بِالسَّیِّئَهِ مَخْذُولٌ، وَ الْمُسْتَتِرُ بِالسَّیِّئَهِ مَغْفُورٌ لَهُ.

انجام دادن حسنه و كار نیك به صورت مخفى، معادل هفتاد حسنه است; و آشكار ساختن گناه و خطا موجب خوارى و پستى مى گردد و پوشاندن و آشكار نكردن خطا و گناه موجب آمرزش آن خواهد بود.

وسائل الشّیعه: ج 16، ص 63، ح 20990

 

 

دانستني هاي علمي
bimaze2006@yahoo.com

  • آيا ميدانستي درخت زيتون بعد از 40 سال بار ميدهد و نزديک به دو هزار سال عمر ميکند.
  • آيا ميدانستي که سماق يک کلمه عربي است و فارسي سماق در واقع سماک هست.
  • آيا ميدانستي که محمدخان قاجار ، تهران را پايتخت ايران قرار داد.
  • آيا ميدانستي که استان کرمان بعد از استان خراسان بزرگترين استان ايران است. يعني در واقع دومين استان بزرگ ايران .
  • آيا ميدانستي که عدس در خاصيت غذايي با گوشت برابرى ميکند و درضمن براى حافظه بسيار مفيد است .

 

جديدترين پيامک ها و جوک ها
ali_laila_live@yahoo.com

اگه کسی خواست بغلت کنه
هر وقت کسی رو دیدی احساس کردی میخواد بغلت کنه و فقط تو می بینیش... زبونت بند اومده... صدایی نمی شنوی... زمان نمی گذره... مطمئن باش عزرائیله


پی معرفتیم
ما عاشق فهم و ادب و معرفتيم
ما خاک قدوم هر چه زيبا صفتيم
از زشتى کردار دگر خسته شديم
محتاج دو پيمانه مى معرفتيم


جارو برقی
جارو برقی با اینکه می دونه زباله راه نفسش رو می بنده، باز هم هورتش می کشه
...
...
...
جارو برقیتم آشغال!


چشم و دهن می خواهند
روزگاریست که همه عرض بدن میخواهند
همه از دوست فقط چشم و دهن میخواهند...
دیو هستند ولی مثل پری میپوشند
گرگهایی که لباس پدری میپوشند
آنچه دیدند به مقیاس نظر میسنجند
خوب طبیعیست که یک روز به پایان برسد
عشقهایی که سر پیچ خیابان برسد


بعضیا
بعضیا با غصه پیرن بعضیا با غم رفیقن... بعضیا از بس عزیزن هرگز از دلها نمیرن!!

 

 

آل ياسين
hra62302@yahoo.com

باری به سنگینی تاریخ

خیلی‌ها خودشان را راحت کرده‌اند. تا قبل از ظهور مهدی صاحب زمان که میگویند :"حالا که آقا نیست ،‌بی خیال" ، احتمالا بعد از ظهور هم میگویند:"حالا که آقا هست ،‌بی‌خیال"
و اصلا هیچ فکر نمیکنند که بابا این انقلاب همه جانبه‌ی فرهنگی ،‌اعتقادی ،‌اقتصادی و فکری و ... حضرت مهدی مقدماتی میخواهد.اصلا درست است که او مبدا الایات است و همه معجزات تاریخ انبیا در دست اوست ولی به فرمایش حضرت صادق اگر قرار بود همه کارهای امت حضرت مهدی به معجزه حل شود که در زمان حضرت خاتم الانبیا انجام میشد!
هیچ فکر کرده‌اید که اگر ظهور حضرت مهدی(عج) ،‌در دوران حیات ما اتقاق بیافتد ،‌چه بار عظیمی بر گرده‌مان سنگینی میکند؟
باری به سنگینی تاریخ!
هیچ فکر کرده‌اید که تاریخ چشم‌ به حرکات ما دوخته است؟
...همه اولیا و انبیا دوست داشتند که به جای ما بودند و خدمت حضرت صاحب الزمان را میکردند؟
... همه ائمه طاهرین از ما انتظار دارند؟
هیچ فکر کرده‌اید که شاید شما یار سیصد و سیزدهم حضرت صاب الامر هستید و شاید امر ظهور معلق شماست؟
یا شاید قرار است توبه ای حقیقی کنید و از سرداران سپاه آخرالزمان شوید!
اصلا میدانید که مهدی چقدرمنتظر است تا ما به او برگردیم؟ و این نه از روی نیاز او به ماست؟ و این از روی محبت او به ماست؟
هیچ فکر کرده‌اید که شاید ما یکی از عوامل تاخیر ظهور باشیم؟
شاید قرار است حرکتی کنیم؟
شاید قرار است دعایی بکنیم ،از ته دل؟
یا شاید آهی ؟
یعنی در این حد هم به فکر نبوده‌ایم؟
هیچ فکر کرده اید که آیا برای تعجیل در ظهور از ما کاری برمی‌آید؟
... که ما خودمان را طوری تربیت کرده ایم که در ظهور آن حضرت به درد او بخوریم؟
هیچ فکر کرده‌اید که شاید قرار است عده ای مدینه فاضله حضرت مهدی را نبینند؟
شاید قرار است که تو در رکاب حضرتش به شهادت برسی تا کسانی بعد از تو طعم عدالت شیرین او را بچشند!
شاید این جمعه بیاید ...

محمد حسين افشاري

 

فردوسي طوسي
baran432002@yahoo.no

 پس کیخسرو، روی به سوی آتش می کند و سوگند یاد می کند به دادار دارنده و به روز سپید و به شب سیاه و:
به خورشید و ماه و به تخت و کلاه
به مهر و به تیغ و به دیهیم شاه
که هرگز نپیچم سر از مهر اوی
نبینم به خواب اندرون چهر اوی
سپس دبیران در کار می آیند و :
یکی خط نوشتند بر پهلوی
به مشک از بر دفتر خسروی
گوا بود دستان و رستم بدین
بزرگان لشگر همه هم چنین
و سوگند نامه را به رستم می سپارند:
به زنهار در دست رستم نهاد
چنین خط سوگند و آن مهر و داد

پایان بخش آیین سوگند نیز چنین است:
وزآن پس همی خوان و می خواستند
دگرگونه مجلس بیاراستند
ببودند یک هفته با رود و می
بزرگان در ایوان کاوس کی

رویین تن شدن و بی مرگی و جستجوی چشمه آب زندگی یا آب حیات یا چشمه خضر( خدر. خسرو. كسرا. قیصر. كایزر. سزار. همه از نام خسرو یا شاه گرفته شده است) در كهن ترین داستان ها و آیین های عرفانی ایرانی و در شاهنامه دیده می شود.( هم چنین در استوره گیل گمش كه كهن ترین استوره یافته شده بشری است و در غرب ایران به دست آمده است)
این آرزوی بزرگ بشر سپس به سراسر جهان بال می گشاید.مرگ اما سرانجام کار است. پس هر پهلوان رویین تن نقطه ضعفی دارد که به همسن سبب از پای در می آید. آشیل را هنگامی که در آب فرو می برند تا رویین تن شود، مادرش پاشنه پای او را می گیرد و آن قسمت آبدیده نمی شود و دشمن با پرتاب تیری به پاشنه آشیل او را نابود می کند. اسفندیار نیز هنگام فرو شدن در آب، چشمان خود را می بندد و سرانجام رستم با پرتاب تیری به چشمان او، وی را می کشد.

ادامه دارد ...

 

 

مصحف
hamed.1360@yahoo.com

هر روز چند آيه قرآن بخوانيم

بري شنيدن آيه مورد نظر بر روي شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد

سوره: سورة يس آيات: 83 محل نزول: مکه
 
 
وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاء وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ 28 إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ 29 يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون 30 أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ 31 وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ 33 وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنْ الْعُيُونِ 34 لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ 35 سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ 36 وَآيَةٌ لَّهُمْ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ 37 وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ 38 وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ 39 لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ 40

 

ترجمه فارسي مکارم

و ما بعد از او بر قومش هيچ لشكرى از آسمان نفرستاديم، و هرگز سنت ما بر اين نبود; «28» (بلكه) فقط يك صيحه آسمانى بود، ناگهان همگى خاموش شدند! «29» افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبرى براى هدايت آنان نيامد مگر اينكه او را استهزا مى‏كردند! «30» آيا نديدند چقدر از اقوام پيش از آنان را (بخاطر گناهانشان) هلاك كرديم، آنها هرگز به سوى ايشان بازنمى‏گردند (و زنده نمى‏شوند)! «31» زمين مرده براى آنها آيتى است، ما آن را زنده كرديم و دانه‏هاى (غذايى) از آن خارج ساختيم كه از آن مى‏خورند; «33» و در آن باغهايى از نخلها و انگورها قرار داديم و چشمه‏هايى از آن جارى ساختيم، «34» تا از ميوه آن بخورند در حالى كه دست آنان هيچ دخالتى در ساختن آن نداشته است! آيا شكر خدا را بجا نمى‏آورند؟! «35» منزه است كسى كه تمام زوجها را آفريد، از آنچه زمين مى‏روياند، و از خودشان، و از آنچه نمى‏دانند! «36» شب (نيز) براى آنها نشانه‏اى است (از عظمت خدا); ما روز را از آن برمى‏گيريم، ناگهان تاريكى آنان را فرا مى‏گيرد! «37» و خورشيد (نيز براى آنها آيتى است) كه پيوسته بسوى قرارگاهش در حركت است; اين تقدير خداوند قادر و داناست «38» و براى ماه منزلگاه‏هايى قرار داديم، (و هنگامى كه اين منازل را طى كرد) سرانجام بصورت س‏خ‏للّهشاخه كهنه قوسى شكل و زرد رنگ خرما» در مى‏آيد «39» نه خورشيد را سزاست كه به ماه رسد، و نه شب بر روز پيشى مى‏گيرد; و هر كدام در مسير خود شناورند «40»

آیات امروز را می توانید از طریق این لینک هم مطالعه کنید


توضيح:
هر روز مي خواهيم يک صفحه از قرآن را با هم بخوانيم (به همراه معني آن) هر روز چند دقيقه وقت مي ذاريم، بعد از يه مدت مي بينيم کل قرآن را ختم کرده ايم، به همين راحتي.
فرمايش امام صادق (عليه السلام) هم که يادمون هست: «قرآن پیمان خداست بر خلق او و برای شخص مسلمان شایسته است که بر عهد خود نگاه کند و هر روز 50 آیه بخواند.»
بيائيم فعلا حداقل با يک صفحه در روز شروع کنيم!
ياعلي مدد... التماس دعا

 

 

بخش دوم

ديگر مطالب ارسالی

اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

 

zeydan_yazdan@yahoo.com

باسلام
این مطلب رو در جواب شخصی که مطلبی با عنوان گلایه از کینه و تعصب نوشته بود نوشتم
دوست عزیز؛ همه اون مطالبی که توی روزانه مبین نوشتی درسته
اما تو خودت هم گفته بودی که اونجایی که زندگی میکنی همه با احترام و علاقه از فرهنگ ما ایرانی ها و حتی غذاهای مورد علاقه مون صحبت و سوال میکنن. * با احترام و علاقه *
اونوقت تو چطور میای در مورد امام زمان(عج) و حضرت محمد(ص) اینطوری حرف میزنی؟؟؟؟اگه اونجا زندگی میکنی احترام و فرهنگ رو هم از اونا یاد بگیر.

 

 

akbarzeyton@yahoo.com

چیزی که این روزها اذیتم می‌کند این غم و ناامیدی و حسرت و افسردگی‌ای است که از در و دیوار تهران پاییزی این روزها می‌ریزد و به نظرم یکی از دلیل‌هایش هم محصولات فرهنگی این روزها اعم از فیلم‌ها و آهنگ‌های پاپ و سریال‌های تلویزیون است. زندگی زیر تحریم و فشار اقتصادی ناشی از آن و هوای آلوده و ترافیک و استرس تولیدی آن همینطوری‌اش اصلا ساده نیست، این فیلمها و آهنگ‌ها و سریال‌ها هم همه راجع به درد و رنج مردم فقیر یا غنی است، هر کدام یک جور. پر از گریه و زاری و مرگ و عشق شکست‌خورده. بابا آخر با این همه افسردگی و غمی که هر روز در این شهر پاشیده می‌شود چطور می‌توان مردم را برای مقاومت و پیشرفت و نوآوری و رشد امیدوار نگه داشت؟ این‌ها انرژی ما رامیگیرند تا انجا که برخی نادانسته اززندگی دران سوی مرزها بگویند اگر خیلی وضع بد باشد می‌روند و شادی و صلح را جای دیگری از دنیا پیدا می‌کنند.این یکی از بزرگترین اشکال‌های فضای فرهنگی این مملکت است، به نظر م هیچ جای دنیا هیچ‌کس نمی‌تواند با دیدن و شنیدن این همه غم و غصه و افسردگی، ذره‌ای امید و انرژی مثبت برای کار و پیشرفت و نوآوری و ایستادگی دربرابر زور و دزدی داشته باشد. من واقعا نمی‌فهمم که چطور کسی این را نمی‌بیند. من را خیلی می‌ترساند حالا این درست که تئوری روحانیت پروژه همیشگی گریزبه حوادث کربلا است اما بی بلا کربلا هم یکباربوده شما سالی دو ماه بخورد ما گرسنگان قرن حاضربدهید (همان زیرخط فقرمنظورمه ...می فهمی که جان برادر ) اما اینکه دوازده ماه سال سیزده ماهش گریه باشذ وغصه وغم این کجاش ماهههههههههههههههه !؟
تهران _ اکبردرویش

 

 

alireza1384@gmail.com

حکایتی از امیر کبیر

در سال 1264 قمري، نخستين برنامه‌ي دولت ايران براي واكسن زدن به فرمان اميركبير آغاز شد. در آن برنامه، كودكان و نوجواناني ايراني را آبله‌كوبي مي‌كردند.
اما چند روز پس از آغاز آبله‌كوبي به امير كبير خبردادند كه مردم از روي ناآگاهي نمي‌خواهند واكسن بزنند. به‌ويژه كه چند تن از فالگيرها و دعانويس‌ها در شهر شايعه كرده بودند كه واكسن زدن باعث راه ‌يافتن جن به خون انسان مي‌شود هنگامي كه خبر رسيد پنج نفر به علت ابتلا به بيماري آبله جان باخته‌اند، امير بي‌درنگ فرمان داد هر كسي كه حاضر نشود آبله بكوبد بايد پنج تومان به صندوق دولت جريمه بپردازد. او تصور مي كرد كه با اين فرمان همه مردم آبله مي‌كوبند. اما نفوذ سخن دعانويس‌ها و ناداني مردم بيش از آن بود كه فرمان امير را بپذيرند. شماري كه پول كافي داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌كوبي سرباز زدند. شماري ديگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مي‌شدند يا از شهر بيرون مي‌رفتند روز بيست و هشتم ماه ربيع الاول به امير اطلاع دادند كه در همه‌ي شهر تهران و روستاهاي پيرامون آن فقط سي‌صد و سي نفر آبله كوبيده‌اند. در همان روز، پاره دوزي را كه فرزندش از بيماري آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امير به جسد كودك نگريست و آنگاه گفت: ما كه براي نجات بچه‌هايتان آبله‌كوب فرستاديم. پيرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امير، به من گفته بودند كه اگر بچه را آبله بكوبيم جن زده مي‌شود. امير فرياد كشيد: واي از جهل و ناداني، حال، گذشته از اينكه فرزندت را از دست داده‌اي بايد پنج تومان هم جريمه بدهي. پيرمرد با التماس گفت: باور كنيد كه هيچ ندارم. اميركبير دست در جيب خود كرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حكم برنمي‌گردد، اين پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز چند دقيقه ديگر، بقالي را آوردند كه فرزند او نيز از آبله مرده بود. اين بار اميركبير ديگر نتوانست تحمل كند. روي صندلي نشست و با حالي زار شروع به گريستن كرد. در آن هنگام ميرزا آقاخان وارد شد. او در كمتر زماني اميركبير را در حال گريستن ديده بود. علت را پرسيد و ملازمان امير گفتند كه دو كودك شيرخوار پاره دوز و بقالي از بيماري آبله مرده‌اند. ميرزا آقاخان با شگفتي گفت: عجب، من تصور مي‌كردم كه ميرزا احمدخان، پسر امير، مرده است كه او اين چنين هاي‌هاي مي‌گريد. سپس، به امير نزديك شد و گفت: گريستن، آن هم به اين گونه، براي دو بچه‌ي شيرخوار بقال و چقال در شأن شما نيست. امير سر برداشت و با خشم به او نگريست، آنچنان كه ميرزا آقاخان از ترس بر خود لرزيد. امير اشك‌هايش را پاك كرد و گفت: خاموش باش. تا زماني كه ما سرپرستي اين ملت را بر عهده داريم، مسئول مرگشان ما هستيم. ميرزا آقاخان آهسته گفت: ولي اينان خود در اثر جهل آبله نكوبيده‌اند امير با صداي رسا گفت: و مسئول جهلشان نيز ما هستيم. اگر ما در هر روستا و كوچه و خياباني مدرسه بسازيم و كتابخانه ايجاد كنيم، دعانويس‌ها بساطشان را جمع مي‌كنند. تمام ايراني‌ها اولاد حقيقي من هستند و من از اين مي‌گريم كه چرا اين مردم بايد اين قدر جاهل باشند كه در اثر نكوبيدن آبله بميرند

 

 

par_619@yahoo.com

نامه ای از طرف خدا

امروز صبح که از خواب بیدار شدی،نگاهت می کردم؛و امیدوار بودم که با من حرف بزنی،حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی.اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی. وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی:سلام؛اما تو خیلی مشغول بودی.یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی. بعد دیدمت که از جا پریدی.خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی. تمام روز با صبوری منتظر بودم.با اونهمه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی.متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی،شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی،سرت را به سوی من خم نکردی. تو به خانه رفتی وبه نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.بعد از انجام دادن چند کار،تلویزیون را روشن کردی.نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛ در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری...باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی،شام خوردی؛ و باز هم با من صحبت نکردی. موقع خواب...،فکر می کنم خیلی خسته بودی. بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب به خیر گفتی ، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی.اشکالی ندارد.احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام. من صبورم،بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی.من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.منتظر یک سر تکان دادن، دعا، فکر،یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد. خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته باشی.خوب،من باز هم منتظرت هستم؛سراسر پر از عشق تو...به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی. آیا وقت داری که این را برای کس دیگری هم بفرستی؟ اگر نه،عیبی ندارد،می فهمم و هنوز هم دوستت دارم. روز خوبی داشته باشی ...
دوست و دوستدارت: خدا
 

 

 

ahmadak_110@yahoo.com

کردان را اعدام میکنند؟

دیشب پدر بزرگ عیال میهمان ما بود. ماجرای مدرک دکترای کردان و ۵ میلیون تومان کذایی معاونت پارلمانی دولت را چند شب قبل برایش تعریف کرده بودم و با چهره ای که تعجب فراوان از آن فوران میکرد گوش میداد. کنجکاوی حاج آقا گل کرده بود و باعث شده بود که موضوع استیضاح را بسیار جدی پیگیری کند.
این پیر مرد هشتاد و چند ساله که جوانی را پای منبر شهید نواب صفوی گذرانده بود از اینکه نمایندگان به استیضاح کردان رای موافق داده بودند بسیار خوشحال شده بود.
شب که رسیدم خونه حضرت عیال گفت: "حاج آقا بعد از شنیدن کامل جریان استیضاح کردان از رادیو سوال کرد: حالا، کردان را اعدام میکنند؟"
اول لبخندي روي صورتم نقش بست اما بعد كلي به اين حرف فكر كردم.
واقعا بايد با تفكر كرداني چه كرد؟ تفكري كه در وزارت كشور نيروهاي متخصص و متعهد را كنار زد و به نيروهاي وامانده و با تفكر ضد اصولگرايي جاني دوباره داد.
تفكري كه ارزشهايش مارك كت و شلوار و ساعت و كفش بود و نگاهش به ماشين مدل فلان ونوع بهمان.
تفكري كه مديرانش امروز با ماكسيما مي آمدند و با سوناتا مي رفتند و فردا آزارا و مورانو و سانتافه و ... .
تفكري كه نتوانست با هاشمي و افشار و تفكر آنها كنار بيايد.
تفكري كه وزارت كشور را لانه گنجشك كرده بود و پرسنل را همچون جوجه هايي گرسنه چشم به دهان مادر. پرسنلي كه نگاهشان به دستان وزير بود كه اين ماه از جيب بيت المال چقدر بذل و بخشش ميكند.
شايد اين تفكر در وزارت كشور از پا افتاد، اما هنوز افرادي چون رحيمي كه در آغوش رييس جمهور محبوب جا خوش كرده اند در حال كردانيزه كردن دولت هستند. گويا رحيمي ماموريت دارد ميان مجلس و دولت را بر هم بزند. گويا رحيمي قصد دارد هر روز يك كردان ديگر به دولت تحويل بدهد. و حالا كه زمزمه هاي تصدي پست ديگري در دولت توسط كردان شنيده ميشود به اين حقيقت ميرسيم كه تفكر كرداني را بايد اعدام كنند. رييس جمهور بايد از روند كردانيزاسيون در حال رشد در دولت جلوگيري كند.

 

 

reza.reza1386@yahoo.com

سلام به همه همشهريهاي مبيني
قصد دارم بحثي را باز كنم كه شايد كه نه حتما در فكر خيلي از شماها بوده و هست.بارها نوشته ها مقالات و نظرات و نقدها و حمايتهايي در اين مورد ديده شده حتي در اين مجله.اين موضوع چيزي نيست جز حجاب.
و البته عملي كه گشتهاي ارشاد انجام ميدهند.
بنده قصد نداشتم در مورد اين موضوع چيزي بنويسم ولي مرشد گروه اپوزيسيون مجله اقاي ابق يا همان غفاري با نوشتن داستاني در اين مورد منو وا داشت كه نظر خودمو بنويسم.
دوستان دقت كنيد مگرغير اين است كه مملكت ما تنها مملكت 99درصد مسلمان با نود درصد شيعه است.مگر ما نوع زندگي و دين و عرف ما با غربي ها يكي هست كه ميخواهيم قوانين انها را اينجا پياده كنيم.همانطور كه انها نميتوانند قوانين ما را در جامعه خودشان پياده كنند.
حجاب هم در اين مقوله قرار دارد.ملت ما ملتي با غيرت و شيعه هستند و بايد قوانين جامعه با دين مردم سازگار باشد.كاري به سياست ندارم.وقتي دين مردم به انها ميگويد حجاب واجب است و براي همه شيعيان هم اين قانون را گذاشته خب كاملا طبيعي است كه اين دستور دين مردم به قانون تبديل شود و نهادهاي نظارتي هم ناظر اجراي ان باشند.محض رضاي خدا منطقي فكر كنيدو به سوالهاي زير جواب منطقي بدهيد:
چه كسي ميتواند بگويد كه حجاب در اسلام واجب نيست؟؟؟
چه كسي ميتواند بگويد كه با ديدن دختري ارايش كرده و بد حجاب نظرش جلب نميشود و لذت نميبرد و دوست ندارد اورا نگاه كند؟؟؟
چه كسي حاضر است بگويد نگاه هوس الود پسران به خواهرش به خاطر ارايش و بد حجابي برايش مهم نيست؟
حرفي هم با بعضي دختران جامعه كه الان هم دارند اين نوشته را ميخوانند دارم
محض رضاي خدا بگوييد كه
ارايش و بدحجابي شما نشانه چيست؟
مگر غير اين است كه براي اينكه زيباتر بشويد و اين زيبايي را براي ديگر افراد جامعه نشان بدهيد به اين شكل دراورديد؟
واقعا نميدانيد كه اين بد حجابي به گفته دينتان كار حرامي است و با اين كار پسران از ديدن شما لذت ميبرند و دوست دارند نگاهشان را از شما برندارند؟
پسران مسلمان و متدين حق دارند كه در جامعه امنيت ديني داشته باشند.ايا با اين وضع شما اين امنيت به خطر نمي افتد؟شايد بگوييد خب نگاه نكنند.ايا واقعا ميشود؟؟؟
باز تكرار ميكنم.كشور ما كشوريست كه با تمام كشورهاي دنيا فرق ميكند.كدام كشور را سراغ داريد كه بيش از نود درصد مردم ان شيعه باشند؟پس براي اين كشور شيعه و قانون شيعي ان ايا نبايد نهادي باشد كه به اين قانون مهم(حجاب) كه سلامت دين مردم را به خطر مي اندازد و دهها چالش مستقيم و غير مستقيم براي اين جامعه شيعه ايجاد ميكند نظارت كند؟من با برخي برخوردهاي تند و زشت اين نهاد نظارتي(گشتهاي ارشاد)كاري ندارم.بنده منظورم نفس وجود اين نهاد است كه خدا وكيلي نبايد باشد؟محض رضاي خدا فقط 100 ثاينه به نوشته هاي بالا فكر كنيد.

 

 

behrooztavakkoli28@yahoo.com

نامه دختر عموي دختر همسايه به پسر همسايه دختر عمويش يعني من - 5

پسر همسايه دختر عموي نازنين من، شما پسرا ايكبيري هستيد . مخصوصاً تو پسر همسايه دختر عموي من چون بر هر كس مخصوصاً بر من كه در كلاس پنجم هستم و شما كه در كلاس سوم هستيد واضح و مبرهن است كه بقول مامانم بدرد لاي جرز هم نمي خوريد، من كه در كلاس پنجم دبستان هستم سوادم بيشتر از شما مي باشد، اما شما پسر ايكبيري به دختر عموي من كه دختر همسايه شما مي باشد پز داده ايد كه خيلي سواد داريد چون روزنامه مي خوانيد . نخير هم مامانم ميگه دانشگاه ها را دخترا پر كرده اند نه پسرا . وقتي مي آيم خانه عمو جان تا با دختر عمو ي نازنينم برويم در اطاق سي دي آهنگ رپ بگذاريم و با هم حركات موزون انجام بدهيم
ميثم خان را پشت درخت مقابل خانه عمو جان ديده ام، واي خدا چه پسر خوبي هستند ايشان . اما شما مي گوييد ميثم خان نبايد به دختر عموي من نگاه كند چون چشمهايش ناپاك مي باشند، در صورتي كه اينجوري نيست، چون ميثم خان عينك به چشم دارند پس چشمهايشان هيچوقت ناپاك و كثيف نمي شوند اين شما هستيد كه عينك نداريد و نمي خواهيد مثل ميثم خان دكتر بشويد پس چشمهايتان ناپاك و كثيف مي باشد و هميشه روي پشت بام با چشمهاي ناپاك به دختر عموي من كه دختر همسايه شما مي باشد نگاه مي كنيد . من سوادم بيشتر از شما است . تا ميثم خان را ديدم با چشمهاي پاك فهميدم كه ايشان وقتي بزرگ شدند حتماً دكتر خواهند شد و شما پسر همسايه دختر عموي من چون دركلاس سوم هنوز هستيد و سوادتان از من كمتر مي باشد
نفهميديد كه دختر عموي خوشگل، من تمام دندان هايش درآمده است وگرنه چگونه مي توانست سيب را گاز بزند و سيب گاز زده را بشما بدهد ديدي ما دخترا چه جور زرنگ هستيم؟ .چند روز پيش ميثم خان را ديدم ايشان به من اون جوري نگاه كرد، همان جوري كه پسرا تو سريال تلويزيوني به دختراي خوشگل نگاه مي كنند . برو دق كن، بعد ميثم جون به من فرمودند كه پشت درخت قايم مي شوند كه من را ديد بزنند نه دختر عموي من را فهميدي پسر همسايه حسود؟ در ضمن براي اين كه بيشتر دق كني بايد بگويم كه ميثم خان پدر محترمي دارد كه ماشينش پرايد مي باشد نه پيكان و براي ميثم خان كامپيوتر هم خريده است پدر شما پسر همسايه دختر عموي من چه چيزي داريد؟
ميثم خان به من فرموده وقتي بزرگ شدند پرايد پدر جانش را خواهد گرفت و من را خواهد برد بالاي شهر براي گردش، برو بمير...ميثم خان با مبايل پدر محترمش از من عكس انداخت و گفت كه مي خواهد عكس من را روي بازوي مردانه اش خال كوبي كند با يك دل خوشگل . پسر همسايه كمي محترم، من وقتي به كلاس پنجم رفتم مادر محترم من پارچه ژاپني برايم خريد و برايم چادر دوخت و گفت كه «ژاپني ها چادر را كشف و اختراع كردند و ما هم از ژاپن چادري وارد مي كنيم كه همه مومن و نماز خوان شويم تا برويم به بهشت پس شما بايد برويد و بزرگ كه شديد كچل بشويد و اگر نشديد ما همه دختران خوشگل و مومن با لنگه كفش شما پسرها را كچل خواهيم فرمود مثل مادر محترم من و دختر عمويم حالا برو دق كن ايكبيري نامه من هم تمام شد اي نامه كه مي روي بسويش از جانب من بزن تو گوشش تا ديگر دختر عموي من را گول نزند.... امضا دختر عموي دختر همسايه تو پسر بد...بد
من هم مثل ميثم خان قهر مي باشم تا قيامت .

 

.

alirezamajidi@gmail.com

یک شیوه نوین سرقت!

فیلم‌های زیادی دیده‌ایم که در آنها برای کپی کردن یک کلید، راهزن کلید را روی یک تکه خمیر فشار می‌دهد تا قالبی از آن تهیه کند و بعد سر فرصت، کلید را کپی کند. اما یک برنامه‌نویس کامپیوتری دانشگاه سن‌دیگوی کالیفرنیا، برنامه‌ای نوشته است که کار کپی کردن کلیدها را بسیار آسان می‌کند.
«استفان سوج» که استاد علوم کامپیوتر این دانشگاه است، پروژه‌ نوشتن این برنامه را رهبری کرده است. این برنامه که Sneakey نام دارد، این امکان را فراهم می‌آورد که حتی با استفاده از یک عکس با وضوح کم گرفته شده با یک گوشی موبایل، یک کلید را کپی کرد.

برنامه طوری نوشته شده است که حتی افرادی که هیچ دانشی در مورد مکانیک قفل‌ها و کلیدها ندارند، می‌توانند به سادگی از آن استفاده کنند.
به این ترتیب از این به بعد باید حفاظت دوچندانی از کلیدهای خود به عمل آورید، کلیدهایتان را حتی یک لحظه روی میز نگذارید و با آنها بازی نکنید!
برای اثبات کارایی برنامه، تیم برنامه‌نویس، ‌از طبقه چهارم یک ساختمان عکسی از دسته‌کلیدی که روی یک میز در طبقه هم‌کف قرار داشت گرفتند و با استفاده از همین عکس، کلیدها را کپی کردند.
این برنامه می‌تواند عمق  بریدگی‌ها و دندانه‌های لبه یک کلید را اندازه بگیرد، فرقی نمی‌کند که عکس از چه زاویه‌ای گرفته شده باشد.

به دلایلی که بر همگی روشن است، برنامه برای استفاده عموم منتشر نشده است، اما گفته می‌شود که کسانی که دانش MatLab و تکنیک‌های عکس‌های کامپیوتری داشته باشند، ‌می‌توانند برنامه مشابهی بنویسند.

منبع: Read/WriteWeb

 

 

محفوظ

سرویس ایاب و ذهاب جدید کارمندان مایکروسافت!

از ۲۹ سپتامبر ۲۰۰۸ کمپانی مایکروسافت سرویس های ویژه ای برای ایاب و ذهاب کارمندان خود در نظر گرفته است. کارمندان در این اتوبوس های مجهز می توانند فعالیت کاری خود را به محض ورود به سرویس شروع کنند و ساعت کاری کارمندان از هنگام شروع کار در اتوبوس محاسبه خواهد شد. مایکروسافت این اتوبوس ها را برای جلوگیری کردن از تلف شدن وقت کارمندان در ترافیک و مسافت های طولانی طراحی کرده است.
شرکت مایکروسافت (به انگلیسی: Microsoft Corporation) یک شرکت آمریکایی چند ملیتی با ۸۹۰۰۰ کارمند در ۱۰۵ کشور دنیا است که در زمینه فناوری‌های رایانه‌ای فعالیت می‌کند. درآمد سالیانهٔ این شرکت در سال ۲۰۰۷ میلادی ۵۱٫۱۲ میلیارد دلار بود. مایکروسافت در زمینهٔ طراحی، توسعه، ساخت، صدور مجوز، پشتیبانی و ارائهٔ خدمات نرم افزاری برای وسایل کامپیوتری فعال است.دفتر مرکزی مایکروسافت در ردموند، واشنگتن در ایالات متحده آمریکا قرار دارد.

 

 

mtymeta@gmail.com

چند لینک
... و احساس کبوتر بودنم را تازه فهمیدم

بسم الله

سلام
- بيانات اخیر رهبر انقلاب در ديدار مسئولان و كارگزاران حج

دوستان اشاره كردند به اينكه من براى آسايش حجاج سفارش كرده‏ام. بله، معلوم است؛ اما اين آسايش به معناى تن‏پرورى نيست. اين را هم من هميشه به دوستان برگزاركننده‏ى حج در طول سال‌ها گفته‏ام كه اين آسايش، فراغت است براى همين دلباختگى و دل‏سپردگى و انقطاع الى اللَّه. كارى كنيد كه مردم فراغت پيدا كنند، دغدغه‏اى نداشته باشند، بتوانند اين فريضه را به بهترين وجهى انجام بدهند؛ مراد اين است. والّا آسايش حيوانى و خور و خواب و بيشتر خوردن و بهتر خوردن، نه؛ اين‌ها سليقه‏ى بنده نيست، كه ما در حج دنبال اين چيزها برويم.
...رحمت خدا بر مرحوم شيخ محمد بهارى - در همين ايام ظاهراً بناست سالگرد تعظيمى، گردهمائى تجليلى از ايشان تشكيل شود - كه در يكى از نوشته‏هايشان می‌گويند كه دعا و ذكر و شايد نماز، وقتى بى‏توجه تكرار می‌شود، قساوت مى‏آورد!

- شماره ی اول "فتیان" منتشر شد - نشریه ای خوب برای تشکل ها و فعالین فرهنگی
سي سال از انقلاب مي‌گذرد ... و هنوز خيلي سوال‌هاي ابتدايي در راه فعاليت فرهنگي، پيِ پاسخ مي‌گردند. و حالا، در آستانه‌ی دهه‌ی چهارم، ديگر ادامه‌ي روند بر مدار تكرار پيشين، صعب‌تر از هر زمان مي‌نمايد و ضرورت بازانديشي و بازتعريف ضروري‌تر از هر وقت. زايش «فتيان» حاصل چنين دغدغه‌هايي است.
فتيان سَرِ آن دارد كه در حد توانش رسانه‌اي براي اطلاع‌رسانی فعالیت‌های تشکل‌های همسو باشد؛ سرِ آن دارد كه به معرفی و بررسی کارنامه‌ی فعالیت تشکل‌های موفق بپردازد؛ سرِ آن دارد كه کارنامه‌ی فعالیت شخصیت‌های تأثیرگذار بر تشکل‌های جوانان را بررسي كند؛ سرِ آن دارد كه به طرح مباحثي نظري و كاربردي با موضوع فعاليت تشكيلاتي بپردازد؛ سرِ آن دارد كه در راه الگوسازي كار تشكيلاتي گام نهد؛ و بالاخره سرِ آن دارد كه فرهنگ نقد و نقادی را به عنوان يك نياز ضروري ارج نهد و ترويج كند.

- پروفسور مولانا 10 پيام مهم انتخابات امريكا را تشريح كرد
سیستم تک حزبی و مواجهه آزادی بیان با نظر مخالف!
هیچ گونه تفاوت ایدئولوژیک جدی میان دو حزب وجود ندارد، و آنچه رخ می دهد، ایجاد جابجایی ظاهری برای تأمین سلایق عامه مردم است.

- مدتی قبل شایعه ای منتشر شده بود مبنی بر وجود حدیثی در بحارالانوار درباره ی باراک اوباما. توضیح اش اینجا هست. اخیراً العربیه این خبر را با عنوان نقش "بحار الانوار" در نحوه برخورد ايرانيان با اوباما کار کرده است! برای آشنایی بیشتر با عمق بیماری این شبکه، خبرشان را تا آخر ببینید.

- پرونده ای برای سند چشم انداز - دفتر نشر آثار رهبر انقلاب
پرسش و پاسخ مكتوب با حجت‌الاسلام و المسلمين هاشمی رفسنجانی
سه سال را از دست داديم... در اوّل دولت جديد، رهبری به شخص من فرمودند: «باتوجه به اينكه دولت جديد است و شعارهايی داده و در جريان بحث‌های چشم‌انداز نبوده، فعلاً نظارت را جدی نگيريد.» در واقع وظيفه‌ای را كه به مجمع تفويض كرده بودند، به نوعی پس گرفتند. اگر ايشان دوباره بخواهند، مجمع می‌تواند براساس الزامات، شاخص‌ها و آيين‌نامه‌هايی كه دارد، نظارت را به طور جدی شروع نمايد.
و : توضيح و پوزش دفتر رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام

-
فصلنامه مطالعات تاريخي - پرونده ای برای بهائیت +

-
توسعه فی‌نفسه برنامه است - حجت الاسلام رهدار

- و احساس کبوتر بودنم را تازه فهمیدم...

 

...هر كه با عذر و بهانه است، خداحافظ او

هر كه پابسته ی خانه است، خداحافظ او
دل مبنديد كه صد فتنه در اين پنهان است
اين همان قصه ی اسلام ابوسفيان است
پاي اين طايفه جز در پي شيطان فلج است
قبله كج نيست، نمازي كه نخواندند كج است
محو فرعون مشو، نيل شدن آسان است
سنگ پيدا كن ابابيل شدن آسان است
هر كه با عذر و بهانه است، بهل تا برود
هر كه پا بسته ی خانه است، بهل تا برود

 

 

Karami.Amir@monenco.com

سر از لاك خود بيرون آوريم

با سلام
در شماره 1022 مطلبي تحت عنوان نامه يك مادر به گلشيفته درج گرديده است.
آيا بر خورداري از ابتدايي ترين حقوق انساني يعني در دام فساد غرق شدن؟
آيا در هاليوود همه منحرفند؟
انحراف اخلاقي چه معنايي دارد؟
آيا در امريكا و اروپا همه انسانها تمام فضائل اخلاقي را از ياد برده اند؟ پس اينهمه پيشرفت، اينهمه احترام به قانون، نوآوري و بهداشت و......از يك عده انسان منحرف و لاقيد بعيد نيست؟
هدف من بزرگنمايي پيشرفتها و ارزشهاي غرب نيست ، اما هنگام آن نرسيده كه سر از لاك خود خارج كنيم و ببنيم كه اگر دست از اين تعصب كور برداريم درهاي زيادي را بر خود ميگشاييم؟
آيا وقت آن نرسده به اين سيل آمارهاي دروغ كه حكومت به خورد ما ميدهد كمي فكر كنيم؟
گلشيفته رفت تا از زير اين آوار سانسور ، برخوردهاي سليقه اي ، توقيف فيلم پس از تاييد فيلمنامه و صدور مجوز رسمي براي آن سر برآورد.
او رفت به جايي كه علي الرغم تمام كاستيهايش ، نه نميشنوي چون مانند من فكر نميكني.
نه نميشنوي چون طبق خواست من عمل نميكني.
دنياي غرب حرف گفتني بسار دارد اما اگر ما پنبه هاي تعصب و اقتدارگرايي را از گوشهاي سنگينمان درآوريم.
در كشوري كه پس از اخذ تمام تاييديه هاي اجباري ، پس از كلي هزينه و وقت و عمر، فيلمي را توقيف ميكنند ، اگر هنرمندان بمانند جاي تعجب دارد.
آيا ماندن، دم فرو بستن و بنا به خواست عده اي رفتار كردن كار رهجويان مشتاق است ، هجرت كاري عظيم و درخور ستايش است.
من غرب را از نزديك ديده ام ، مردماني به مراتب صادقتر و راست كردار تر از ما هستند.
منظم، سخت كوش و تابع قانون هرچند در آنجا نيز جرم و جنايت وجود دارد اما به خدا از كشور ما بسيار امنتراست.
بياييد مقايسه اي عقلاني بين ايران و غرب انجام دهيم.
در چه زمينه اي ميتوان با اقتدار مدعي شد كه از آنان جلوتريم.
قانون
ادب
بهداشت
اقتصاد
هنر
احترام به هم نوع
مردماني دمدمي، عصبي، خودخواه هستيم در اين زمينه رانندگي و يا هر جايي ديگر كه بايد نوبت رعايت شود را مثال ميزنم.
تا كي دروغ ، تاكي فرار از واقعيت
روحت شاد علي حاتمي
ميگن دروغگو دشمن خداست ، خدايا چقدر دشمن داري ، دوستاتم كه ماييم يه مشت عليل ذليل ناقص عقل

 

 

farzin_samaee@yahoo.com

کسی که هزار سال زیسته بود

تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود.
پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد.
داد زد و بد و بیراه گفت.
خدا سکوت کرد
جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت.
خدا سکوت کرد.
آسمان و زمین را به هم ریخت.
خدا سکوت کرد
به پر و پای فرشته و انسان پیچید.
خدا سکوت کرد
کفر گفت و سجاده دور انداخت.
خدا سکوت کرد
دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد.
خدا سکوتش را شکست و گفت:عزیزم اما یک روز دیگر هم رفت.
تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی.
تنها یک روز دیگر باقی ست.بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن.
لابلای هق هقش گفت:اما یک روز ... با یک روز چه کار می توان کرد؟
خدا گفت:آن کس گه لذت یک روز زیستن را تجربه کند گویی هزارسال زیسته است.
و آنکه امروزش را در نمی یابد هزار سال هم به کارش نمی آید.
آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت:حالا برو زندگی کن
او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش میدرخشید.ا
اما می ترسید حرکت کند.می ترسید راه برود.
می ترسید زندگی از لابلای انگشتانش بریزد.قدری ایستاد.
بعد با خودش گفت:وقتی فردایی ندارم نگه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد؟
بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم.
آن وقت شروع به دویدن کرد.زندگی را به سر و رویش پاشید
زندگی را نوشید و زندگی رابویید.
چنان به وجد آمد که دید تا ته دنیا می تواند بدود.
می تواند بال بزند.میتواند پا روی خورشید بگذارد.می تواند...
او در آن یک روز آسمان خراشی بنا نکرد.زمینی را مالک نشد.
مقامی را به دست نیاورد اما...
اما در همان یک روز دست بر پوست درختی کشید.
روی چمن خوابید.کفشدوزکی را تماشا کرد.
به آنهایی که او را نمی شناختند سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد.
او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد.
لذت برد و سرشار شد و بخشید.عاشق شد و عبور کرد و تمام شد.
او در همان یک روز زندگی کرد.
اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند:امروز او درگذشت.
*کسی که هزار سال زیسته بود

http://roshanimangolaab.blogfa.com

 

 

sramo11@yahoo.com

ملاقات پروفسور حسابي با انيشتين

پروفسور حسابی چند نظریه مهم در علم فیزیک داشتند که مهم ترین و آخرین آن ها نظریه بی نهایت بودن ذرات بود , در این ارتباط با چندین دانشمند اروپایی مکاتبه و ملاقات می کنند و همه آنها توصیه می کنند که بهتر است که بطور مستقیم با دفتر پروفسوراینشتن تماس بگیرد بنابراین ایشان نامه ای همراه با محاسبات مربوطه را برای دفتر ایشان در دانشگاه پرینستون می فرستند بعد از مدتی ایشان به این دانشگاه دعوت میشوند و وقت ملاقاتی با دستیار اینشتن برایشان مشخص میشود پس از ملاقات با پروفسور شتراووس به ایشان گفته می شود که برای شما وقت ملاقاتی با پروفسور اینشتن تعیین می شود که نظریه خود را بصورت حضوری با ایشان مطرح کنید. پروفسور حسابی این ملاقات را چنین توصیف می کنند:
وقتی برای اولین باربا بزرگترین دانشمند فیزیک جهان آلبرت اینشتن روبه رو شدم ایشان را بی اندازه ساده , آرام و متواضع یافتم و البته فوق العاده مودب و صمیمی! زودتر از من در اتاق انتظار دفتر خودش , به انتظار من نشسته بود و وقتی من وارد شدم با استقبالی گرم مرا به دفتر کارش برد و بدون اینکه پشت میزش بنشیند کنار من روی مبل نشست , نظریه خود را در ارتباط با بی نهایت بودن ذرات برای ایشان توضیح دادم ، بعد از اینکه نگاهی به برگه های محاسباتی من انداختند ، گفتند که ما یکماه دیگر با هم ملاقات خواهیم کرد
یکماه بعد وقتی دوباره به ملاقات اینشتن رفتم به من گفت : من به عنوان کسی که در فیزیک تجربه ای دارم می توانم به جرات بگویم نظریه شما در آینده ای نه چندان دور علم فیزیک را متحول خواهد کرد باورم نمی شد که چه شنیده ام , دیگر از خوشحالی نمی توانستم نفس بکشم , در ادامه اما توضیح دادند که البته نظریه شما هنوز متقارن نیست باید بیشتر روی آن کار کنید برای همین بهتر است به تحقیقات خود ادامه دهید من به دستیارم خواهم گفت همه امکانات لازم را در اختیار شما بگذارند, به این ترتیب با پی گیری دستیار و ارسال نامه ای با امضا اینشتن، بهترین آزمایشگاه نور آمریکا در دانشگاه شیکاگو، باامکانات لازم در اختیار من قرار دادند و در خوابگاه دانشگاه نیز یک اتاق بسیار مجهز مانند اتاق یک هتل در اختیار من گذاشتند , اولین روزی که کارم را در آزمایشگاه شروع کردم و مشغول جابجایی وسایل شخصی بر روی میزم و کشوهای آن بودم , متوجه شدم یک دسته چک سفید که تمام برگه های آن امضا شده بود در داخل یکی از کشوها جا مانده است , بسرعت آن را نزد رئیس آزمایشگاه بردم و مسئله را توضیح دادم , رئیس آزمایشگاه گفت این دسته چک جا نمانده متعلق به شما است که تمام نیازمندیهای تحقیقاتی خود را بدون تشریفات اداری تهیه کنید این امکان برای تمام پژوهشگران این آزمایشگاه فراهم شده است , گفتم اما با این روش امکان سواستفاده هم وجود دارد؟ او در پاسخ گفت درصد پیشرفت ما از این اعتماد در مقابل خطا های احتمالی همکاران خیلی ناچیز است
بعد از مدتها تحقیق بالاخره نظریه ام آماده شد و درخواست جلسه دفاعیه را به دانشگاه پرینستون فرستادم و بالاخره روز دفاع مشخص شد , با تشویق حاضرین در جلسه , وارد سالن شدم و با کمال شگفتی دیدم اینشتن در مقابل من ایستاد و ابراز احترام کرد و به دنبال او سایر اساتید و دانشمندان هم برخواستند , من که کاملا مضطرب شده و دست وپای خود را گم کرده بودم با اشاره اینشتن و نشتستن در کنار ایشان کمی آرام تر شده، سپس به پای تخته رفتم شروع کردم به توضیح معادلات و محاسباتم و سعی کردم که با عجله نظراتم را بگویم که پروفسور اینشتن من را صدا کرده و گفتند که چرا اینهمه با عجله ؟ گفتم نمی خواهم وقت شما و اساتید را بگیرم ولی ایشان با محبت گفتند خیرالان شما پروفسور حسابی هستید و من و دیگران الان دانشجویان شما هستیم و وقت ما کاملا در اختیار شماست
آن جلسه دفاعیه برای من یکی از شیرین ترین و آموزنده ترین لحظات زندگیم بود من در نزد بزرگترین دانشمند فیزیک جهان یعنی آلبرت اینشتن از نظریه خودم دفاع می کردم و و مردی با این برجستگی من را استاد خود خطاب کرد و من بزرگترین درس زندگیم را نیز آنجا آموختم که هر چه انسانی وجود ارزشمندتری دارد همان اندازه متواضع، مودب و فروتن نیز هست . بعد از کسب درجه دکترا اینشتن به من اجازه داد که در کنار او در دانشگاه پرینستون به تدریس و تحقیقاتم ادامه دهم.

 

 

orkide_83@yahoo.fr

ما مَردها خيلی پَستيم!

ما مردها خيلی پستيم. بخدا راست ميگم. بهمين دليل منی كه سعی می‌كنم اصول و قواعد نگارش رو در حد كوره سواد خودم رعايت كنم بعد از تموم شدن جمله اول علامت تعجب نذاشتم چون به اين گفته‌ام اعتقاد دارم. بله ما مردها خيلی پستيم.
بعد از اينكه زنی ( عمدتاً ) در اثر برافروخته شدن احساسات شَـ.هـ.و.ا.نی مردی كه خب حكم همسری رو براش ايفا می‌كنه و در اثر يه فرايند احتمالاً غير لذتبخش و يكطرفه و بطور ناخواسته، حامله ميشه، از همون روزهای اول، مشكلات و مصائب و بدبختی‌هاش هم شروع ميشه. شروع كه نه، بلكه يه مشكل به مشكلاتِ قبلی‌ش اضافه ميشه. حمل پسر كاكل زری كه قراره بزودی گلی بزنه به سر خونه و زندگی‌ش، پسری كه از همون ماه‌های دوم و سوم، ماهيّت اصلی خودش رو نشون ميده و شروع به لگد زدن به شكم زن نگون‌بختی كه البته بعدها می‌فهمه مادرشه، ميكنه و بعد از طی نُه ماه سخت و طاقت‌فرسا سرانجام آقازاده پا به عرصه جهان ميذاره. احتمالاً شروع چنين فرايندی بواسطه‌ خواسته‌ی نامعقول و يكطرفه‌ مردی بوده كه فقط خواسته آبی بريزه به آتيش شـ.هـ.و.تـ.ش و همين باعث ميشه زنی كم سن و سال، نام مادر رو بخودش وصله پينه كنه و دامنه حركات زندگی‌ش محدودتر از قبل بشه. ما مردها خيلی پستيم.
پس از طی فرايند پُر فراز و نشيب كودكی و بعد از اينكه تا مدتها در اَن و گـُه خودمون غوطه‌ور بوديم و اگر نبود وجود نازنينِ مادر، در همون روزها و ماه‌های اول زندگی به تموم بيماريهای مسری و غير مسری و بيماريهای مشتركِ دام و طيور گرفتار می‌شديم و مجبور بوديم مابقی عمر رو با انواع قارچ‌ها و ميكروب‌ها و ويروس‌ها و انگل‌ها، همزيستی مسالمت‌آميز داشته باشيم، كمی جون می‌گيريم. طاعون و وبا و حصبه و قانقاريا و اسهال و استفراغ، می‌تونست هدايای نفيسی باشه از جانب طبيعتِ خشن ولی باز اين مادر بود كه در مقابله همه‌ی اين بلايا يه تنه ايستادگی كرد. در حاليكه مادر دنبال زدن واكسن‌های آبله و كزاز و سه گانه و منيژيت و فلج اطفال و چندی بعد در پی رتق و فتق امور مدرسه و كلاس و كتاب و رپوش و سر و كله زدن با ناظم و مدير و معلم بود در همون روز و شبها مرد خونه يا نبود و يا خُرخُرَش چنون سقف فلك رو ميشكافت كه گويی خرسی در خونه بيتوته كرده. تازه اين در شرايطی بود كه سَر مرد جای ديگه و توی بغل ديگه‌ای گرم نبود. زن و بچه دوست بود و اهل خونه و خانواده. خلاصه كه همين جوری شد كه بابا اصلاً نفهميد كی صبح و كی پسر كاكل زری، بزرگ شد. صبح‌ها توقع داشت پيرهنش شسته و اتو شلوارش چاك كـ.و.ن خانم منشی اداره‌شون رو پاره كنه و شب كه ميومد خونه بايد همه چيز مرتب و منظم و خورشتِ قرمه‌سبزی جا افتاده با ماست و سبزی تازه سر سفره آماده باشه و ما كه ديگه از مابقی جريان خبر نداشتيم ولی احتمالاً بعد از شام هم باز اين زن خونه بود كه بايد به وظيفه‌ی مهم و اصلی زناشويی خودش عمل می‌كرد و بدون رسيدن و تجربه كردن ا.ر.گـ.ا.3م در آغوش مردی كه دندونهای زرد و بوی گندِ سيگار و جورابش حال آدم رو بهم ميزد بخوابه تا در يه فريند يكطرفه فقط كار مرد رو راه بندازه و ... ما مردها خيلی پستيم.
به سن جوونی ميرسم و دست از سر بابای خونواده كه ظاهراً مهم‌ترين كارش رو همون شب كذايی لقاح انجام داد و گويا ديگه بعد از اون هيچ وظيفه‌ی‌ ديگه‌ايی به عهده نداشت برمی‌داريم و سير بزرگ شدن پسر رو دنبال می‌كنيم كه قطعاً قراره اونهم يه پـُخی بشه مثل همون بابای زحمتكش‌ش! به دوران خوش جوونی ميرسيم. پشت لبی سبز شده و زير بغلی جوونه زده و به خيال خودمون حالا ديگه اونقدر شاش‌مون كف كرده كه فرقش با آبجو مشخص بشه. در پی رفت و اومد با نسرين خانم، همسايه ديوار به ديواری كه شوهرش چند سال پيش در اثر يه تصادف فوت كرده بود و ديگه بقول مامان، خونه‌يكی شده بوديم، توی يه ظهر زمستونی كه آيدا، دختر نسرين خانم برامون آش نذری مياره حس می‌كنيم چقدر آيدا رو دوست داريم! عشق افلاطونی همراه با همون ظرف چينی آش‌رشته پايه‌گذاری ميشه. مطمئن هستيم آيدا همه زندگی‌مون خواهد شد. با خودمون عهد می‌بنديم كه آيدا رو با تموم جهانِ هستی هم عوض نخواهيم كرد.
دير زمانی نمی‌گذره منی كه تا قبل از ورودِ اون آش‌رشته‌ی نذری فرق بين دختر با زن و دوشيزه با خانم رو نمی‌دونستم ظرف دو ماه چنان در مكتب عشق اُستاد ميشم كه دَم‌دَمای اواسط اسفند توی يه عصر سرد بارونی به آيدا ميگم:
ببين آيدا، من با خودم خيلی فكر كردم. تو دختر خيلی خوبی هستی. من به درد تو نمی‌خورم. من نمی‌تونم تو رو خوشبخت كنم. اينجوری تو هم حيف ميشی! تو ميتونی زندگی بهتری داشته باشی. تو بايد با كسی ازدواج كنی كه خوشبختت كنه. من و تو نمی تونيم در كنار هم به ...
اين جمله‌ها برای همه‌‌ی ما آقايون آشنا نيست؟! الان تك‌تك‌مون می‌تونيم بشماريم كه جمله‌های بالا رو فقط با عوض كردن اسم آيدا، توی زندگی‌مون چند بار تكرار كرديم. تا من بخوام پاراگراف بعدی رو بنويسم يه كمی با خودتون و وجدان‌تون خلوت كنيد ببينيد تا حالا به چند نفر گفتيم، تو تنها عشق من هستی و بعد از مدت زمان كوتاهی و بعد از اينكه خيلی زود فهميديم مشتركات همه‌ی زنها از گردن به پايين، يكی و يه شكل و تا حدودی يه اندازه است، با استفاده از همين جمله‌ی معروف و كليشه‌ايی، آيدا و آيداهايی رو كه قرار بود با جهانِ هستی عوض نكنيم براحتی خوردن يه پفك نمكی و اسمارتيز با دنيا و هستی و زمانه عوض كرديم. يادتون اومد؟! بخاطر همينه كه ميگم، ما مردها خيلی پستيم.
دوران پر تَنش جوونی رو می‌گذرونيم و بدون قرار دادن هيچگونه خط قرمزی برای خودمون و معيارها و عقايد و خواسته‌هامون، دست به هر ليموی ترش و شيرينی ميزنيم و در اين راه چنان باغبونِ ماهر و استادی می‌شيم كه ديگه مطمئن هستيم اگر بخواهيم می‌تونيم مادر فولاد زره رو هم ظرف چند دقيقه بخوابونيم! همه‌ی زندگی رو فقط از دريچه سوراخ ... كلفت و ستبر خودمون می‌بينيم. ديگه نه به سفيد شدن مو و خَم شدن كمر مامان فكر می‌كنيم و نه به نسرين خانمی كه قرار بود دومادش بشيم و نه به آيدايی كه رفت و زن يه معتادِ عوضی‌تر از خودمون شد و حالا هم با يه بچه‌ی دوساله از شوهرش طلاق گرفته و دوباره به همون خونه و كوچه‌ی بچگی‌هاش برگشته. چی؟! آيدا متراكه كرده و دوباره به همون كوچه و خونه برگشته؟! دوباره سنسورهای پَستی‌مون حساس ميشه.
از وقتی كه فهميديم آيدا متاركه كرده و از شوهرش جدا شده، نميدونيم چرا دوباره مثل همون دوران قبل، دوستش داريم!!! دوباره حس می‌كنيم آيدا برامون شده همون جهان هستی! خلاصه كه دوران خوش جوونی رو چنون بی‌رحمانه طی طريق می‌كنيم و به هر شاخه‌ايی چنگ ميزنيم كه تا شعاع چند كيلومتری خونه و محل كارمون هيچ موجودِ ماده‌ايی رو بدون لكه‌دار كردن باقی نميذاريم. به صرف جوونی همه چيزمون رو ول كرديم فی اَمانِ الله. نه كنترل چشم‌مون رو داريم و نه زبون و نه گوش و نه پايين و بالا و ميان تنه‌مون رو. مغرورانه و بی‌پروا می‌تازونيم. به صغير و كبير و خونه‌دار و بچه‌دار و بيوه و متاهل رحم نمی‌كنيم.‌ هنوز هم اعتقاد نداريد كه ما مردها خيلی پستيم؟!
پسر كاكل زری كه روزی قرار بود بزرگ بشه و دسته گلی بزنه به سر ننه و باباش، غير از جفتك‌های دائمی و خواسته‌های بجا و بيجای مداوم و گاه و بيگاه و از بين بردن قسمت عمده‌ايی از آبروی چند ساله خونواده و بی‌احترامی به مادر پير و سالخورده، نيمی از زندگی خود رو سپری كرده ولی خب تا حالا غير از ريدن و زيارت هر تن و بدنی، نتونسته كار مهم ديگه‌‌ايی انجام بده البته حالا ديگه بزرگ شده و خواسته‌هاش هم بزرگ شده. روال زندگی و باورها و سنّت‌های غلط، همه دست به دست هم ميدن تا پسرك ازدواج كنه. نداشتن كار و عدم مسئوليت و خوردن و خوابيدن تا لنگِ ظهر رو كاری نداريم كه خود داستانی داره مفصل. دختری كه با كلی آمال و آرزو بخونه شوهر مياد تا زندگی مشترك رو تجربه كنه با مردی روبرو ميشه كه انگاری توی اون مُخش پهن گوسفند دود كردند. ديوی د.يـ.و.ث در لباس آدمی. بواسطه تفكری پوسيده و بنا به باورهای غلط و برای راحتی و مانور خودش توی فردا و آتی، زن رو كنيز و كلفتی بيش نمی‌بينه. انسان مفلوكی كه نبايد هيچ وقت طعم استقلال و آزادی رو بچشه.
يه زن بگير تا اونجوری كه دوست داری بارش بياری! زن بايد از لحاظ فرهنگی و خونوادگی و سواد پايين‌تر از مرد باشه! زن اگه درآمد داشته باشه دُم درمياره! بعد از ازدواج ديگه نذار زنت بره دانشگاه! به زن جماعت نبايد رو داد! گربه رو بايد دم حجله كشت! و ... اينها جملات آشنايی براتون نيست؟!
تموم اون شور و حرارت، فقط مختص به همون ماه‌های اوليه زندگيست كه تجربه و تن و بدن جديدی محسوب ميشه. از اينجا به بعد يه داستان تكراری شروع ميشه. در حاليكه زنِ خونه خيلی زود به منزل و مادر بچه‌ها تبديل ميشه، سر مرد به آخور ديگه‌ايی گرم ميشه. حتماً ميدونيد كه چی ميگم؟! حواس‌تون هست كه در رابطه با كدوم آخور و طويله‌ايی صحبت می‌كنم؟! اينبار مرد، پسرك كاكل زری كه قرار بود خونه‌ايی رو با حضورش رنگ و لعاب بده، نوجونی كه اولين عشقش، آيدا دختر همسايه‌شون بود، جوونی كه چندی بعد حتی به نسرين خانمی كه جای مادر خودش هم بود چشم طمع داشت، همونی كه تموم اون سالها رو چون يابويی چموش جفتك انداخت، هر روز عاشق اين و اون شد امروز در كنار همسر خودش نوكی هم به سر و كله‌ی مرغ‌های ديگه ميزنه. در حاليكه با همسرش هم‌آغ.وشه ولی ذهنش همراه و همگام با زن ديگه‌ايی هستش. توی بغل ديگه‌ايی خوابيده ... هم جسمی و هم روحی و روانی. مگه ميشه؟! آره ميشه. ميشه كه توی يه تختخواب و بغل زنی باشی ولی روح و روانت توی آغوش زن همسايه پرواز كنه. هر شب با شوق خانم همكارت شب رو به صبح برسونی. خيانت كه نبايد حتماً فيزيكی و جسمی باشه. كمااينكه خيانت رو، هم بصورت فيزيكی، هم بصورت جسمی و هم بصورت ذهنی انجام داديم. انجام ميديم. انجام خواهيم داد چرا كه ما مردها خيلی پستيم.
امروز و ديروز و فردا و هر روز، شاهد جفتك‌زدنهای مداوم خودمون هستيم. مردانی هستيم كه همه چيز رو برای خودمون می‌خواهيم. تفكر غلط سنتی هنوز توی مخ و مخچه و قلب و بصل‌النخاع و هيپوتالاموس و لای لنگ خيلی از ما مردها ريشه داره. در حاليكه همسر و خواهر و دختر خودمون رو توی صندوقچه و لای زرورق می‌پوشونيم تا آفتاب مهتاب رخ‌شون رو نبينه توی شبانه‌روز و جلوی آفتاب و وسط مهتاب، هر كاری رو برای خودمون مجاز ميدونيم.
توی تاكسی خودمون رو چنون ولو می‌كنيم روی خانمی كه بغل دست‌مون نشسته كه پنداری مادرزاد به مرض صرع و لقوه دچاريم. در حاليكه خودمون رو بخواب زديم، پاهامون رو بهش ميماليم اگه چيزی نگه اين اجازه رو به خودمون ميديم كه با دست‌مون رونش رو هم ناز و نوازش و اندازه بزنيم. بغير از حريم نواميس خودمون ديگه بقيه خانم‌های توی اجتماع رو به چشم ... نياز به گفتن نيست!
اونجايی كه توی خيابون برای هر دختر و دوشيزه و بانو و خانم توی دامنه سنی 15 تا 75 سال بوق ميزنيم، جــُون‌های چندش‌آور ميگيم، متلك‌های جنسی و غيرجنسی می‌گيم و با سر انگشت‌های تيز و هيزمون تموم تن و بدن‌شون رو سرچ می‌كنيم خودش بخوبی نشون‌دهنده اينه كه نگاه‌مون به زن‌های جامعه چگونه است. همونهايی كه قرار بوده از دامنش به معراج بريم ولی گويا ماها فقط چشم به وسط دامن دوختيم! اونجايی كه با نگاه هرزه‌مون هر تن و بدنی رو مثل اشعه‌ی مادون قرمز و ماوراء‌بنفش اِسكن می‌كنيم، اونجايی كه با هر خنده‌ی همكار خانوم‌مون اَنگ هرزه‌گی رو بهش ميزنيم. اونجايی كه به محض اينكه می‌فهميم خانم همسايه، همكار بغل دستی‌مون، معلم بچه‌مون، پرستار بابای مريض‌مون توی بيمارستان، همكلاسی دانشگاه‌مون، از شوهرش جدا شده و داره تنها زندگی می‌كنه بخودمون اين اجازه رو ميديم كه هر غلطی می‌خواهيم بكنيم و هر جوری كه دوست داريم به اون زن و زندگی و حريم شخصی‌ش تجاوز بكنيم، احتمالاً! نشون‌دهنده اينه كه ما مردها خيلی پستيم.
متاسفانه سواد و تحصيل و محل سكونت و نوع كار و لباس و غذايی كه ما مردها می‌خوريم خيلی توی نگاه و نگرش‌مون در رابطه با اين موضوع تاثير نداره. پَستی برای هر كسی يه درجه و يه طبقه و يه قيمتی داره. كارگر ساختمونی توی همون نيم طبقه‌ی پاگرد اولِ يه خونه تَه نازی‌‌آباد خودش رو بدون هيچ بها و قيمتی وا ميده و پستی‌ش رو عيان ميكنه و وقتی داره استنبولی پُر از گچ و سيمان رو از توی راه‌پله‌ها ميبره بالا، خودش رو ميماله به دختر 15-16 ساله‌ايی كه خسته از مدرسه رسيده تا برای هميشه يه خاطره وحشتناك از مردها توی ذهن دختر باقی بذاره. من مهندسی كه كـ.ـو.ن عالم و آدم رو پاره كردم و ظاهر خيلی شيك و متشخص و موجه‌ايی دارم و توی هر مهمونی دو دست دو دست كت و شلوارهای هاكوپيان و تُرك و ايتاليايی تنم می‌كنم و كرواتم هميشه بايد با رنگ شورت و جوراب و پيرهنم ست باشه، توی طبقه‌ی پنجم يه خونه خيلی باكلاس توی شهرك غرب، در حاليكه گيلاس مشروب و سيگار وينستون دست‌مه، خودم رو وا ميدم و به بهونه رسوندن يكی از دوست‌های عروس خانم، خودم رو هَوار و پستی‌م رو همون نصفه شبی نشون ميدم و آقای پرفسور و رئيس فلان بيمارستان هم توی كميسون‌های تخصصی يه يادداشت كوچيك می‌‌نويسه و ميده به خانم دكتری كه دو ماهه از همسرش جدا شده كه اتفاقاً از دوستان بسيار نزديك وقديمی پرفسور هم بوده و حالا پرفسور اين حق رو بخودش ميده كه چون زن و بچه‌ش خارج از ايران زندگی می‌كنند و حالا هم خانم دكتر تنهاست، بنابراين اونهايی كه سالها رفت‌و‌آمد خانوادگی داشتند حالا ديگه می‌‌تونه اينبار به تنهايی، خانم دكتر رو برای صرف شام و اگر هم زورش برسه خواب! دعوت كنه

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

  •  براي دريافت مداوم مجله الکترونيکي «روزانه» بصورت ايميل، مي توانيد عضو گروه اختصاصي «مبين» شود. براي عضو شدن روي اين لينک کليک کنيد.

  • دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در  بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه.

  •    از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد.

  •    منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم!

  •    دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، لطفا (!) فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد، مرسي! 

باقي بقايتان!

 

Copyright © 2005-2008  mobin_s2004@yahoo.com
All Right Reserved © www.mobin-group.com

Mobin_s2004@yahoo.com

Mobin_s2004@yahoo.com

 

21 آبان / 11 نوامبر/ 12 ذيقعده

Mobin_s2004@yahoo.com
21 آبان ماه هجري خورشيدي
Mobin_s2004@yahoo.com
سپاسگزاري سناي روم از دولت ايران

يازدهم نوامبرسال 401 ميلادي سناي روم از اقدام ايران مبني بر دادن آزادي مذهبي به مسيحيان سپاسگزاري كرد که در صورتجلسه مذاکرات آن روز اين مجلس درج شده و باقي مانده است. يزدگرد اول كه در سال 399 ميلادي به سلطنت رسيده بود پس از دريافت درخواست دولت روم مبني بر دادن آزادي انجام آيين هاي ديني به مسيحيان قلمرو ايران، برغم مخالفت موبدان زرتشتي با اين درخواست موافقت كرده بود.   

 

بحرين استان 14 ايران

بيستم آبان سال 1336 خورشيدي(11 نوامبر 1957 ميلادي) شوراي وزيران دولت وقت ايران با آوردن شواهد از تاريخ و اسناد ديگر، بحرين را استان 14 ايران اعلام داشت كه دولت انگلستان به اين اقدام اعتراض كرد. در پي اين اقدام، بسياري از مردم و جمعيتها پيامهاي حمايت از دولت فرستادند و در نقاط مختلف كشور چند مدرسه و خيابان به بحرين تبديل نام داده شدند. اختلاف نظر ايران و انگلستان در اين زمينه تا سال 1346 هم ادامه داشت كه دوسال بعد، شاه در جريان سفر خود به هند در مصاحبه اي به طور غير مترقبه نسبت به دعاوي ايران بر بحرين عقب نشيني نشان داد و... كه در افواه شنيده مي شد كه شاه به خواست آمريكا چنين كرده است.اين عمل شاه اشتباه ديگري را در تاريخ او برجاي گذارده است. بحرين كه دهها سال تحت الحمايه انگلستان بود سالها ست كه محل توقف و رفت و آمد نيروهاي نظامي آمريكا در خليج فارس شده است.

 

 تولد «علي اسفندياري» متخلص به« نيما يوشيج» پدرشعر نو

21 آبان 1276 - «علي اسفندياري» متخلص به« نيما يوشيج» پدرشعرنو و ازشخصيت‎‎هاي درخشان ادبي اين مرزوبوم دريوشِ مازندران متولد شد. نيما درتهران، سِن لوئي تحصيل كرد و زبان فرانسه را بطوركامل آموخت. آنطوريكه نيما خود گفته است دراندك مدتي به تشويق نظام وفا استادش به سرودن شعر پرداخت و بتدريج شاعري صاحب سبك شد و سبك نيمايي را درشعر فارسي پديد آورد. بنابه عقيده بسياري ازشاعران نوپرداز نيما بهترازهرشاعر ديگرشعرنو مي‎سرود. نيما يوشيج درطي عمرادبي خود درداستان نويسي، نمايشنامه نويسي و نگارش مقاله‎هاي ادبي نيزبه آزمودن استعدادهاي خود همت كرد، اما با نام نيما قرين شده است قريحه شعرو شاعري اوست بطوريكه گاه از شعرنو با عنوان شعرنيمايي هم ياد مي‎كنند. مهمترين ويژگي شعرنيما مضومنهاي نو و بكرآن است كه هم به سبك و قالب قدما اشعارش را به نظم درآورده و هم به سبك شعرسروده است.

Mobin_s2004@yahoo.com
11 نوامبر ميلادي
Mobin_s2004@yahoo.com
لحظه پايان جنگ جهاني اول - تغيير نقشه هاي جغرافيايي و همچنين شرايط

ساعت يازده بامداد روز 11 نوامبر (ماه يازدهم در تقويم ميلادي) سال 1918 با امضاي قرارداد ترك مخاصمه، جنگ جهاني اول كه بيش از پنج ميليون و پانصد هزار نظامي و شش ميليون غير نظامي كشته داشت پايان يافت و آتش تفنگها خاموش شد. ولي همه گيري آنفلوآنزاي متعاقب آن كه سربازان بازگشتي از جبهه ها ويروس آن را باخود به شهرهايشان برده بودند بيش از 20 ميليون انسان را از ميان برد.
    دليل كم بودن تلفات جنگ جهاني اول نسبت به جنگ جهاني دوم، پيشرفته نبودن جنگ افزارها و ضعف قدرت تخريبي آنها بود. جنگ جهاني اول را مورخان «جنگ اروپاييان»، «جنگ بزرگ» و ... عنوان داده اند. اين جنگ نقشه جغرافيايي خاورميانه و اروپاي مركزي و جنوبي را تغيير داد و به عمر دو امپراتوري قديمي اتريش و عثماني پايان بخشيد و امپراتوري روسيه را به صورت كشور شورا ها در آورد.
    انگلستان و فرانسه با اين كه موفق به خلاص كردن خود از دست قدرت در حال طلوع آلمان شده بودند و سرزمين هاي بيشتري را بر قلمروهاي خود اضافه كرده بودند مجبور به تغيير سياست خود شدند، زيرا كه جهان شرايط تازه اي پيدا كرده بود و قدرتمداران در عين حال با يك قدرت ايدئولوژيك (روسيه) هم در صحنه جهان رو به رو شده بودند كه قبلا سابقه نداشت. به علاوه، در آمريكا نيروهايي پا به عرصه گذارده بودند كه نمي خواستند اين كشور به انزواي طولاني خود ادامه دهد. جنگ جهاني اول تجربه قدرت براي آمريكا بود كه وارد صحنه سياسي جهان شود.
    دوقدرت اروپايي بازمانده از جنگ جهاني اول پس از سر برآوردن از زير خرابه هاي آن خود را در اروپا با ايتالياي تازه اي رو به رو مي ديدند كه از شر اتريش خلاص شده بود و سهم خواهي مي كرد و شرايط خاور دور دور با جمهوري شدن چين و قدرت گرفتن ژاپن تغيير يافته بود و در بسياري از نقاط جهان احساسات ناسيوناليستي كه طبيعت ضد سلطه دارد در حال بيدار شدن بود.
    از ميان تلفات نظاميان، سهم آلمان يك ميليون و هفتصد هزار، فرانسه يك ميليون وسيصد هزار و انگلستان 900 هزاربود.
    جنگ جهاني اول كه نتيجه رقابتهاي استعماري قدرتهاي اروپايي بود؛ ملي گرايي افراطي را در اروپا به دنيا آورد كه نتيجه اش جنگ جهاني دوم بود. در قراردادهاي پايان جنگ جهاني اول به ملت المان اجحاف شد و همين اجحاف و تحميلات ديگر باعث ظهور هيتلر و ملي گرايي افراطي الماني ها شد.
    از نتايج جنگ جهاني اول، يكي هم افزايش حضور زنان در ادارات و كارگاهها بود كه پديده تازه اي شد. به سبب اعزام مردها به جبهه هاي جنگ، راه براي ورود زنان به مشاغل مردانه باز شد كه پس از آن به صوت يک امر عادي آمد. عراق، اردن و لبنان از ساخت هاي بعد از جنگ جهاني اول و از نتايج آن بوده اند.
    خونين ترين صحنه هاي جنگ حهاني اول، نبرد «وردن» بود كه ضمن آن يك ميليون تن كشته شدند.

يكي از آخرين صحنه ها جنگ جهاني اول در اروپا ـ اين عكس 23 اكتبر (18 روز پيش از ترك مخاصمه) گرفته شده بود
 

برخي ديگر از رويدادهاي 11 نوامبر

  • 1674:   مهاجران انگليسي در ماساچوست آمريكا نخستين قانون تعليمات اجباري رايگان را براي خود وضع كردند. به موجب اين قانون كه پس از ايحاد ايالات متحده در سراسر اين فدراسيون عموميت يافته است 5 تا 16 ساله ها زير پوشش قرار مي گيرند. به ابتكار 41 تن از مهاجران كشتي «مي فلاور»، مهاجران ماساچوست يك قانون اساسي داخلي هم براي خود تدوين كرده بودند كه ميان مهاجران آن منطقه عدالت و برابري تامين مي كرد.

  • 1831:   «نات ترنر» رهبر نخستين قيام بردگان سياهپوست آمريكا بر ضد اربابان سفيد پوست خود اعدام شد.
        
        

  • 1885:   نخستين موتو سيكلت ساخته شد و به معرض تماشا در امد.

  • 1919:   (1298 خورشيدي) : نايب حسين كاشي كه سالها امنيت مناطق مركزي كشور و اطراف يزد را برهم زده بود و 18 تن همدستانش اعدام شدند.
        

  • 1975:   آنگولا مستعمره قديمي پرتغال در غرب آفريقا يازدهم نوامبر 1975در پي يك رشته مبارزات مسلحانه خونين استقلال يافت، ولي از روز بعد دچار يك جنگ داخلي خونين تر گرديد كه تا سال 2001 ادامه داشت. سرزمين نفتخيز آنگولا داراي معادن احجار زينتي است و از نظر کشاورزي مستعدترين سرزمين جهان بشمار مي رود.
     

  • Mobin_s2004@yahoo.com
    12 ذيقعده هجري قمري
    Mobin_s2004@yahoo.com

     درگذشت «قطب الدين رازي»

    12 ذي القعده 776 - « قطب الدين رازي» فيلسوف و دانشمند بزرگ علوم اسلامي در گذشت در منابع نام او علامه رازي، وسلطان المحققين نيز آمده است قطب الدين پس از تكميل معلومات خود مدتي نه چندان طولاني در خدمت آل بويه بود اما پس از عزيمت به شام ، دردمشق اقامت گزيد و به تعليم طلاب و دانش پژوهان، و مباحثه با دانشمندان آن ديار پرداخت از اين فيلسوف مسلمان آثاري چند با قي است كه از آن ميان «الفَواعِدُ المَنطِقيّه» را مي‎توان نام برد كه از بهترين متون درباره منطق است همچنين« شَرحُ الحاوي در حكمت، شَرحُ الاِشارات در فلسفه»، از ديگر آثاررازي است.درمنابع ازكتاب المحاكمات رازي به منزله بهترين اثررازي ياد كرده‎اند.

     

     درگذشت ميرزا عبدالجواد اديب نيشابوري

    12 ذي القعده 1344 - ميرزا عبدالجواد اديب نيشابوري شاعرگرانقدرايراني بدرود حيات گفت. وي در4سالگي بينايي خويش را ازدست داد اما ازهمان دوران بتدريج آموختن را با فراگيري قرآن مجيد آغازكرد. در16سالگي دوره صرف و نحو و منطق را به پايان رساند و سپس درمشهد به تدريس علوم و ادبيات عرب و علم بلاغت مشغول شد. اديب نيشابوري شاعري خوش قريحه بود و درسرودن شعرازسبك قاآني پيروي مي‎كرد. اما بعد ازمدتي به شيوه تركستاني روي آورد و سرانجام خود صاحب سبكي ويژه شد. اديب نيشابوري شاعري توانا بود و انتخاب الفاظ و انسجام تركيبات و معاني دقيق ازخصوصيات بارز شعراوست. ازاديب نيشابوري علاوه برديوان اشعار، «بخشي ازشَرح مُعَلَّقات سَبعه و رساله‎اي درجمع بين عروض عربي و فارسي» باقيست.

     

     

     

     

     Ãاطلاعات روزانه

     

    آب و هوا

    تهران

    4
    13

    اهواز

    14
    28

    تبريز

    1
    11

    شيراز

    8
    20

    مشهد

    -4
    6

    بندرعباس

    20
    32

    کرمان

    2
    12

    اصفهان

    1
    12

    يزد

    4
    9

    کرمانشاه

    2
    17

    اراک

    1
    9

    رشت

    8
    13

    دبی

    24
    31


     

    نرخ  ارز، سکه و طلا در بازار آزاد

    1300 تومان
    1015 تومان
    1650 تومان
    1020 تومان
    272 تومان
    279 تومان

    يورو اروپا:
    دلار آمريکا:
    پوند انگليس:
    يکصد ين ژاپن:
    ريال عربستان:
    درهم امارات:

    230000 تومان
    97000 تومان
    51000 تومان
    190000 تومان

    يک بهار آزادی:
    نيم بهار آزادی:
    ربع بهار آزادی:
    طرح جديد:


     

    اوقات شرعی (به افق تهران)

    اذان صبح : 05:09
    طلوع خورشيد : 06:37
    اذان ظهر : 11:48
    غروب خورشيد : 16:59
    اذان مغرب : 17:20
    نيمه شب شرعي : 23:04
     

     

     

     

     

     

    Ãهديه روزانه

    دانلود مجلات و کتب خارجي

    Modern Design
    ماه نوامبر

    جديدترين شماره از ماهنامه
    Modern Design

    تاریخ انتشار: نوامبر 2008
    تعداد صفحات مجله: 51
    حجم فایل: 19 مگابايت


    لينک دانلود مستقيم

    رمز فايل: www.mobin-group.com

    براي دانلود، روي لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.



     

     

     

     

     

     

    Ãتکنولوژي روزانه

    وقتی فیلیپس سینمای خانگی را
    به اندازه یک توپ فوتبال کوچک میکند

    اصولا سیستم های سینمای خانگی با حجیم بودن و چند قسمتی بودن شناخته میشوند. یک سینمای خانگی جدا از تلویزیون آن معمولا شامل چهار بلندگوی محیطی، یک بلندگوی مرکزی، یک عدد ساب ووفر و یک دستگاه پخش کننده دی وی دی است.
    دلیل آن را نمیدانم اما معمولا کسانی که سینمای خانگی میخرند سعی میکنند مدلی را انتخاب کنند که اسپیکر های بزرگ تری داشته باشد تا جلوه بهتری داشته باشد. شاید به این دلیل که بزرگ بودن سینمای خانگی کیفیت بالای اسپیکرها را نشان میدهد. که البته این حرف درستی نیست.
    حالا در این میان شرکت فیلیپس یک سیستم سینمای خانگی را با هم مخلوط نموده و آن را به اندازه یک توپ فوتبال فشرده کرده است.
    به گفته فیلیپس، این شرکت راه جدیدی پیدا کرده تا تمام یک سینمای خانگی را در یک فضای کوچک جاسازی نماید. این سیستم که CinemaOne نام دارد شامل یک پخش کننده DVD ، 6 عدد اسپیکر، یک ساب ووفر، یک آمپلی فایر پنج کانال و یک داک برای iPod است.
    تمام اینها در ابعادی به اندازه 27.3 در 17.2 در 27.3 سانتیمتر گنجانده شده است. که تقریبا در سایز یک توپ فوتبال است. اگر به یک سینمای خانگی معمولی نگاه کنید متوجه میشوید که فقط ساب ووفر آن دو برابر این اندازه است.
    به گفته فیلیپس CinemaOne به خوبی از عهده تولید صدا به صورت سیستم سوراند بر می آید و این به دلیل تنظیمات ویژه و زاویه جایگزاری اسپیکر ها است.
    من فکر میکنم که اگر این سیستم واقعا از نظر کیفیت صدا بتواند کار سیستم های سینمای خانگی چند قطعه ای را انجام دهد جایگزین بسیار خوبی برای آنها خواهد بود. به خصوص در فضاهای کوچک که امکان نصب سینمای خانگی بزرگ وجود ندارد. ضمن اینکه دردسر نصب و آن همه سیم کشی را هم نخواهیم داشت.
    منبع و اطلاعات بیشتر

    پاناسونیک و نمایشگر 150 اینچی

    فستیوال شرکت های سازنده نمایشگر ها با  ساخت باریکترین LCD موجود در جهان که 9.9 میلیمتر ضخامت داشت شروع شد. پاناسونیک هم خودش را از این رقابت ماراتون عقب ندیده و خبر تصمیمش  از ساخت نمایشگر LCD 150 اینچی را به گوشمان رساند. این نمایشگر قرار است در ابعاد 4,096*2,106  پیکسل بزرگترین پنجره گرافیکی پاناسونیک محسوب شود. ابعاد آن شاید با عدد کمی غیر قابل تصور باشد . اما کافیست به تصویر بالا مشاهده کنید تا بتوانید تجسمی از آن داشته باشید. 
    خبر مسرت بخشی بود. اما به نظر شما این قبیل نمایشگر ها در کدام خانه و یا در کدام لابی هتل می تواند جای بگیرد؟! نمایش چه بر نامه و یا چه فیلمی می تواند کیفیت و وضوح تصاویر این محصول را اثبات کند؟! از همه مهمتر , کدام نیروگاه می تواند برق مورد نیاز این محصول را تنها به مدت زمان  نمایش یک کارتون تامین کند!

     

     

     

     

     

     Ãکتاب روزانه


    روسیه اسلامی
    اسلام در سرزمین روس


    نويسنده: سيد رضي عمادي

    معرفی کتاب:
    با اشغال سرزمین های اسلامی در عصر تزارها و ضمیمه کردن این بخش ها به خاک روسیه، جمعیت مسلمان روسیه رشد چشمگیری پیدا کرد. با به قدرت رسیدن کمونیسم در روسیه و شکل گیری اتحاد جماهیر شوروی مبارزه با دین و نمادهای دینی در این کشور در دستور کار مقامات کرملین قرار گرفت و اسلام همچون سایر ادیان در شوروی در تنگنا قرار گرفت. در این دوره اگرچه دین و عقاید دینی به طور کامل از بین نرفت اما نسلی کع متعلق به این دوره بود تا حدودی از دین به دور ماند.
    با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ایجاد آزادی های مذهبی بار دیگر اسلام در روسیه در مسیر رشد و گسترش قرار گرفت و نسل جوان مسلمان روسیه تحرک و علاقه وافری را در کسب و آگاهی های دینی از خود بروز می دهد.
    نوشتار حاضر نگاهیی دارد به وضعیت اسلام در روس و روند رو به رشد گرایشات اسلامی در این سرزمین.
    فهرست مطالب کتاب به شرح زیر است:

    ● اسلام در زمان اتحاد شوروی
    - وضعيت اسلام و مسلمانان و سياست هاي حكومت كمونيستي
    - قول هاي تو خالي لنين
    - اصلاحات گورباچف و مسلمين روسيه

    ● اسلام در روسيه پس از فروپاشی شوروی
    - جمعيت شناسي مسلمين روسيه
    - شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مسلمانان روسیه

    ● مسلمانان روسيه: نگراني‌ها و دغدغه‌ها

    ● چشم انداز اسلامی


    دانلود کتاب:
    لينک دانلود  (نسخه الکترونيکي با حجم کمتر از يک مگابايت)
    براي دانلود، روي لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.

     

     

     

     

     

     

    Ãطنز روزانه

    هفت‌آسمان مجاز فرهنگ و هنر (41)

    جلال سمیعی

    پس از کمی تاخیر در انتشار: هفته‌ای که گذشت، به گواهی بسیار از آگاهان اقتصادی جهان و رسانه‌ی ملی خودمان اقتصاد دنیا سقوط کرد و بورس ما در صدر بورس‌های بشر قرار گرفت و دنیا فهمید که ما چه‌کاره‌ایم و به‌راستی ما چه‌کاره‌ایم؟ خبرهای فرهنگی مجاز هفته را به‌شدت مرور می‌کنیم.

    یکم: «وال‌ـ ‌ای» برادرم بود
    انیمیشن «وال‌-ای» که درباره‌ی همکاری برادرانه‌ی دو روبات مرد معلوم‌الحال در هفتصد سال آینده در زمین ساخته شده و دارای صحنه‌های بدیعی از پایکوبی مجاز کودکان ایرانی و موسیقی سنتی خودمان می‌باشد، از شبکه‌ی دوم سیما پخش شد و با این روایت اصیل، شرکت غربی پیکسار از این که قبلا داستان فیلم را عاشقانه جلوه داده بود، از مخاطبان خود در سراسر جهان عذر خواست؛ گفتنی‌ست در روایت واقعی این فیلم، دو روبات مذکر  که برای نابودی نظام سرمایه‌داری مستقر در فضاپیمایی در بیرون زمین تلاش می‌کنند،  با هم آشنا می‌شوند و بشر را نجات می‌دهند. شرکت پیکسار تلاش کرده‌ بود داستانی غیراخلاقی مبتنی بر عاشقی و این چیزها در فیلم بگنجاند، که خوشبختانه با هوشیاری ممیزان سیما ناکام ماند.

    دوم: ای رذل برو معرفی شو
    نیروی انتظامی در اقدامی خلاقانه  از همه‌ی اراذل و اوباش شناسنامه‌‌دار خواسته است که خودشان، خودشان را به پلیس معرفی کنند تا توجیه شوند؛ یکی از کارشناسان ما که اصرا می‌کرد نامش فاش شود ولی ما صلاح ندانستیم، افزوده است که برای پاک‌سازی فضای فرهنگی کشور، بهتر است برخی از مشاغل فرهنگی هم خودشان را برای احتیاط معرفی کنند تا مورد پاک‌سازی قرار بگیرند. وی سپس در اقدامی نمادین خود را پاک‌سازی کرد.

    سوم: پیام‌های مردمی
    در خبرها آمد که با رفع توقیف از یکی از روزنامه‌ها با نام «ه.م» ممکن است به‌زودی شاهد انتشار این روزنامه در کنار سایر مطبوعات بیهوده باشیم. انتظار داریم مسؤولان دل‌سوز رسیدگی کنند.

    چهارم: انتقاد همه از همه
    ابراهیم حاتمی‌کیا که سال‌هاست تلاش می‌کند، متفاوت‌ترین فیلم خود را بسازد، «دیگران» را به‌دلیل آن که او را به‌دلیل ساخت فیلمی درباره‌ی سقط جنین سرزنش می‌کنند، سرزنش کرد. وی همچنین درباره‌ی تیزرهای طولانی‌مدتی که سیما فقط برای فیلم او پخش می‌کند، نظری نداشت. پیش‌بینی می‌شود که به‌زودی مجید مجیدی هم که مستند پشت‌صحنه‌ی فیلمش در ستایش او از سیما پخش شده است، از تبعیض‌های آشکار موجود انتقاد کند. ما هم که می‌رویم هواخوری.

    پنجم: چرا زلیخا آن کار را کرد؟
    یک نویسنده مدعی شد که فیلمنامه‌ی سریال مذهبی ـ عاطفی ـ فنی ـ مردمی «حضرت یوسف» متعلق به اوست و با این اقدام، آبروی خود را در خطر انداخت. نویسندگان باتجربه توصیه می‌کنند برای مدعی شدن، بهتر است ابتدا وضعیت سریال را بررسی کنید و حتی اگر لازم بود، دست  داشتن خود را تکذیب کنید.

    ششم: می‌باشد
    گویا اخیرا همایشی در حوالی مرکز گفتگوی تمدن‌ها برگزار شده است و جمعی از رجال سیاسی نامعلوم جهان هم در آن شرکت‌هایی داشته‌اند؛ به‌گزارش واحد مرکزی خبر، در این همایش خبر خاصی نبوده است و شخصی به‌نام «خاتمی» هم بوده که بوده.

    هفتم: مسؤولان چارچوب خنده را تعریف کنند
    مؤسسه‌ی گل‌آقا که متاسفانه هنوز فعالیت مغرضانه‌ی خود را در راستای خنداندن ملت ادامه می‌دهد، در برنامه‌ای تلاش کرده است با تجلیل از فیلم‌ها و چهره‌های سینمای کمدی ایران، به مردم چنین القا کند که مقوله‌ی شادی اهمیت دارد. امیدواریم مردم و آنها حرکت‌هایی از این دست را شناسایی و خنثی کنند.
     

     

     

     

     

     

     Ãدانستنيهاي روزانه

    خانه و خانواده، موفقيت، بهداشت، علم و زندگي، جامعه

    زیبا و دلنشین سخن بگوئید
    تا پاسخ های زیبا و دلنشین بشنوید*

    يکی از راههای استحکام بنیان خانواده، توجه به ارتباط کلا می است. سخنان عاطفی و بهره گیری ازکلمات دلنشین و خطاب های شایسته و محبت آمیز، مخاطب را جذب می کند خواسته یا ناخواسته از گوینده راضی شده، در دلش نوعی احساس محبت نسبت به او ایجاد می شود.
    درهر فرصتی که پیش می آید سعی کنید با همسر و اعضای خانواده تان ارتباط کلا می برقرار کنید و به گفت و گوهای خانوادگی بپردازید. شایان ذکر است که زنها از صحبت کردن با همسرشان استفاده می کنند بنابراین توصیه می شود شوهران فعالا نه به صحبت های همسران خود گوش کنند و واکنش مناسب نشان دهند. چنان که شوهر یا زن در شرایط خاصی نتواند به صحبت های همسرش گوش کند، باید این موضوع را صادقانه و صمیمانه مطرح و تقاضا کند و صحبت کردن درباره آن موضوع را به فرصت دیگری موکول نماید. درهر حال از پیش آمدن این حالت جلوگیری کنید که همسر شما فکر کند و احساس نماید که شما مشغول کار و فعالیت خودتان هستید و به حرف های او گوش نمی کنید و توجه ندارید.
    ارتباط کلامی با عبارات عاطفی و دلنشین می تواند روابط زوجین را تقویت نموده و موجب پایداری بنیان خانواده گردد. این شیوه کار آمد تربیتی نه تنها برای استحکام روابط خانوادگی و ایجاد فضای عاطفی مناسب است بلکه در تربیت فرزندان نیز تاثیر دارد.
    بدون تردید موجودات عالم به ویژه اقشارمختلف مردم در هرسن و طبقه ای که هستند ازهمه چیز بیشتر به مهر و محبت نیاز دارند. خطاب های دلنشین و گفتگوهای ملا طفت آمیز و دلربا، روح و جسم انسان را نوازش داده و مخاطب را تحت تاثیر شدید عاطفی قرار می دهد بعضی از عبارات چنان جذاب و دوست داشتنی است که هرگز تا آخر عمر فراموش نمی شود.
    رسول گرامی اسلا م این حقیقت را این گونه بیان فرمود: مردی که به همسرش بگوید من تو را دوست دارم این سخن هرگز از دل آن زن بیرون نمی رود. خداوند متعال برای تربیت افراد بشر، کانون پر مهر خانواده را بهترین محیط تربیتی انسان قرار داده است. یکی از راههای استحکام بنیان خانواده، توجه به ارتباط کلا می است. سخنان عاطفی و بهره گیری ازکلمات دلنشین و خطاب های شایسته و محبت آمیز، مخاطب را جذب می کند. خواسته یا ناخواسته از گوینده راضی شده، و دردلش نوعی احساس محبت نسبت به او ایجاد می شود. اگر در خانواده ای مرد یا زنی با عبارت زیبا و دلپذیر همسرش را صدا کند، علا وه بر این که به فرزندان چگونه سخن گفتن را می آموزد، در قلب او جایگاه ویژه ای خواهد یافت.
    طبق آموزش های اسلا م، سلا م کردن با صدای رسا و واضح و با آهنگی عاطفی و جذاب موجب تقویت روابط بین زن و شوهر خواهد شد. سلا م با لحنی عاطفی، کینه ها را از بین برده، روحیه را تقویت کرده و دل ها را به هم نزدیک می نماید. سلا م دادن به جمع خانواده به ویژه زن و شوهر به یکدیگر، نشاط آور و فرح بخش است، هدف اساسی دین اسلا م، تربیت انسان ها و تامین سعادت بشر در تمام ابعاد وجودی، در تمام مراحل زندگی است. پیامبران الهی به ویژه پیامبر اسلا م(ص) برای این هدف مقدس مبعوث شده و در این راه نهایت سعی خود را مبذول نموده اند و در انجام این ماموریت به نیازها، ویژگی ها و علا یق فطری بشر به عنوان یک اصل مسلم توجه فراوان داشتند. به همین جهت دستورات تربیتی اسلا م و فرهنگ حیات بخش اهل بیت(ع)، دقیقا در راستای پرورش فطری انسان ها، تدوین شده است.
    احترام به شخصیت افراد، در وجود آنان عشق و محبت می آفریند، هدیه دادن نوعی احترام به طرف مقابل محسوب می شود و انسانی که هدیه را می گیرد بی اختیار و از روی فطرت خدادادی خویش، مهر و محبت هدیه دهنده را در دل خود جای می دهد.این نکته در روابط زناشویی از اهمیت خاصی برخوردار است و عامل مهمی در ایجاد انس و الفت و هم گرایی نسبت به زن و مرد به شمار می رود. داشتن یک ازدواج شاد و رضایتمند فقط به خاطر این که شما یکدیگر را دوست دارید محقق نمی شود. اگر چه دوست داشتن و عشق دریک ازدواج بسیار اهمیت دارد گاهی آن به تنهایی کافی نیست و شما باید در ازدواج روی دیگر روابط تان تلا ش کنید.
    سخن آخر این که برای ایجاد، حفظ و استمرار یک رابطه زناشویی سالم، موفق و باطراوت باید هر یک از زوج ها(چه زن و چه شوهر) تلا ش کند، بیندیشد، وقت بگذارد، احساس مسوولیت کند و موانع برقراری ارتباط سالم را از میان بردارد و در مقابل به عوامل کمک کننده برقراری ارتباط سالم توجه نماید و عمل کند.

    -----------------------
    * حديثي از امام علي (ع)

     

     

     

     

     

     

    Ãپاسخ به پرسش هاي شما

    zahra4066@yahoo.com

    آيا بعضي احکام نسبي بوده و اجراي آنها امروزه به مصلحت جامعه مسلمانان نيست؟

    سوال:
    آيا اجرا نشدن برخي از احکام اسلامي همانند سنگسار، بريدن دست و پا و... دليل بر منسوخ شدن اين احکام است و آيا مي توان گفت اين احکام نسبي بوده و امروزه به مصلحت جامعه مسلمانان نيست؟
     

    پاسخ:
    نكته اول در پرسش فوق آن است كه به دليل اين كه به برخي از احكام عمل نمي شود پس بايد بگوييم اين احكام منسوخ هستند. و روشن است كه در پاسخ خواهيم گفت عمل كردن يا نكردن افراد به احكام الهي ارتباطي به نسبي بودن يا نبودن احكام ندارد، فرض كنيد روزي بيايد كه كسي نماز نخواند، آيا بايد بگوييم كه نماز منسوخ است؟ البته به لحاظ اجتماعي ممكن است برخي از احكام و يا حتي برخي از اديان از بين بروند، ولي اين نكته هيچ ارتباطي با نسبي بودن يا حق و باطل بودن آن حكم يا دين ندارد.
    اما نكته اصلي آن‌جاست كه گاهي عمل نكردن به احكام با توجيهي درون ديني صورت مي‌گيرد و با عناويني هم چون مصلحت، احكام ثانويه و حكم حكومتي و ... احكام معطل مي‌مانند. مثال مطرح شده در سؤال نيز يكي از همين موارد است، آيا اين موارد مي‌تواند دليلي بر نسبي بودن احكام فقهي باشد؟ پاسخ سؤال مبتني بر اين است كه منظور ما از نسبيت در احكام روشن باشد، اگر منظور اين باشد كه احكام در زماني خاص به گونه‌اي هستند و در زماني ديگر به گونه‌اي ديگر، يعني عامل مؤثر در تغيير احكام را زمان بدانيم سخني سخت بيراه گفته‌ايم، چرا كه امروز و ديروز بودن نمي‌تواند تأثيري در ماهيت احكام الهي بگذارد. ولي اگر منظور از زمان، شرايط زماني باشد يعني، تغييراتي كه در شيوه زندگي و ارزشهاي حاكم بر اذهان صورت گرفته است، باز هم اين پرسش پيش مي‌آيد كه كدام تغييرات مي‌تواند عامل تغيير در احكام باشند؟ آيا هر تغييري چنين است، آيا اگر لباس پوشيدن مردم عوض شد، احكام هم بايد تغيير كنند يا اين كه بايد معياري دقيق و مشخص در بين باشد؟ چرا تغيير مكاني را عامل تغيير حكم ندانيم؟ مگر در همان قرن اول هجري اسلام تا اروپا پيش‌ نرفته بود؟ آيا مردم شمال آفريقا و اروپا و ايران همه مثل عربستاني‌ها زندگي مي‌‌كردندكه حكم واحدي در موردشان اجرا مي‌شد؟ آن‌چه در فقه شيعه معيار تغيير احكام است، فقط تغيير موضوع است، زيرا اصولا وجود و عدم حكم تابع وجود و عدم موضوع است[1]، كه آن‌هم در واقع مسامحه در تعبير است زيرا در اين باور هيچ حكمي عوض نمي‌شود و «حلالُ محمدٍ حلالٌ ابداً الي يومِ القيامة و حرامُه حرامٌ ابداً الي يوم القيامه[2]». به عنوان مثال زماني فروش خون را حرام مي‌دانستند و امروز اشكالي نمي‌كنند و دليل فقها هم اين است كه در زمان گذشته خون هيچ منفعت حلالي نداشت و لذا فروش آن حرام بود ولي امروز به دليل امكان نگهداري و آزمايش و تزريق به ديگران، خريد و فروش آن اشكالي ندارد. ظاهراً در اين جا حكمي تغيير كرده است، يعني فروش خون زماني حرام بوده و زماني ديگر حلال شده است. اما با نظر دقيق روشن مي‌شود كه آن‌چه حرام است، خريد و فروش عين نجسي براي خوردن است كه فايده‌ اي عقلايي و حلال ندارد و آن‌چه حلال است خريد و فروش چيزهايي است كه منافع حلال عقلايي دارند. و خون در واقع مصداق اين دو عنوان است و اصلاً خريد و فروش خون حكم خاصي خارج از عناوين مطرح شده يعني نجاست و فايده عقلايي ندارد و اگر هم در روايات چنين چيزي مطرح شده باشد قابل تحويل به همين نكته است. بنابر اين اگر بر فرض اتفاقي بيافتد كه خون باز هم هيچ فايده‌اي نداشته باشد باز هم همان حكم حرمت به حال خود باقي است. پس از اين جهت نمي‌توان گفت كه تغييري در احكام رخ داده يا حكمي منسوخ شده است.
    اما در جايي كه به دليل مصلحت يا حكم ثانوي، حكمي را اجرا نمي‌كنيم نيز نمي‌توانيم به نسبيت قائل شويم. چنان كه انسان مريض كه روزه برايش ضرر دارد، نه تنها روزه بر او واجب نيست بلكه گاهي حرام هم هست. آيا اين نسبيت‌ ناميده مي‌شود؟ آيا جواز خوردن گوشت مردار براي فرد گرسنه‌اي كه هيچ راه ديگري ندارد، نسبيت شمرده مي‌شود؟ به نظر مي‌رسد كاربرد كلمه نسبيت در اين موارد كاربردي ناصحيح باشد. در تمام اين موارد با مسأله‌اي مواجهيم به نام تزاحم احكام، يعني فردي كه از گرسنگي در حال جان دادن است، با دو حكم هم ‌زمان مواجه است، حرمت خوردن گوشت مردار و وجوب نجات جان خويش. شارع مقدس در اين موارد همان طور كه حكم عقل نيز چنين است دستور به انجام حكم مهم‌تر و ترك حكم ديگر داده است. زيرا رعايت هر دو امكان ندارد. و روشن است كه هر زمان اين مزاحمت بر طرف شد هر حكمي بايد در جاي خود اطاعت شود.
    در مورد احكامي همانند سنگسار و قطع دست و ... نيز حكومت با دو واجب هم زمان روبرو است، يكي اجراء حدّ سرقت و ديگري مبارزه با هتك دين و يا حفظ كليت نظام اسلامي، و روشن است كه اگر نتوان به هر دو حكم عمل كرد، بايد به حكمي كه اهميت بيشتري دارد گردن نهاد، و آن جلوگيري از هتك مذهب و دين است. و هر زمان كه هتك دين موضوعيت نداشته باشد بايد همان حكم اوليه را اجرا كرد. ناگفته نماند در تمام اين موارد بايد شرايط به دقت سنجيده شوند و چنان نيست كه به صِرف توهّم فشار‌هاي خارجي بتوان احكام خدا را تعطيل كرد. بنابر اين در اين موارد نيز چنين نيست كه حكمي مثل قطع دست سارق كلاً از ارزش افتاده باشد، زيرا اين شرايط هميشگي نيستند.
    با توضيحات فوق روشن مي شود كه در دين اسلام، حكم متغير نداريم يعني چنين نيست كه يك عمل خاص در يك زمان حكمي داشته باشد، و در زمان ديگر ولي با همان شرايط حكمي ديگر. ولي به طور مسامحي چنان كه در مثال فروش خون بيان شد مي‌توان وجود احكام متغير را پذيرفت، يعني آن‌چه در واقع اتفاق افتاده است تغيير موضوع است كه طبيعتاً حكم جديدي خواهد داشت ولي در ظاهر يك عمل حكمي دوگانه يافته است.
    متفكراني هم ‌چون استاد شهيد مطهري وجودتغيير در احكام دين را با اين بيان پذيرفته‌اند كه چون انسان علاوه بر جنبه‌هاي ثابت، جنبه‌هاي متغيري نيز دارد، اسلام هم علاوه بر احكام ثابت، احكام متغيري نيز برايش در نظر گرفته است[3]. در واقع عناصر جهان شمول دين تغيير نمي‌كند ولي عناصر غير جهان شمول آن مشمول تغيير مي‌شوند. به نظر مي‌رسد اين نظر منافاتي با آن‌چه ما گفتيم ندارد. يعني اگر حكمي داشتيم كه مربوط به شرايط خاصي بود و آن شرايط در اصل حكم تأثير داشتند، در صورت تغيير شرايط حكم هم تغيير خواهد كرد. زيرا آن شرايط در واقع جزء موضوع حكم بوده ‌اند. و اگر كسي بخواهد ثابت كند كه مثلاً در روزگار ما حد سرقت بايد تغيير كند و مدعي شود كه اين حكم جزو عناصر جهان‌شمول دين نيست، بايد ثابت كند كه شرايط زمان شارع در صدور حكم تأثير داشته و امروز آن شرايط تغيير كرده است، و به عبارت ديگر بايد نشان دهد كه موضوع حكم تغيير كرده و موضوع جديدي به وجود آمده است. و چنان كه گفته شد اين تغيير حكم، نسبيت خوانده نمي شود.

    معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
    1. مجله نقد و نظر ، شماره 5، زمستان 1374، ويژه نقش زمان و مكان در اجتهاد
    2. اسلام و مقتضيات زمان، استاد شهيد مرتضي مطهري.

    --------------------------------
    [1] . صدر، سيد محمد باقر، دروس في علم الاصول، مؤسسة النشر الاسلامي، ج1، (الحلقة الاولي) ص123.
    [2] . كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ج1، ص58.
    [3] . رك: مطهري، مرتضي، خاتميت، انتشارات صدرا، ص144-146.
     

     

     

     

     

    Ãاس.ام.اس روزانه

    roozane.sms@gmail.com

    1401- دل من درسبدي عشق ،به نيل توسپرد!نگهش دار،به موسي شدنش مىارزد. (7314-0915)

    1402- بی قراره توام و دل تنگم پر از گله هست آخه بی تابی عادت بي حوصله هاست . (7311-0918)

    1403- T.V.D
    تو فکر ميکنی چيه؟مدل جديده دی.وی.دیه؟ نه..بيا پايين
    .
    .
    .
    .
    .
    .خوب اين جا کسی نيست گوشتو بيار جلو يعنی'د'لم 'و'است 'ت'نگ شده (4435-0935)

    1404- الهی شمع بشی،پروانه شم، دورت بگردم...بدش فوتت کنم، خاموش بشی ،هر هر بخندم!(5197-0916)

    1405- هر قطره اشک نشانه ی غم ، هر سکوت نشانه تنهاییست ،هر لبخند نشانه مهربانی ،و هر اس ام اس نشانی از دلتنگي من برايه توست (7311-0918)

    1406- طعنه بر خواري من اي گل بي خار مزن من به پاي تو نشستم که چنين خوار شدم (7311-0918)

    1407- B ak E hey BA be KH mi SHID ram KU barat CHIKA bad RO juri BEKHUN sare ESH kar TEBAH raf SHOD ti (Faghat horufe bozorg ro bekhun) (7311-0918)

    1408- هزار شاخه ي رز تقديم به آينه ی شکسته ايی ميکنم که لبخنده زيباي ترا هزار بار تکرار ميکند (8878-0912)

    1409- @@......چشام شوق دیدنتو داشت فرستادمشون ببیننت (4435-0935)

    1410- @@ @@ @@@@ @@ @@@@ @@ @@@@ @@ @@

    نترس اینا چون خوشگلی مثل تو ندیدن دارن این طور نیگات می کنن (6156-0935)

    1411- * من ایرانیم ، کنیه ام آریا * * بود کیشم اسلام خدایم اهورا ! ** پرستم به مستی خداوند می ** خداوند مهرو خداوند نی * (4911-0913)

    1412- ¤£¥§$€#*&@£§¥

    به یه زبان باستانی نوشتم دوست دارم . فکرشو نکن ... از اون قدیم دوست داشتم . (44350-0935)

    1413- 0( ¤_¤ )0
    0( ¤_¤ )0
    0( ¤_¤ )0
    0( ¤_¤ )0
    ~( *_* )~
    0( ¤_¤ )0
    0( ¤_¤ )0
    0( ¤_¤ )0
    اگه گفتی کدوم منم ؟
    اون طفلک چشم و گوش بسته. (14116-0912)

    1414- دوستی من و تو مثله ميخ طويلس که هيچ کره خری قادر به کندن اون نيس. (9265-0918)

    1415- 3 مشخصه موبايل نديدها:1. وقتی موبايلشن زنگ ميخوره خندشون ميگير دو. وقتی بهشون زنگ ميزنن دير جواب ميدان3. وقتی براشون اس ام اس سرکاری مياد تا آخرشو ميخونن؛) (4435-0935)

    1416- میلاد با سعادت موسی بن الرضا بر شما و خانواده ی گرامیان مبارک باد ( 8059-0912)

    1417- چو بینی ساحت قدس رضا را / به چشم دل ببین نور خدا را (5693-0918)

    1418- دست تو به روی شانه ی خورشید است . گلدسته ی تو نشانه ی خورشید است . چشمش که به گنبد تو روشن شد . دانست که خانه خانه ی خورشید است ( 0363-0918)

    1419- با نام رضا به سینه ها پل بزنید / وز اشک به بارگاه او پل بزنید / فرمود که هرگاه گرفتار شدید / بر دامن ما دست توسل بزنید (6471-0916)

    1420- دلم می خواد هرچی دارم دونه و گندم بخرم / با چشم گریون همشو هدیه به کفترات کنم - میلاد امام هشتم بر ارداتمندانش مبارک باد ( 4435-0935)


    شماره برای ارسال اس ام اس : 09125698059
     

     

     

     

     

    Ãمجله فرهنگي هنري روزانه

    gofteman_ebgh@yahoo.com

    به نام خداوند جان آفرین

    حکیم سخن بر زبان آفرین

    سری دوم – شماره چهارم

    ............................................................................

    صفحه اول - حرف نخست

    با یاد دوست ، چهارمین شماره از مجله فرهنگی هنری روزانه را در پیش رو دارید . سعی ام بر این است که هر شماره متنوع تر از شماره پیشین باشد تا سلیقه های متفاوت شما دوستان تامین و هم چنین مطالب آمده در این مجله با داشتن موضوعات متفاوت و جالب مورد رضایت شما قرار بگیرد . شما دوستان نیز می توانید با ارسال مطلب ، پیشنهادات و نظرات خود ، در هر چه بهتر شدن این مجله یاری دهنده من باشید . امیدوارم هر لحظه زندگی تان سرشار از عشق ، شادی و موفقیت باشد . آمین .

    ............................................................................

    صفحه دوم – فلسفه

    ( قسمت سوم – فلسفه چیست ؟)

    کتاب الفبای فلسفه نوشته نایجل واربرتون – از روزگار سقراط به این طرف فلاسفه بزرگ پر شماری بر کره خاکی قدم گذارده اند . تاریخ فلسفه به خودی خود موضوعی است جذاب و حائز اهمیت و بسیاری از متون کلاسیک فلسفی آثاری سترگ در عرصه ادبیات نیز هستند . مکالمات سقراطی افلاطون ، تاملات به قلم رنه دکارت ، تحقیق درباره فهم آدمی اثر هیوم و چنین گفت زرتشت به قلم نیچه تنها چند نمونه از این آثارند . آثاری که جملگی با هر ملاک و میزانی ، به هیات نوشته هایی جذاب جلوه می کنند . هر چند در مطالعه تاریخ فلسفه قدر و ارزش فراوان هست ، مقصود من در این کتاب آنست که به جای اینکه صرفا آرا و عقاید پاره ای متفکران جلیل القدر را در باب مسائل فلسفی شرح کنم ، ابزارهایی بدست شما بدهم تا با یاری آنها خودتان به شخصه در باب این مسائل اندیشه کنید . این مساله تنها توجه و علاقه فلاسفه را بر نمی انگیزد . آنها بطور طبیعی از بطن وضعیت آدمی پیدا می آیند و شمار زیادی از افرادی که هرگز کتابی فلسفی را تورق نکرده اند به صرافت طبع درباره آنها اندیشه می کنند . هر قسم مطالعه جدی فلسفه شامل ترکیبی از مطالعه تاریخی و مطالعه موضوع مدار است ، زیرا اگر از استدلال ها و خطاهای فلاسفه سلف بی اطلاع باشیم ، نمی توانیم امید بداریم که در این رشته مساهمت یا مشارکتی مهم داشته باشیم . فلاسفه بدون شناخت تاریخ هرگز گامی فرا پیش نخواهند گذاشت ؛ ایشان هم چنان به همان خطا اندیشی های سابق ادامه می دهند بی آنکه بدانند پیش تر این خطاها صورت بسته است . افزون بر این ، جمع کثیری از فلاسفه نظریه های خود را با مشاهده و بررسی خطاهایی که در کار فیلسوفان سلف روی داده است از کار در می آورند و پر و بال می دهند . گاهی اوقات حجت می آورند که مطالعه فلسفه آب در هاون کوبیدن است زیرا مشغله فلاسفه همواره جز این نیست که بی کار بنشینند و بر سر معنای کلمات بحث بی جهت به راه اندازند . به نظر نمی آید که این جماعت هیچ گاه به نتیجه ای حائز اهمیت دست پیدا کنند و نقش آنها در جامعه عملا در حد هیچ است . آنها هنوز سرگرم بحث و فحص درباره همان مسائلی هستند که خاطر یونانیان باستان را به خود مشغول داشته بود . به نظر نمی رسد که فلسفه چیزی را تغییر دهد ؛ فلسفه همه چیز را همانطور که هست باقی می گذارد . اصلا مطالعه فلسفه چه ارزشی دارد ؟ دست یازیدن به شبهه افکنی در مفروضات بنیادی زندگی مان حتی ممکن است خطرناک نیز باشد ، چه بسا در فرجام کارمان به آنجا برسد که احساس کنیم دستمان به هیچ کاری نمی رود و از فرط پرسش گری و تردید ورزی فلج شده ایم . در واقع کاریکاتور فیلسوف شخصی است که در سر و کله زدن با افکار بسیار انتزاعی آن هم در حالیکه آسوده خاطر بر صندلی راحتی اتاق استادان در آکسفورد یا کمبریج لم داده است هیچ کس به گرد پایش نمی رسد ، ولی در پرداختن به مسائل عملی زندگی در می ماند ، کسی که قادر است دشوارترین قطعات فلسفه هگل را شرح دهد ، ولی نمی داند چگونه تخم مرغی را سرخ کند . ادامه دارد .

    صفحه سوم – تاریخ جهانی

    ( قسمت سوم )

    پالئولی تیک جدید

    در این دوران یخچال ها به عقب نشستند ، هوا هم چنان سرد ولی خشک تر شده بود . این دوران خود به سه دوره تقسیم می شود . اوربن یاسین ( غار اورین یاک ) ، سولوترئن ( تخته سنگ سولوتره ) و ماگدالنی ین ( غار مادلن ) . در نوع گیاهان تنوع و تغییر زیادی دیده نمی شود ولی نوع حیوانات به خصوص در دوره ماگدالنی ین رو به تکامل بود . در نتیجه اعتدال هوا و اقدام به شکار پاره ای از انواع حیوانات از بین رفت و یا به شمال مهاجرت کرد و این مطلب در مورد ماموت ، کرگدن های یال دار ، خرس های بزرگ و شیر غارها مصداق پیدا کرد . تغییرات قابل ملاحظه تری درباره نژادهای انسانی بروز کرد . نژاد نئاندرتال مانند نژاد هایدلبرگ از میان رفت و سه نژاد جدید دیگر یعنی کرومانیون ، شانسلاد و گریمالدی پا بعرصه وجود گذاشتند . دو دسته اول از لحاظ شکل جمجمه که کشیده بود بهم شباهت داشتند ( دولیکوسفال ) ؛ بینی آنها باریک ، چانه ها جلو آمده و بازوانشان دراز بود . نژاد کرومانیون که قامتی بلند داشت نزدیک به نژاد سیاهان می باشد ولی نژاد شانسلاد را می توان با اسکیموها نزدیک دانست . مردم گریمالدی هم اندامی بلند و کشیده داشتند ولی سر آنها بزرگ و صورتشان پهن و کوتاه بوده و تا حدودی با هوتن توت ها شبیه بودند . در وضع مساکن تغییری ظاهر نشد ( پناهگاه هایی که زیر تخته سنگ ها و یا در غارها بود ) و شکار وسیله اساسی برای تهیه غذا به شمار می رفت . انسان به تعقیب حیوانات می پرداخت و با سلاحی که در اختیار داشت آنها را از پا در افکنده و یا بوسیله دام دستگیرشان می کرد . صنعت سنگ تراشی در حال پیشرفت و تحول بود . وسایل و لوازم خوبی در دوره اورینیاسین و دوره سولوترئن تراشیده می شد . مشته های سابق از بین رفت ، نوک های تیز برای نیزه ها ، درفش ، کارد و قلم های حکاکی تراشیده و تهیه می شد . در دوره ماگدالنی ین در صنعت تراش سنگ پیشرفتی حاصل نشد ولی در تهیه و تراش استخوان و شاخ گوزن ترقی زیادی به چشم می خورد و از آن زوبین ، سنجاق ، سوزن و قلاب ماهیگیری تهیه می شد و برای نخستین بار وسایل زینتی مانند دکمه و گردن بند از دندان های سوراخ شده ، صدف ها و عاج ها می ساختند . لباس و پوشش مردم هنوز از پوست حیوانات تهیه می شد منتهی روی این پوست کار می کردند یعنی آنها را تراشیده و با چربی نرم کرده سپس بصورت دلخواه آنرا بریده و می دوختند . گذشته از نیازی که انسان به تهیه غذا و محافظت خود از سرما و حیوانات وحشی داشت ، موضوع هنر و مذهب نیز مورد توجه وی قرار گرفت . هنر بدون تردید منشا و ریشه ای ساحرانه داشت . تصویر و نمایش حیوانات برای انسان پیش از تاریخ به منظور غلبه بر آنها و ایجاد تسهیلاتی در کار شکار و فراوانی آن بوده است . این هنر شامل حجاری ، حکاکی و نقاشی بود . حجاری و پیکره سازی ، نخستین بار در دوره اورین یاسین معمول گشت و مجسمه های کوچکی از سنگ ، استخوان ، عاج یا شاخ گوزن تهیه می کردند و سپس صنعت حکاکی و نقاشی روی بدنه غارها مورد توجه قرار گرفت . رنگ های مورد استفاده عبارت بود از قرمز ، زرد ، قهوه ای و سیاه . در دوره سولوترئن ، هنر پیشرفتی نکرد و تصویر صورت انسانی به ندرت انجام می گرفت . در دوره ماگدالنی ین حجاری تنزل کرد ولی حکاکی و نقاشی به وضع قابل ملاحظه ای پیش رفت . این هنر جنبه رئالیستی داشت و پر از حیات و حرکت بود و در آن توجهی به مساله مناظر و مرایا و درستی نسبت ها نمی شد . مشهور ترین نقاشی ها و حکاکی های این دوره در اسپانیا در غار آلتامیرا و در فرانسه در غارهای فون دو گوم ، کومبارل و لاسکو می باشد . افسونگری و مذهب کاملا بهم مربوط بودند . هنر نیز خود صورت ساحرانه و جادوئی داشت . صورت هایی که در دوره ماگدالنی ین از انسان تهیه شده معمولا دارای نقاب و یا شبیه بصورت حیوانات بوده و این تصاویر بدون شک از جادوگران و یا خدایان می باشد . مساله اعتقاد به زندگی پس از مرگ با مطالعه مقبره هایی که در غارها است و یا حفره هایی که در زمین برای به خاک سپردن مردگان تهیه شده است تایید می شود . اجساد را به وضعی که پاها در شکم جمع می شد در خاک قرار می دادند و شاید از ترس ارواح آنها را می بستند و نزدیک آنها سلاح و آلات و ابزاری که برای افراد زنده ضرورت داشت و هم چنین مقداری غذا و لوازم زینتی می گذاشتند . . ادامه دارد .

     

    صفحه چهارم – داستان کوتاه

    ( اتفاقی – احسان بهرام غفاری )

    صدا در تمام اتاق پیچید . درون گوشهایش زنگ و سوت ممتدی شروع به زدن کرد و احساس کرد که نیمی از صورتش بی حس و سرد شده است . مزه آهن مانند خون و تکه های دو دندانش را درون دهانش مزه کرد و یافت . برقی که در پشت پلک هایش حس کرده بود چنان بود که فکر کرد چشمانش از حدقه بیرون پریده است . تمام گلویش را بغض فرا گرفته بود و شاید اگر کسی بود که ضربان قلب او را می شمارد ، به سختی در هر دقیقه ، یک ضربان را می توانست بیابد .

    -         حرف بزن

    خواست چیزی بگوید ولی ترسید که دوباره بزنندش . اگر هم می خواست بگوید ، بغض نمی گذاشت و مانند گردویی در گلویش مانده بود .

    لگد محکمی به بیضه هایش زدند که با صندلی خورد زمین و سرش محکم به سرامیک های سرد اتاق خورد و دیگر چیزی نفهمید .

    وقتی بهوش آمد ، خود را درون سلولی تنگ و سرد دید . خواست تکانی بخورد که درد در تمام بدنش ریشه دواند و بخود پیچید . سه روز بود که آورده بودنش . بدون هیچ دلیلی . در اتاقش نشسته بود که ریخته بودند در منزلش و او را چشم بسته آورده بودند . هر چه فکر کرد ، چیزی نیافت که باعث دستگیری اش شده باشد .

    در سلول با صدایی مهیب بلند شد و دو نفر به داخل آمدند . چشم بندش را زدند و روی زمین کشیدنش و به اتاق دیگری بردند و روی صندلی نشاندنش و دست و پاهایش را به صندلی بستند . دوباره همان صدا آمد .

    -         اگر عاقل باشی حرف می زنی  ...

    -         ...

    -         حرومزاده ... بازی در نیار ... حرف بزن

    و قبل از اینکه جمله بعدی را بشنود ، لگدی در شکمش نشست . خواست از شدت درد جمع شود که شخصی از پشت او را گرفت و دوباره به صندلی تکیه اش داد . احساس کرد که درون شکمش ، خون فواره می زند و تا مغز سرش تیر کشید . به سختی توانست نفسی بکشد و سعی کرد که نفسش را مدتی در سینه اش حبس کند .

    -         خب ... می شنوم ...

    خواست حرفی بزند که درد نگذاشت و نفسش بیرون نیامد . سکوت شد . فکر کرد که بازجویش دلش به رحم آمده است . خدا را شکر کرد و نفسش را بیرون داد . سوزشی در سر انگشتانش ریشه دوانید و در آنی فریادش به هوا خواست . انگار دستش را در کوره آتش کرده بودند . فهیمد که ناخنش را کشیده اند . گریه کرد . التماس کرد ولی در بازجو اثری نداشت و تا چند دقیقه بعد ، هیچ ناخنی در دستش نماند . با همان چشم بند هم می توانست بفهمد که خون از سر انگشتانش فواره می زند .

    -         حرف می زنی یا ...

    و لگد محکم دیگری به شکمش وارد شد که احساس کرد از درون پاچیده شده است . طحال و کبدش ترکیده بودند و او بیهوش شده بود . او را کشان کشان در حالیکه ازش خون می چکید بیرون بردند .

    یک هفته تنهایش گذاشتند و در همین زمان آدم اصلی را پیدا کردند و به او گفتند که سو تفاهم شده است و او را بیرون انداختند . وقتی به خانه رسید خود را در آینه دید و وقتی خودش را نشناخت ، همان دم از پنجره به بیرون پرید . همین .

    وبلاگ من : www.ebgh.blogfa.com

     

    صفحه پنجم – بزرگان

    ( هوشنگ سیحون – معمار و نقاش )

    متولد ۱۲۹۹ در تهران . تحصیلات معماری خود را در دانشگاه تهران و دانشکده هنرهای زیبای پاریس (بوزار) انجام داد، وی هم اکنون در ونکوور کانادا زندگی می‌کند . وی زمانی استاد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و سه دوره رئیس این دانشکده بود . استاد هوشنگ سیحون نقاش و معمار ۸۸ ساله ایرانی ، به مرد بناهای ماندگار معروف است آن هم به دلیل طراحی و نظارت بر ساخت آرامگاه بزرگانی چون خیام ، کمال الملک ، بوعلی سینا ، نادرشاه افشار ، کلنل محمدتقی خان پسبان و ده‌ها مقبره و آرامگاه دیگر ، ضمناً وی طراح بنای موزه توس در سال ۱۳۴۷ و همچنین ساختمان بانک سپه در میدان توپخانه تهران نیز می‌باشد . استاد سیحون نقش اندازی است که در دنیای ابعاد از معانی پر رمز و راز باطن سخن به میان می‌آورد و معانی و فلسفه نظری و وجودی بزرگانی که معمار و طراح آرامگاه هر یک از آنان بوده ، در نقش مقبره شان متجلی نموده ‌است . به عنوان مثال در ۱۳۳۸ آرامگاه حکیم عمر خیام را مبتنی بر اصول ریاضی و مثلثاتی خیام ، محاسبه و طراحی کرده ‌است . او در کتاب  نگاهی به ایران در مورد بنای آرامگاه نادر شاه افشار می‌نویسد : ماده اصلی ساختمان از سنگ خارای منطقه کوهسنگی مشهد ، مشهور به سنگ هر کاره ‌است ، این سنگ یکی از مقاوم ترین سنگ هایِی ست که در ایران وجود دارد ، او دلیل این انتخاب را اشاره به صلابت و عظمت نادر شاه افشار می‌داند ، او در ادامه می‌نویسد : شکل کلی و مقبرهٔ نادر به شکل شش ضلعی متناسبی ست که شکلِ سیاه جادرهایی را تداعی می‌کند ، دلیل این امر همین نکته ‌است که نادر به جای کاخ در زیر چادر زندگی می‌کرد . در کنار معماری به نقاشی از مناظر و روستاهای ایران می‌پرداخت و نمایشگاه‌هایی از این آثار خود در ایران و در خارج از ایران برپا کرده‌است . آثار وی در نمایشگاهی در دانشگاه ماساچوست در سال ۱۹۷۲ در کنار آثار هنرمندانی چون پیکاسو و دالی به نمایش درآمد . در این نمایشگاه تابلویی از کلافه‌های خط به نمایش گذاشت که در آن از خطوط موازی و پر پیچ و تاب که هیچ همدیگر را قطع نمی‌کنند ، استفاده کرده بود . دانشگاه‌هایی مثل MZT ، هاروارد ، واشنگتن و برکلی مجموعه‌ای از نقاشی‌های او را گردآوری کرده و نگهداری می‌کنند . همسر سابق وی معصومه سیحون نیز نقاش است و بیش از ۷۰ سال سن دارد و شگرد وی در کشیدن نقاشی‌های مدرن است . از آثار معماری وی می توان به مقبره فردوسی بزرگ ، آرامگاه فردوسی بزرگ ، آرامگاه بوعلی سینا در همدان ، آرامگاه خیام در نیشابور ، آرامگاه و موزه نادرشاه در مشهد ، آرامگاه کلنل محمد تقی خان پسیان ، مقبره عباس میرزا و بعضی دولتمردان قاجار ، آرامگاه کمال‌الملک در نیشابور ، ساختمان بانک سپه در تهران ، بنای موزه توس و مرکز فرهنگی یزد اشاره کرد .

     

    صفحه ششم – نویسندگی

    ( چهار قانون طلایی برای نوشتن کتاب پر فروش )

    قانون اول ؛ برای خلق یک اثر پر فروش ، نوشتن داستان را به موضوعات غیر داستانی ترجیح دهید .

    قانون دوم ؛ اگر در گام اول به سراغ داستان رفتید ، فراموش نکنید که یک قصه خوب را برای تعریف کردن انتخاب کنید . تمام تلاس تان این باشد تا گلوی خواننده را در همان صفحه اول بگیرید ، با شاخ و برگ روایی داستان در همان بخش اول از گریبانش آویزان شوید و فقط وقتی به او اجازه حرکت بدهید که تمام شخصیت های داستان به زندگی سعادتمند و جاودانی خود رسیده ، مرده ها در هوای گرگ و میش یک زمستان سرد در گورهایشان آرمیده و یا همه راه ها به یک آینده بهتر و زیباتر ختم شده باشد .

    قانون سوم ؛ بیش از اندازه حسابگر نباشید . همه نویسندگان کتاب های پر فروش به ستاره و قهرمان داستان خود ایمان دارند . تمامی واژه ها و جملات یک نویسنده موفق بر بستری از آتش نگاشته می شود .

    قانون چهارم ؛ اگر می خواهید خطوط قرمز را وارد داستان تان بکنید ، مراقب باشید .

     

    صفحه هفتم – شعر

    ( لیلا فرجامی )

    لیلا فرجامی متولد تهران و در دوران راهنمایی اش بهمراه خانواده به کالیفرنیای جنوبی مهاجرت کرد . فرجامی سالهاست که به سرودن شعر و ترجمه شعر مشغول است . اولین مجموعه ی شعر فرجامی به نام " هفت دریا شبنمی " در سال 1379 توسط نشر روزگار در ایران به چاپ رسیده است . دومین کتاب شعر او به نام " اعترافنامه دختران بد " در دست تهیه می باشد . از فرجامی شعرها و ترجمه های بسیاری در مجلات ادبی داخل و خارج ایران و همچنین مجلات اینترنتی به زبانهای انگلیسی و فارسی به چاپ رسیده است . این شاعر و مترجم طی هشت سال اخیر به روان درمانی ، هنر درمانی و بازی درمانی با اطفال آسیب دیده و معلولین اشتغال داشته است.

    شعری از لیلا فرجامی - واسه عشقم ، تومن

    می توانم بوس کنم

    می توانم چشمک بزنم

    می توانم دامنم را بدهم بالا

    بالا

    بالاتر

    ببین !

    جوراب نازک قرمزم را هم پوشیده ام

    به جان سه بچه ام قسم

    که با ساطور خوابیده ام

    نه با قصاب

    که با بیل خوابیده ام

    نه با بنّا

    که با خط کش خوابیده ام

    نه با معلم

    که با قرآن خوابیده ام

    نه با ملا

    به جان سه بچه ام قسم

    کوکم کنی ، عروسک ات می شوم

    می خندم و ریسه می روم

    تا بند شلوارت تاتی می کنم

    تاتی تاتی تاتی تاتی تاتی تاتی

    سوزنی تیز روی صفحه وجدانم گیر کرده است

    به جان سه بچه ام قسم

    به جان سه بچه ام قسم

    به جان سه بچه ام قسم

    من برای نان و خربزه و پنیر

    به جان سه بچه ام قسم

    تاتی می کنم

    تاتی تاتی تاتی تاتی تاتی تاتی

    به جان سه بچه ام قسم

    تاتی!

    تاتی!

    تاتی!

     

    صفحه آخر

    پیتر دراکر – افراد موثر هرگز مسائل را مرکز توجه قرار نمی دهند بلکه ذهن را به فرصت ها و راه حل ها معطوف می دارند .
     

     

     

     گروه اینترنتی مشکان

     
    __._,_.___

    Your email settings: Individual Email|Traditional
    Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
    Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
    Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

    __,_._,___

    No comments: