| | | |
| به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 928 :: پنجشنبه 12 ارديبهشت 1387 |
| | پراکندگی ادیان جهان
سلام عرض شد همانطور که در نمودار بالا می بینید،مذاهب مسیحیت و اسلام بیش از نصف جمعیت زمین را در بر گرفته اند.اما نکات دیگری که از این نمودار مشخص میشود: 1.ادیان ابراهیمی 53.5درصد، ادیان هندی 19.7درصد، بدون دین ها 14.3، ادیان آسیای شرقی 6.5درصد، ادیان قبیله ای 4درصد و ادیان جدید هم 2 درصد جمعیت زمین را تشکیل می دهند. 2.جمعیت مسیحیان زمین دو میلیارد و یکصد میلیون نفر، مسلمانان یک میلیارد و پانصد میلیون نفر و یهودیان تنها 14 میلیون نفر یعنی کمتر از یک صدم مسلمانان زمین است. 3.تقریبا 15 در صد مردم زمین به هیچ مذهبی اعتقاد ندارند،که از این میان 83 درصد معتقد به خدا (تئیسم*) و بقیه منکر وجود خدا (آتئیسم) هستند. --------------------------------- *تئیسم ها کسانی هستند که به وجود خدا اعتقاد دارند ولی هیچ ایدئولوژِی و مذهبی را قبول ندارند ومعتقدند که خدا پس از خلقت انسانها، همچنان در امور بشر دخالت می کند. منبع
عناوين برخي از مطالب شماره امروز مجله الکترونيکي «روزانه» -
برخيز كه آن خسروِ شيرين آمد .... -
تصاویری دیدنی از شکار توسط حیوانات -
دسترسي به همه آثار استاد مطهري بصورت يکجا -
معرفي و دانلود فيلم : شب متعلق به ماست -
دانلود فيلم مستند : طبيعت عظيم -
دانلود انيميشن : Moribito - Guardian of the Spirit -
آلبوم جدید و زیبای شادمهر به نام سبب -
نرم افزار خوشنويسي کلک -
برقراری تماس اضطراری با باطری خالی گوشیهای سونی اریکسون -
لغات متشابه در انگلیسی(2) -
زندگی بعد از مرگ به روایت گوگل! -
جریانات رختخوابی! -
مدارک "سیاسی - مراودهای"، نمونه بارز فساد مدیریتی دانشگاه آزاد -
پيامكي از ديار فراموششده شلمچه -
جديدترين شماره از ماهنامه Popular Photography -
آینه عقب دیجیتالی خودرو با GPS -
زنان، سنت، تجدد -
طنز منتشر نشده «گلآقا» كه امام را خنداند -
بیل گیتس: چگونه کار میکنم؟ -
چرا خدا دعاهايم را مستجاب نمي کند؟ -
و ... آرشيو روزانه براي مشاهده شماره ديروز «روزانه» (927) اينجا را کليک کنيد | | | | |
| | فرماندار ایوان برکنار شد علی محمد آزاد گفت: شرایط استان ایلام و شهرستان ایوان به حالت عادی برگشته است و هیچ گونه مشکل امنیتی نداریم. به گزارش مهر، استاندار ایلام در جلسه شورای اداری استان ایلام که در استانداری با حضور مدیر کل سیاسی وزارت کشور برگزار شد اظهار داشت: باید فضای سیاسی که بر اثر انتخابات به وجود آمده است پایان یابد و به فضای کار و امید تبدیل شود. علی محمد آزاد افزود: این حادثه در شأن استان ایلام نبود و ما مسببان آن از هر گروهی که باشند برخورد قانونی می کنیم. در پی اتفاقات افتاده پس از انتخابات مرحله دوم مجلس هشتم در شهرستان ایوان ( حوزه شمالی استان ایلام) علی اکبر عبدی فرماندار این شهرستان طی ابلاغیه ایی برکنار شد. لازم به ذکر است به خاطر سوء مدیریت برخی عوامل اجرائی در اعلام نتایج آراء ، واقعه ای تلخ در شهرستان ایوان رخ داد که منجر به اختلال امور مردم در کل این شهرستان شد. علی محمد آزاد افزود: در حال حاضر با پشتیبانی مردم و مسئولان، استان ایلام و شهرستان ایوان کاملا در حالت عادی به سر می برند و هیچ گونه مشکلی وجود ندارد. | | |
| | شب متعلق به ماست We Own the Night نويسنده و کارگردان: جيمز گري. موسيقي: وويچک کيلار. مدير فيلمبرداري: خواکين باکا-آساي. تدوين: جان اکسلراد. طراح صحنه: فورد ويلر. بازيگران: ژواکين فونيکس[رابرت"بابي" گرين]، اوا مندز[آمادا خوارز]، مارک والبرگ[سروان جوزف"جو" گروسينسکي]، رابرت دووال[معاون رئيس پليس آلبرت"برت"گروزينسکي]، الکس ويدوف[واديم نژينسکي]، دومينيک کولون[فردي]، دني هاچ[جامبو فالستي]، اولگ تاکتاروف[پاول لوبيارسکي]، موني موشونوف[مارات بوژايف]، توني موسانته[سروان جک شاپيرو]. 117 دقيقه. محصول 2007 آمريکا. نامزد نخل طلاي جشنواره کن. نيويورک، سال 1988. يک محموله بزرگ ماده مخدر در شهر پخش شده و با خود موجي از تبهکاري و خشونت بي سابقه به همراه اورده است. نيروي پليس که از فقدان مواد قانوني لازم و از همه مهم تر اسلحه و نفرات رنج مي برد، قادر به جلوگيري از قاچاق چيان مسلح نيست. کار به جايي رسيه که هر ماه حداقل دو پليس کشته مي شود. جنگي که آغاز شده به زودي دامن گنهکار و بيگناه را با هم مي گيرد. تبهکاران که کلوب شبانه اي در برايتون بيچ متلعق به مارات بوژايف را پاتوق خود کرده اند، سعي دارند مدير آنجا- رابرت "بابي" گرين- را به سوي خود جذب کنند. اما بابي با تمام قوا تلاش مي کند از دنياي تبهکاران فاصله گرفته و خود را درگير کارهاي کثيف نکند. بابي با وجود اين که طرز زندگي دور از عرفي دارد، اما سخت دل بسته دوست دخترش آماداست و تنها رويايش راه انداختن کلوب تازه اي در منهتن است. اما پدر- معاون رئيس پليس آلبرت"برت"گروزينسکي- و برادرش- سروان جوزف"جو" گروسينسکي- که در خدمت نيروي پليس هستند، از وي مي خواهند تا خود را از اين دنيا بيرون بکشد. بابي مخالفت مي کند و در حمله افراد برادرش به کلوب دستگير مي شود. جو خيلي زود بابي را آزاد مي کند، اما در بازگشت به خانه هدف گلوله تبهکاران قرار مي گيرد. همه چيز عليه بابي است، و همين امر باعث مي شود تا سرانجام بابي طرفي اختيار کند. جو در بيمارستان بستري است و بابي با کمک يکي از همکاران پدرش سعي مي کند تا ردي از پناهگاه قاچاقچيان مواد پيدا کند. محل بسته بندي و توزيع مواد کشف مي شود، اما پليس ناچار مي شود واديم نژينسکي- خواهر زاده بوژايف و يکي از خطرناک ترين تبهکاران روس- را پس از دستگيري رها کند. قاچاق چيان روس که خبرچين بودن بابي را دريافته اند، سعي کنند تا او را از ميان بردارند. بابي که به خدمت نيروي پليس در آمده، شاهد کشته شدن پدرش توسط آنها مي شود. اما وقايع هولناک بزرگ تري نيز در راه هستند....
چرا بايد ديد؟ جيمز گري متولد 1969 را با اولين فيلمش اودساي کوچک شناختيم. فيلمي که در 24 سالگي آن را کارگرداني کرده بود، اما حاصل کارش فيلمي به غايت خوش ساخت و تيره درباره روابط ميان مافياي روس در آمريکا بود. اودساي کوچک از سوي منتقدان تحسين شد و جايزه شير نقره اي جشنواره ونيز را ربود. همه منتظر بودند تا گري بلافاصله و به پشتوانه اين توفيق دست به کار ساختن فيلم بعدي شود. اما زمان گذشت و درست زماني که همه جيمز گري را فراموش کرده بودند با فيلم محوطه/ياردز [2000] بازگشت. گري در نيويورک[کوئينز] بزرگ شده و در مدرسه سينمايي دانشگاه جنوب کاليفرنيا درس خوانده است. تصميم داشت تا نقاش شود، ولي در نوجواني با فيلم کاپولا آشنا شد و راه خود را عوض کرد. پدر و مادرش از مهاجران روس هستند و هر سه فيلمي که ساخته در محيطي مي گدرند که او به خوبي مي شناسد. [ياردز را در محله اي ساخته که خود در آن بزرگ شده است]. گري تاکنون دو بار براي فيلم هاي ياردز و شب متعلق به ماست نامزد دريافت نخل طلاي جشنواره کن بوده است. او هم اکنون سرگرم کار روي فيلم بعدي خود به نام دو عاشق است که امسال به نمايش در خواهد آمد. شب از آن ماست که نام خود را از شعار پليس نيويورک در دهه 1980 گرفته[به عنوان قولي به مردم براي کنترل کارهاي غير قانوني که در شب انجام مي گيرد، از جمله تجارت مواد مخدر]است، شايد در مقايسه با قول هاي شرقي ديويد کراننبرگ خشونت زيادي از مافياي روس را به نمايش نمي گذارد. البته هدف گري همچون دو فيلم پيشين خود نيز بيشتر نمايش تراژدي زندگي دو مرد در دو سوي قانون است که در اودساي کوچک از وراي رابطه دو برادر به بهترين وجه روايت کرده بود. محوطه/ياردز نيز آن در رابطه ميان دو دوست تصوير مي کرد و اينک بار ديگر دو برادر که ظاهراً در دو سوي قانون قرار دارند و يکي از آنها بايد وفاداري خود به خانواده اش و درستکاري اش را نيز اثبات کند. خط قصه بعد از تماشاي از دست رفتگان اسکورسيزي که قصه اي مشابه داشت، اندکي تکراري به نظر مي رسد. اما شب متعلق به ماست يک فيلم 21 ميليون دلاري با بازي هاي خوب، فيلمبرداري درخشان و پيرنگ هاي فرعي جذاب-مانند رابطه واقعاً عاشقانه آمادا و بابي- و کار چيره دستانه گري با صدا و تصوير است که سبب مي شود تا فيلم را به عنوان يک کار جنايي بسيار خوش ساخت تا انتها دنبال کنيد. فقط تنها نتيجه اي که شايد بگيريد اين است: نبرد براي کنترل شب بيهوده است! ژانر: جنايي، درام، مهيج. براي مشاهده عکسهايي از اين فيلم اينجا کليک کنيد لينکهاي دانلود (نسخه اورجينال با کيفيت DVD) http://rapidshare.com/files/95578197/WOTN.DVDRip.part1.rar http://rapidshare.com/files/95578076/WOTN.DVDRip.part2.rar http://rapidshare.com/files/95578006/WOTN.DVDRip.part3.rar http://rapidshare.com/files/95578460/WOTN.DVDRip.part4.rar http://rapidshare.com/files/95577986/WOTN.DVDRip.part5.rar http://rapidshare.com/files/95578003/WOTN.DVDRip.part6.rar http://rapidshare.com/files/95578319/WOTN.DVDRip.part7.rar http://rapidshare.com/files/95561553/WOTN.DVDRip.part8.rar رمز فايل: ندارد لينکهاي دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد . براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا کليک کنيد
طبيعت عظيم Massive Nature مستند 6 قسمتي "طبيعت عظيم"
محصول BBC لينکهاي دانلود لينکهاي دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد. براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا را کليک کنيد Moribito - Guardian of the Spirit کارتون زيباي Samurai Champloo در 26 قسمت لينکهاي دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد. براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا را کليک کنيد
| | |
| | سبب باصداي شادمهرعقيلي آلبوم جدید و زیبای شادمهر به نام سبب (با دو کیفیت) البته اين آلبوم را چندي پيش نيز در روزانه قرار داده بودم، اما چون برخي از آهنگها از روي سرور پاک شده بودند،بنا به درخواست تعدادي از دوستان، مجددا اين آلبوم زيبا را براي دانلود قرار مي دهم. براي دانلود مستقيم آهنگها، روي لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد. آهنگ زيباي حس تازه باصداي امير تاجيك
لينک دانلود مستقيم براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد | | |
| | برای انجام کارهای گرافیکی و طراحي وب استفاده از برنامههای خوشنويسي واجب است، ازجمله اين برنامه ها ميتوان به "کلک" ؛ "میرعماد" ؛ "خوشنویس" ؛ "چلیپا" و "مریم" اشاره کرد. اما در بین این نرمافزارها برنامه «کلک 2000» بیشترین کاربرد را داراست و بیشتر به درد طرحهایی با متون کوتاه و حالتهای گرافیکی خاص میخورد. از كاركردهاي اين برنامه (کلک2000) به تصوير زير ميتوان اشاره كرد.
مراحل نصب: بعد از دانلود آن را اجرا كنيد تا فايلها از حالت فشرده خارج شوند. در پوشه اصلي فايل Kelk2000 Setup.exe را اجرا كنيد . در ابتدای کار احتيـاج به كد ورود دارد کـه داخل فایـل Serial Number.txt در همـان محل موجـود است (1432000010044). بعد از نصب پيغام ريستارت را Cancel كنيد و فايل Kelk2000 XP Patch.exe را اجرا كنيد . حتما! قبل از ريستارت اين فايل را اجرا كنيد چون ممكن است ويندوزتان بالا نيايد. بعد از نصب فايل دوم سيستمتان را ريستارت كنيد . حالا برنامه را باز كنيد، در همان ابتدا كليد ENTER را بفشاريد تا وارد قسمت رجيستر برنامه شويد. سپس کدی که در قسمت بالای آن نوشته شده دقیقاً کپی کنید ، فایل Kelk2000KG.exe را واقع در پوشه Crack اجرا کنید و همان کد کپی شده را در قسمت خالی Site Code : پیست Paste کنید و روی دکمه Site Key کلیک کنید و کد بدست آمده را در پنجره اصلی برنامه کلک Paste کنید و دکمه Validate را بزنید .به اين تريتيب برنامه رجيستر ميشود. در غير اينصورت برنامه به صورت 3 روزه ادامه مييابد. از دوستان حرفهاي به علت توضيحات ساده و ابتدايي عذرخواهي ميكنم. علت اين امر سوالات پيش آمده در مورد مسائل بسيار ساده راجع به مطالب قبلي بود. لينک دانلود (حجم فايل حدود 9 مگابايت مي باشد و کرک برنامه در داخل فايل زيپ قرار دارد) رمز فايل: ندارد لينکهاي دانلود غيرمستقيم و از سايت رپيدشر مي باشد. براي آشنايي با نحوه دانلود از سايت رپيدشر (Rapidshare) اينجا کليک کنيد برقراری تماس اضطراری با باطری خالی گوشیهای سونی اریکسون شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که شارژ باطری تلفن همراهتون به اتمام رسیده و دسترسی به پریز برق برای شارژ تلفن همراه خود ندارید اما کاری پیش اومده و قصد دارید تا یک تماس کوتاه با تلفن همراهتون بگیرید . در این مواقع چه می کنید ؟ به دنبال تلفن های همگانی می روید ؟ یا ازکسی درخواست می کنید تا با تلفن همراه وی اقدام به برقراری تماس کوتاه خود کنید ؟ اگر از گوشی های سونی اریکسون استفاده می کنید ، ما پیشنهاد بهتری داریم
با استفاده از ترفند مخفی ای که در تلفن های همراه سونی اریکسون موجود است ، قادرید تا هنگامی که حتی شارژ باطری تلفن همراه خود به اتمام رسیده باشد و حتی تلفن همراه شما روشن نیز نمی شود اقدام به روشن کردن تلفن همراه خود کنید و به اندازه یک یا دو تماس کوچک و اضطراری با آن برقرار کنید . این ترفند در مواقع خطر و یا حادثه که احتیاج به اورژانس و یا پلیس داشته باشید و تلفن همراه شما نیز شارژ نداشته باشد بسیار حیاتی و کاربردی خواهد بود .
اما چه باید کرد ؟ شاید در ابتدا فکر کنید نیازی به باز کردن گوشی و یا دستکاری در باطری تلفن همراه دارید
. اما کاملاً اشتباه تصور کرده اید ! روش کار بسیار ساده است . در حالت معمولی هنگامی که شارژ تلفن همراه شما به اتمام رسیده باشد با فشردن دکمه Power تلفن روشن نمی شود . اما کافی است به جای فشردن کوتاه مدت دکمه Power ، آن را به مدت 15 ثانیه در حالت فشرده نگه دارید
خواهید دید که تلفن همراه روشن خواهد شد
پس از 15 ثانیه دکمه را رها سازید و منظر باشید تا تلفن همراه آماده استفاده شود . حال قادرید به اندازه یک یا 2 تماس کوچک و اضطراری با تلفن همراه خود انجام دهید! به همین راحتی . همانطور که قبلاً نیز اشاره شد این ترفند تنها مخصوص گوشی های سونی اریکسون می باشد . | | | |
| | بخش اول | مطالب ارسالی نویسندگان ثابت «روزانه» | نمکدون alimerikhi@yahoo.com | | | حديث روزانه arash_new2001@yahoo.com | | امام علی (ع) فرمودند: طوبی لمن ذکر المعاد ، و عمل للحساب ، وقنع بالکفاف ، و رضی عن الله
خوشا به حال کسیکه بیاد معاد باشد . و برای روز حساب عمل کند و بمقدار کفایت قناعت نماید . و از خدا راضی باشد.
(نهج البلاغه) | يک لبخند toraj_fal@yahoo.com | | کلمه مادر و زن هر دو کلمه مقدسی هستند .ولی پناه بر خدا از موقعی که این دو کلمه یکجا تلفظ شود .
جوانی که می خواست ازدواج کند . هر دختری که پیدا می کرد مادرش نمی پسندید.این موضوع را با یکی از دوستانش در میان گذاشت.رفیقش گفت : دختری پیدا کن که شبیه مادرت باشد . جوان پس از جستجوی زیاد دختر مورد نظر را پیدا کرد که شبیه مادرش بود. وقتی مادرش دختر را دید پسندید ولی موقعی پسر دختر را به پدر نشان داد . پدرش خیلی ناراحت شد و گفت : اصلا قابل تحمل نیست .
زنی زشت روی شوهر را گفت : به من بگو از میان خویشانت که به این خانه می آیند به که روی نمایم و از که رو بپوشانم ؟ شوهر آهی بلند کشید و گفت: زن تو روی از من بپوش به هر که خواهی بنمای.
زن حامله ای رو به پسر 8 ساله خود کرده و گفت : افشین جون دوست داری برادر کوچولو برایت بیاورم یا خواهر کوچولو . افشین : مامان اگه برایت اشکالی ندارد یک سگ پشمالو بیاور . کامبیز پسر همسایه هم دارد. | آل ياسين hra62302@yahoo.com | | آینده نگری و کرامت انسانی
امام صادق(ع): «آنکس که به چیزی امید دارد، به جستجوی آن برمی خیزد، و هر کس از چیزی هراسناک است، از آن می گریزد»(1) بالاترین و ارزشمندترین بهادادن به انسانها و بازآفرینی کرامت پایمال شدۀ آنان، در تصویر آینده ای انسانی برای اجتماعات کنونی نهفته است. انسانی که با توجه به سقوطها و نشیب گرایشهای موجود، کار انسان را تمام شده بداند، و انسانیتها را پایان یافته بیندیشد، چگونه کرامت و جایگاهی خواهد داشت؟ و چگونه می تواند بناهایی را که فرو ریخته، یا در حال فرو ریختن است، بازسازی کند و یا آنها را ابقا نماید. بدینجهت بهترین راه برای احیای کرامت انسانی، روشن کردن مشعل امید در درون او و تقویت حالت انتظار در اندیشۀ اوست. بانتظار و آینده بینی روشن، انسانها نقطۀ مقاومت را از دست نمی دهند و باورهای خود را نسبت به نوع انسانی نگاه می دارند، و ارزشهای انسانی را تداوم پذیر می شناسند، و باز آفرینی آن را دست یافتنی می شمارند. | ترجمه اخبار ترکيه uzakyol@gmail.com | | فرزند 17 ساله رئیس جمهور ترکی وارد تجارت شد! محمد امره گل، فرزند عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه نیز با ضمانت شخص رئیس جمهور وارد تجارت شد! فرزند رئیس جمهور ترکیه متولد 1991 است و در تجارت ذرت و نیز مدیریت خرید و فروش اینترنتی دست دارد. برگه های شرکت وی را شخص رئیس جمهور ترکیه به عنوان کفیل امضا کرده است. فرزند هفده ساله رئیس جمهور ترکیه همچنین عضو اتاق تجارت آنکارا شده است. به گزارش حریت، عبدالله گل به عنوان قیم و ولی، کفالت فرزندش را بعهده گرفته است. اما یک مشکل وجود دارد و آنهم این است که عبدالله گل به عنوان رئیس جمهور و عالیترین مقام ترکیه مصونیت قضایی دارد و کسی نمی تواند وی را در ترکیه مورد پیگرد قانونی قرار دهد!! حقوقدانان در ترکیه می گویند به این ترتیب حتی در صورت انجام تخلف از سوی فرزند تاجر غیربالغ رئیس جمهور ترکیه، پدرش را نمی توان به دادگاه کشاند! پیش از این، یاسر فرزند نخست وزیر ترکیه هم وارد تجارت شده بود و امتیاز شبکه پربیننده تلویزیونی ATV و روزنامه پرتیراژ صباح نیز در راستای خصوصی سازی به مبلغ بیش از یک میلیارد دلار به "شرکت چالیک" با مدیرعاملی داماد آقای اردوغان واگذار شده بود. داماد آقای اردوغان مبلغ مزایده را از دو بانک بزرگ ترکیه دریافت کرده بود و بسیاری از مردم ترکیه می پرسند چرا بانکها برای برخی افراد وام چندصد میلیونی می دهند اما برای مردم عادی تسهیلات اینچنینی در نظر نمی گیرند؟
تا جائی که در این چند مدت در ترکیه یاد گرفتم در این کشور هم پرکردن جیب شخص نسبت به پرکردن جیب مردم ارجحیت و اولویت دارد. نمی دانم چرا با خواندن این خبر یاد برخی از مقامات کشورمان افتادم! | فردوسي طوسي baran432002@yahoo.no | | کی خسرو، فرزند سیاوش است. به رویایی زاده می شود و مانند کورش و فریدون، چوپانان و جانوران او را پرورش می دهند. کیخسرو که اصل نیکی است در روز نوروز زاده می شود: که روز نوآیین و جشن نوست شب زادن شاه کی خسروست
در سرزمین بیگانه پرورش می یابد و برای آغاز کار به شهر سیاوش می رود. شهری که:
همه شهر گرمابه و رود و جوی به هر برزنی، رامش و رنگ و بوی نه گرماش گرم و نه سرماش سرد همه جای شادی و آرام و خورد نبینی در آن شهر بیمار كس یكی بوستان از بهشت است و بس
کی خسرو برای به راه افتادن و رستاخیز خویش اسبی می خواهد راهوار و در اینجا نیز بر اسب سیاوش می نشیند که:
سیاوش چو گشت از جهان ناامید برو تیره شد روی روز سپید
چنین گفت شبرنگ بهزاد را:
همی باش در کوه و در مرغزار چو کی خسرو آید ترا خواستار ورا بارگی باش و گیتی بکوب ز دشمن زمین را به نعلت بکوب
کی خسرو بنیاد آتشکده آذر گشسب یا کانون نور جاودان را می نهد و دیوان را از پای در می آورد. وی در شاهنامه ماجراهای بسیار دارد. بنگریم که چون به قدرت می رسد و بر سرزمین دشمن دست می یابد به جای کشتار و سرکوب و غارت فرمان می دهد: ز دل ها همه کینه بیرون کنید به مهر اندرین کشور افسون کنید
فرمان های وی سراسر مهربانی و مداراست: زخون ریختن دل بباید کشید سر بی گناهان نباید برید هم چنین از سربازان و فاتحان می خواهد که: ز پوشیده رویان بپیچید روی هر آنکس که پوشیده دارد به کوی ز چیز کسان سر بپیچید نیز که دشمن بود دوست از بهر چیز ادامه دارد .... | | هر روز چند آيه قرآن بخوانيم « براى شنيدن آيه مورد نظر بر روى شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد » سوره: سورة المؤمنون آيات: 118 محل نزول: مکه | | | | آیات امروز را می توانید از طریق این لینک هم مطالعه کنید توضيح: هر روز مي خواهيم يک صفحه از قرآن را (به همراه معني آن) با هم بخوانيم. هر روز چند دقيقه وقت مي ذاريم، بعد از يه مدت مي بينيم کل قرآن را ختم کرده ايم، به همين راحتي. فرمايش امام صادق (عليه السلام) هم که يادمون هست: «قرآن پیمان خداست بر خلق او و برای شخص مسلمان شایسته است که بر عهد خود نگاه کند و هر روز 50 آیه بخواند.» بيائيم فعلا حداقل با يک صفحه در روز شروع کنيم! ياعلي مدد ... التماس دعا | بخش دوم | ديگر مطالب ارسالی | اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس Mobin_s2004@yahoo.com بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود. | گر نمیدیدم در این دنیا ترا گر نبودم با تو هرگز آشنا
گر در آن محفل نبودی همچو شمع یا نمیدیدم ترا در بین جمع
گر ز هر بیگانه ای بیگانه تر میگذشتم از کنارت بی خبر
گر نمیکردی بسوی من نگاه با نگاهی گر نمیرفتم ز راه
عاشقی گر در سرشت من نبود یا که عشقت سرنوشت من نبود
گر ترا بخت بد کوتاه من سوی دیگر میکشید از راه من
این زمان جانم ز مهرت پر نبود سینه ام منزلگه این در نبود
گر چه عشقت غیر حسرت بر نداشت ساقیت جز درد در ساغر نداشت
گر چه دیدم در رهت دام بلا وای بر من گر نمیدیدم ترا | | متن حكايت شاه عباس از وزير خود پرسيد:"امسال اوضاع اقتصادي كشور چگونه است؟" وزير گفت:"الحمدالله به گونه اي است كه تمام پينه دوزان توانستند به زيارت كعبه روند!!" شاه عباس گفت:"نادان اگر اوضاع مالي مردم خوب بود كفاشان مي بايست به مكه مي رفتند نه پينه دوزان، چونكه مردم نمي توانند كفش بخرند ناچار به تعميرش مي پردازند، بررسي كن و علت آن راپيدا نما تا كار را اصلاح كنيم."
شرح حكايت 1-شاخص مناسب مي تواند در عين سادگي بيانگر وضعيت كل سازمان باشد. 2-در تحليل شاخص بايد جنبه هاي مختلف را بررسي نمود. گاهي بهبود ناگهاني يك شاخص بيانگر رشدهاي سرطاني و ناموزون سيستم است. | | دل کوچک دل بزرگ من به حرفهایت گوش سپردم روبه آسمان، روبه توده ابرها نشستم ودردل، خدای مهربان را صدا کردم . برای خودم،آرزوها و آرمان هایم دعاکردم،برای دل شکسته ام گریستم فریادزدم، گریه کنان طلب رحمت کردم، .... صدایی نیامد، هیچ تغییری آشکار نشد. روبه جلو گام برداشتم وروبه رویم جانی کوچک را دیدم، روی ویلچرش نشسته بود وبادست هایی روبه آسمان، برای همه مردم دعا می خواند ، بعد برای مادرش و دوست صمیمی اش که گرفتار بیماری شده بودند، دعا کرد.اشک های زیبایش فرو می ریختند، دست هایش برای گرفتن رحمت الهی بازبود، ناگهان ابرها کنار رفت وخورشید فروزان به بالینش آمد. آن روزدرس بزرگی از این کودک5 سالی که فلج بود گرفتم، آموختم باید اول مردم را دوست بداری، بعد خودت را . آموختم که دل بزرگ، دریای همه است و دل کوچک یک نهر بی آب . | | لغات متشابه در انگلیسی(2)
گرفتگی Cramp Crumb خرده نان Crutch چوب زیر بغل Crust قشر Crash سقوط هواپیما Crush خرد شدن سخت Crucial Cruciate متقاطع
Cradle گهواره Candle شمع Candle-stick شمعدان
Civil war جنگ داخلی Civil engineer مهندس ساختمان Civil غیر نظامی
Mustard خردل Mustache سبیل Beard ریش
Involve درگیر شدن Involition برگشت چیزی به حالت اول Revolition انقلاب Involuntary غیر ارادی Invalnerable آسیب ناپذیر
Abolish نابود کردن Abution وضو Abort=Miscarry سقط
Rear عقب Roar غریدن Road جاده
Mantte پوشش Mantel طاقچهء روی بخاری
Concave کاو Convex کو...
Shrill جیغ زدن Thrill لرزش ادامه دارد...Drill مته | | ...پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه نا قابل در جیب داشت.در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد تصمیم گرفت از خانه بعدی تقاضای غذا کند..با این حال وقتی دختر جوانی در را برویش گشود دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است.برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت:چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت:هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت:از صمیم قلب از شما تشکر می کنم.پسرک که هاروارد کلی نام داشت پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکو کار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد.......... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند.او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکترهاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید برق عجیبی در چشمانش نمایان شداو بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت.و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد برای نجات زندگی وی به کار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا سید.زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود . او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد. همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد .پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد. فقط توانست بگویدخدایا شکر.....خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد . | shahsavani.shahriar@gmail.com | | بزرگی در احترام داشتن نیست بلکه در شایستگی احترام است. «ارسطو»
روزی روزگاری روباهی در جنگل با خرگوشی ملاقت کرد. خرگوش گفت :((تو کیستی؟)) و روباه پاسخ داد:((من یک روباه هستم و اگر بخواهم می توانم تو را بخورم.)) خرگوش پرسید:((تو چطور می توانی ثابت کنی که روباه هستی ؟)) روباه نمی دانست که چه بگوید ،زیرا در گذشته خرگوش ها همیشه از او فرار می کردند واز این سئوال ها نمی پرسیدندوآنگاه خرگوش گفت :((اگر بتوانی نوشته ای به من نشان بدهی که تو روباه هستی من باور خواهم کرد.)) پس روباه نزد شیر دوید واز او یک گواهی گرفت که او یک روباه هست .وقتی به مکانی رسید که خرگوش در آنجا منتظر بود ،شروع کرد به بلند خواندن آن سند .این کار چنان او را خوشحال کرد که با لذتی فراوان روی هر جمله و پارا گراف تِأمل میکرد. در همین احوال خرگوش که خلاصه مطالب را از همان چند خط اول گرفته بود در جنگل گم شد و دیگر دیده نشد .روباه نزد شیر بازگشت و دید که گوزنی با شیرصحبت میکند. گوزن میگفت:((من می خواهم یک گواهی کتبی داشته باشم تا ثابت کند که شما شیر هستید.)) شیر گفت:((وقتی من گرسنه نباشم نیازی ندارم به خودم زحمت بدهم .وقتی گرسنه باشم تو نیاز به هیچ سند کتبی نداری.)) روباه به شیر گفت:((وقتی من یک گواهی برای خرگوش می خواستم چرا به من نگفتی که چنین بگویم؟))شیر گفت:((دوست عزیزم تو باید می گفتی که این گواهی را برای خرگوش می خواستی .من فکر کردم که تو این گواهی را برای انسان های احمقی می خواهی که برخی از این حیوانات دیوانه ای این بازی را از آنها یاد گرفته اند.))
نتیجه :شما کاملید چون در اینجا حضور دارید.شما کسی هستید چون آفریده شده اید.شما عظیمید زیرا عظیمید.نه پول نه مقام و نه تحصیلات ونه دیگر دستاور دهای زندگی ارزش شما را تعیین خواهند کرد. به دنبال آنچه می خواهید باشید اما از آنها به عنوان ابزاری برای اثبات ارزش خود استفاده نکنید.در لحظه ای با شکوه خداوند تصمیم به خلق شما گرفته است.خلق موجودی با زندگی جاویدان.ارزش شما قبل از تولد از سوی بزرگترین قدرت ها تأیید شده است.صرف حضورتان در اینجا مهر تأییدی است بر منزلت غیر قابل انکارتان .لذا دیگر نه هیچ کس می تواند ارزشتان را تعیین کند و نه آن را مخدوش و یا سلب نماید.چه دنیا به شما احترام بگذارد و ه نگذارد،چه دیگران قدر شما را بدانند و چه ندانند شما همیشه بعنوان موجودی با ارزش بوده اید ،هستید و خواهد بود. این یک وعده نیست بلکه بزرگترین حقیقت هاست.
| . | زندگی بعد از مرگ به روایت گوگل! استن شرودر Stan Schroeder یکی از نویسندگان وبلاگ مشهور Mashable امروز پست جالبی داشت: فکر عجیبی امروز به سرم زد، گوگل اهمیتی به زنده یا مرده بودن شما نمیدهد. اینترنت کلا اهمیتی به آنچه شما انجام دادهاید، نمیدهد. شما فقط دستهای از اطلاعات محسوب میشوید که به طریقی در ابر انبوهی از اطلاعات پیچیده، در هم بافته شدهاید، ابری که ما نام اینترنت را بر آن نهادهایم. اگر نگوییم بیشتر کاربران، دست کم بسیاری از کاربرانی که به اطلاعات دسترسی پیدا میکنند، واقعا شما را نمیشناسند، آنها نسخه آنلاین شما را میشناسند. بنابراین ممکن است در زندگی واقعی، مدت زیادی از فوت شما گذشته باشد، ولی نسخه آنلاین شما زنده و سالم باشد! این فکر گرچه ظاهرا بیمارگونه به نظر میرسد، اما در واقع مفهوم مثبتی در خود نهفته دارد. قبل از دوره اینترنت کسی که فوت میکرد، به جز در خاطرات کسانی که دوستش داشتند، مرده بود. البته این موضوع در مورد افراد استثنایی تا حدی متفاوت بود و آنها ممکن بود با نوشتن یک کتاب محبوب یا یک تحول علمی یا چیزی شبیه آن، میراثی از خود به جای میگذاشتند، اما در عصر گوگل، همه از خود میراث به جا میگذارند. در مورد این مسئله فکر کنید، امروز مردم وبلاگ مینویسند، در وبلاگهای دیگران کامنت میگذارند، «فید»هایشان را به اشتراک میگذارند، در انجمنها گفتگو می کنند، عکسهایشان را در فلیکر به اشتراک میگذارند، ویدئوهایشان را در یوتیوب به اشتراک میگذارند و در فیسبوک، مایاسپیس، دیگ، ردیت و توییتر کارهای مشابهی میکنند. همه این مجموعه فعالیتها، دنباله ملموسی از هر کس به جا میگذارد که به جز قسمت خصوصی آنها، به آسانی قابل دستیابی است. در گوگل دنبال من، پیت، آدام، مارک، کریستین یا شان بگردید، به آسانی صدها -اگر نه هزاران- صفحه اطلاعات مختلف به وجود آمده توسط آن شخص یا شخص دیگری درباره او پیدا خواهید کرد. شما حتی میتوانید دریابید که ما به چه موسیقی گوش کردهایم. در واقع با سرویس جدید FriendFeed، شما میتوانید بفهمید که هر کس در هرساعت از شبانهروز در کجا بوده است. هر کاری که شما میکنید، اطلاعات محسوب میشود. بسیاری از انها نامربوط هستند، اما بعضی از انها برای هر کس جالب هستند. با ابزارهای جالبی که ما در حال حاضر در دسترس داریم، میتوانیم از چیزهای مهم زندگیمان مجرایی به سوی کشوهای اطلاعاتی باز کنیم. کشوهای اطلاعاتیای مثل توییت و پستهای وبلاگی و نوشتههای انجمنها. بر حسب اهمیتی که این خرده ریزهای اطلاعاتی متوجه خود میکنند، گوگل آنها را رتبهبندی rank میکند. یک پست وبلاگی خوب ممکن است در طی چند دهه از سوی هزاران منبع مرتبط و با رتبه بالا، لینک شود. حتی اگر جنبه فسلفی مسئله را در نظر نگیریم، گوگل به ما جاودانگی میدهد. دانستن اینکه پس ار مرگ شما، شخصی که علاقمند کار و زندگی شما باشد، می تواند به آسانی اطلاعات زیادی در مورد شما پیدا کند، بسیار هیجانانگیز است. در واقع بارها شده که من یک نوشته آموزشی یا پست خوبی را در وبلاگ یا انجمنی خواندهام و بعد، متوجه شدهام که نویسندهاش دیگر در میان ما نیست. این حقیقت که اطلاعات همیشه حاضر هستند و وجود دارند، به این معنی است که حضور یا عدم حضور شما در میان زندگان، اهمیت کمی دارد. و این به چه معنی است؟! خوب، بر حسب فلسفه زندگی شما، دانستن چنین مطلبی ممکن است شما را مشتاق کند که: 1- بیشتر وبلاگ بنویسید. 2- بیشتر توییت کنید 3- دوستان بیشتری در فیسبوک داشته باشید 4- گوگل را به منزله یک خدا، ستایش کنید! البته من در این مورد بیشتر با وودی الن (و ری کورزویل) هم عقیده هستم: «من نمیخواهم با کارهایم به جاودانگی برسم، من میخواهم با نمردن به ابدیت برسم.» | | شهیدان و ایران و اسلام در گوگل این کلمات را وارد میکنم:((وصیت نامه شهید)).ثانیه ای طول نمیکشه که سایتها و وبلاگهای مختلف جلوی چشمانم خودنمایی میکنن.تک تک بازشون میکنم اولی از وبلاگی هست: شهید رضا کعبه زاده:خدایا تو خود شاهد باش که این مجاهدان راه اباعبدالله با چه قلب پاکی به میدان رزم آمدند و چگونه جان به جانان سپردند و خدا یا تو خود شاهد باش که این رهروان خط سرخ تشیع چگونه در زیر این فشار های طاقت فرسا آخ هم نگفته و فقط تکه کلامشان شکرالله بود شهید طوسی:پيروزي اين انقلاب باعث احياء اسلام در تمامي دنيا و شكست آن باعث شكست اسلام خواهد شد بگونهاي تا سالها و دهها و بلكه صدها سال نتواند سربلند نمايد.پدر و مادرم: درود خدا بر شما باد، شمايي كه تمامي وجودتان را براي اين انقلاب و اسلام قرار داد، و فرزندان خود را براي جهاد در راه خدا به جبهه فرستاديد شهید رضا کچویی:این بنده حقیر خدا با امام خمینی میثاق بسته ام و به او وفادارم زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندین بار مرا بکشند و زنده ام کنند و اگر تکه تکه ام کنند و یا زنده به گورم کنند دست از وظیفه ام که همان وفا داری به اسلام و قرآن و امام عزیز و نابودی دشمنان است بر نخواهم داشت تک تک وصیت نامه ها را میخوانم و به چهارمی میرسم: شهید رجایی(رییس جمهور): وصیت حقیقی من مجموع زندگیم است.به همه چیزهایی که گفته ام و توصیه هایی که داشته ام در رابطه با اسلام و امام با انقلاب تاکید میکنم شهید عبدالله شهروی:اي مردم كه تمام جان و مال خود را در قبال اين انقلاب فدا كرديد از ولايت فقيه پيروي كنيد، وحدت خود را حفظ كنيد و مساجد خود را پر نماييد شهید حسن مصباحی:بار الهی این نهضت جهانی مارا به انقلاب جهانی اما زمان عجل الله تعالی فرجه متصل بگردانی و در فرجش تعجیل بفرمائی 0و امام امت این قلب تپنده است و این سمبل ایثار و مقاومت و شجاعت این پیر جماران تا انقلاب جدش حضرت مهدی ( ع) و حتی در کنار آن حضرت برای مظلومان جهان و رهبری انقلاب آنان نگه داری .آمین صفحه اول سرچ گوگل تمام شد .صفحه بعد را باز میکنم و باز میخوانم:در راه اسلام.پیروی از امام و ولایت فقیه.در راه قران.انقلاب جهانی مهدی(عج).راه سرخ امام حسین(ع).رضای خدا.حفظ انقلاب و نهضت اسلامی .جهاد در راه خدا و ...صفحه سوم گوگل را هم میخوانم.همین موضوعها هستن.حال بر میگردم به صفحه اول و از اول مطالعه میکنم .چرا سخنی از ایران و راه وطن نیست؟؟؟دفاع از مرز و بوم؟؟؟اره یکی پیدا کردم اما اینم نوشته در راه رضای خدا و دفاع از میهن اسلامی!!!بازم میگردم .اما چیزی پیدا نمیکنم. با خودم فکر میکنم.شهیدامون که دیگه کسی نیست که قبولشون نداشته باشه.اونا سرمشق و سرلوحه زندگی ما هستن.چپ و راست از اونا به نیکی یاد میکنن.پس چرا تو گفتارشون و وصیت نامشون و حتی روایت فتحی که داره تلویزیون نشون میده حرفی از ایران نمیزنن؟؟همه میگن.راه خدا.راه امام.راه اسلام و وقتی از ارزوشون گزارشگر می پرسه میگن ازادی کربلا .ازادی قدس شریف. .درسته.اینا زمینی فکر نمیکنن.خودشون محصور به یه مرز نمیکنن .اینا خدایی هستن.هدف ازادی اسلامه.هدف نهضت جهانی موعوده.اونا میدونن که مهدی موعود که بیاد دیگه مرزها اهمیت نداره.دیگه ایرانی نیست.عراقی نیست.اردنی نیست.همه میشن یه مملکت.میشن یه امت.میشن یه حکومت. کاش اونایی که با حرفای من از اول مخالف بودن برن مثل من سرچ کنن.هر چی بد باشه خوبیش اینه که حداقل چند تا وصیتنامه خونده میشه که خودش کلی اهمیت داره و شهیدامون رو بهتر میشناسیم در ضمن دو تا نکته هست از اون اول ذهن منو مشغول کرده و هر روز تعجبم بیشتر میشه.یکی اینکه پورچستا ی عزیز هنوز میگه قابل مقایسه نیستن ایران و اسلام و یکی غفاری عزیز که دیگه واقعا دارم شاخ در میارم که میگه غرب به اسلام ما کاری نداره .کاش یه نظرسنجی تو این مجله میشد و امار میگرفتن که غرب به اسلام ما کار داره یا نه.اخه دوست عزیز دیگه بچه نوجون تو کشور نایروبی هم این موضوع رو میدونه.شما هنوز نمیدونی؟؟؟ | | جریانات رختخوابی! جریانات رختخوابی اصولاً از جذابترین موضوعات در زندگیه بشریه. یک جورایی هم در دنیا اینطوری شده که اصولاً آقایون باید دنبال این مسائل بدوبدو کنن و خانمها هم ازش به عنوان اسلحهای مرگبار علیه آقایون استفادهکنن. به هر حال این جریان واقعیتیه که هر روز در کنار هر آدمی اتفاق میافته. این داستان پایین رو از جایی خوندم و خیلی خندیدم گفتم ترجمه کنم شما هم بخونین. البته که انگلیسیش خندادار تره ولیبه هر حالا این ورژن هم مطلب و میرسونه. فقط به خانمها بر نخوره خواهشاً. قصد فقط خندهاست و چیزی توی این داستان قرار نیست ثابت بشه. و تنها بخشیش که به آقایون حال میده اینه که مثل اون قسمتهای تام و جری میمونه که تام برنده میشد نه جری!!! و اما داستان: یک شب که من و دوستدخترم توی رختواب مشغول ناز و نوازش بودیم. در حالی که احتمال وقوع حوادثی هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد یک دفعه خانم برگشت و به من گفت: "من حوصلهاش رو ندارم فقط میخوام که بغلم کنی." چی؟ یعنی چه؟ و اون جوابی رو که هر مردی رو به در و دیوار میکوبونه بهم داد: تو اصلاً به احساسات من به عنوان یک زن توجه نداری و فقط به فکر رابطهی فیزیکی ما هستی! و بعد در پاسخ به چشمهای من که از حدقه داشت در میاومد اضافه کرد: تو چرا نمیتونی من رو بخاطر خودم دوست داشته باشی نه برای چیزی که توی رختواب بین من و تو اتفاق میافته؟ خوب واضح و مبرهن بود که اون شب دیگه هیچ حادثهای رخ نمیده. برای همین من هم با افسردگی خوابیدم. فردای اون شب ترجیح دادم که مرخصی بگیرم و یک کمی وقتم رو باهاش بگذرونم. با هم رفتیم بیرون و توی یک رستوران شیک ناهار خوردیم. بعدش رفتیم توی یک بوتیک بزرگ و مشغول خرید شدیم. چندین دست لباس گرون قیمت رو امتحان کرد و چون نمیتونست تصمیم بگیره من بهش گفتم که بهتره همه رو برداره. بعدش برای اینکه ست تکمیل بشه توی قسمت کفشها برای هر دست لباس یک جفت هم کفش انتخاب کردیم. در نهایت هم توی قسمت جواهرات یک جفت گوشوارهای الماس. حضورتون عرض کنم که از خوشحالی داشت ذوق مرگ میشد. حتی فکر کنم سعی کرد من و امتحان که چون ازم خواست براش یک مچبند تنیس بخرم، با وجود اینکه حتی یک بار هم راکت تنیس رو دستش نگرفتهبود. نمیتونست باور کنه وقتی در جواب درخواستش گفتم: "برشدار عزیزم." در اوج لذت از تمام این خریدها دست آخر برگشت و بهم گفت: "عزیزم فکر کنم همینها خوبه. بیا بریم حساب کنیم." در همین لحظه بود که گفتم: "نه عزیزم من حالش و ندارم." با چشمای بیرون زده و فک افتاده گفت:"چی؟" عزیزم من میخوام که تو فقط کمی این چیزا رو بغل کنی. تو به وضعیت اقتصادیه من به عنوان یک مرد هیچ توجهی نداری و فقط همین که من برات چیزی بخرم برات مهمه." | | به نام خدا و با سلام به همه دوستان دوست عزیزمان sarband.m@gmail. com در شماره 927 روزانه مطلبی در رد اظهارات آیت ا... صانعی در مورد تساوی حقوق مرد و زن نوشته بودند. از آنجایی که بنده در حوزه مسائل فقهی تبحری ندارم نمی توانم از این زاویه اظهار نظر کنم. ایشان همچنین درمورد مواضع سیاسی آقای صانعی نیز به ایشان ایراداتی گرفته بودند که با اینکه لحن گاها نیش دار ایشان (و همچنین برخی نویسندگان روزانه) را نمی پسندم اما چون بنده در سیاست هم چندان اطلاعات زیادی ندارم شایستگی اظهار نظر در این مورد را نیز ندارم. در انتهای متن دوست ما آیات و احادیثی را در رد نظرات آقای صانعی ذکر کرده بودند که بسیار مفید بود اما یک سوال برای بنده ایجاد کرد که آنرا با ایشان و شما در میان میگذارم. اولین آیه ای که دوستمان ذکر کرده بودند آیه 6 از سوره مبارکه زمر بود که قسمت مورد اشاره ایشان چنین است: "خلقکم من نفس واحده ثم جعل منها زوجها و انزل لکم من الانعام ...". البته بنده سواد قرآنی چندانی ندارم اما بر اساس همان "ضرب، ضربا، ضربوا" یی که در دوره راهنمایی و دبیرستان به شوق یا به زور یاد گرفته بودیم در ترجمه دوستمان مشکلی احساس میکنم. ایشان در ترجمه آیه فوق فرموده اند: "او شما را از يک نفس آفريد، و همسرش را از (باقيمانده گِل) او خلق کرد؛ و براى شما هشت زوج از چهارپايان ايجاد کرد؛ ...". دوستان حتما توجه کرده اید که عبارت "باقیمانده گل" را ایشان در پرانتز آورده اند و تا آنجا که عقل ناقص بنده کمک میکند این معنی در خود جملات اصلا وجود ندارد. در ضمن تا آنجا که بنده به یاد دارم در سایر آیاتی که به آفرینش اشاره دارند (که تعدادشان کم هم نیست) نیز کم و بیش همین عبارات درج شده و هیچ جا از "باقیمانده گل" سخنی به میان نیامده. البته شاید در برخی احادیث به این موضوع اشاره شده که از آنجا که بنده در این زمینه نیز دانش کمی دارم از وجود چنین احادیثی بی اطلاعم. در ضمن اگر احادیثی در این زمینه بود شایسته بود که دوست ما آن احادیث مربوط به "باقیمانده گل" را ذکر میکردند نه اینکه آیه ای را با ترجمه غیر دقیق ارائه کنند. در ضمن خوب بود که ایشان نام مترجم را نیز ذکر میکردند البته قبول دارم که آیه فوق تنها قسمت کوچکی از استدلال دوست ما بود اما از آنجا که اصل حرف ایشان اعتراض به نظراتی بود که ایشان متضاد با اصل دین و برداشت غلط از قرآن میدانند، پس شایسته نیست که ایشان نیز خود در این دام بیافتند و با ارائه ترجمه مشکل دار از آیات، کار نادرست دیگران را با کار نادرست خود جواب دهند از ایشان و همه دوستان تشکر میکنم امیر کمالی | | ما سعي داشتيم آب در هاون نكوبيم، اما گويا برخي مسلماننماها از يك طرف و برخي خوارج از طرف ديگر نميگذارند ساكت باشيم! اين بار ظاهرا نوبت خوارج است. برخي متحجرين گمان ميکنند آيتالله العظمي صانعي -حفظه الله- مرجع تقليد نيست! اين افراد بايد به سوابق اين مرجع تقليد بزرگ مراجعه كنند. كسي كه در درس فقه آيتالله العظمي بروجردي -رحمة الله عليه- شاگرد اول شد و مورد تشويق آن بزرگوار قرار گرفت، كسي كه همواره برخوردار از حمايت قاطع امام -رحمة الله عليه- از ايشان و بسياري نظراتشان بوده است و حتي هنگامي كه عدهاي ابن ملجم ميخواستند ايشان را به شهادت برسانند، امام فرمودند «من نيز مانند ايشان هستم. مرا هم بكشيد!». حال من نميدانم كه ايشان در كجا به امام توهين كردهاند؟! شايد تنها كسي كه امام را با لفظ سلام الله عليه ياد ميكند و ايشان را به نوعي از ديگران بالاتر ميداند، همين آيتالله العظمي صانعي باشد. آيتالله العظمي صانعي ايشان بسياري از فتاواي خود را از روي فتاواي مراجع مراجع تقليد بزرگ در گشته ميدهند. مانند فتوا به اجرا نشدن حدود مانند سنگسار و غيره در زمان غيبت كه فتواي ميرزاي قمي -رحمة الله عليه- است. ميرزاي قمي استاد تمامي مراجع تقليد به اذعان خودشان است و اين که حدود در زمان غيبت نبايد اجرا شود، فتواي اين عالم و مرجع تقليد بزرگ بوده است، نه فتواي آيت الله العظمي صانعي. در ضمن ايشان برابري ديه و قصاص زن و مرد را در کتابي مفصل توضيح دادهاند که نديدم هيچ يک از علما و مراجع تقليد پاسخي به کتاب ايشان توانسته باشند داده باشند. برخي از احكام ايشان نيز به مرور زمان مورد تاييد ساير مراجع قرار گرفته است. مثلا فتواي ايشان به عدم حرمت تراشيدن ريش و تنها ذكر احتياط در ترك آن اكنون فتواي آيتالله العظمي مكارم شيرازي و آيتالله العظمي خامنهاي -حفظهما الله- نيز هست. و يا جواز افطار و اقامه نماز مغرب با غروب آفتاب و نه با اذان مغرب به مانند اهل سنت فتواي ايشان و آيتالله العظمي بهجت -حفظه الله- و با ذكر احتياط فتواي آيتالله العظمي مكارم شيرازي نيز هست. همچنين برابري قصاص و ديه مسلمان و غيرمسلمان با تاييد مقام معظم رهبري روبرو شد و قرار شد به صورت قانون درآيد. شنيدهام كه رهبري معظم برابري ديه و قصاص زن و مرد را نيز در دست بررسي قرار دادهاند تا در صورت موافقت ايشان اين مساله نيز به صورت قانون درآيد. براي مرجعيت ايشان همين بس كه سيماي جمهوري اسلامي كه زير نظر مستقيم ولايت فقيه اداره ميشود، بارها ايشان را به عنوان مرجع تقليد در مناسبتهاي مختلف نشان داده است و يا در همين ايام حج تمتع حجتالاسلام ريشهري نماينده ولي فقيه در حج و زيارت با بعثه مراجع تقليد در عربستان براي حل مسايل تقليدي ملاقات داشت كه در اين بين به بعثه آيتالله العظمي صانعي نيز رفت و مسايل مورد نياز را مطرح كرد. هنگامي كه نمايندگان ولي فقيه، كه قطعا خود ايشان را نيز در جريان امور قرار ميدهند، آيتالله العظمي صانعي را مرجع تقليد ميدانند، نابخردان خوارج در كجاي اين دين يا نظام قرار دارند كه بخواهند نظري در اين زمينه بدهند؟! در استفتايي نيز كه حقير از محضر آيتالله العظمي مکارم شيرازي داشتم ايشان فرمودند توصيه ميكنيم از صحبت كردن پشت سر چنين اشخاصي خودداري كنيد. برخي ديگر از مراجع تقليد نيز هستند مانند آيتالله العظمي جناتي و يا آيتالله العظمي دكتر صادقي تهراني كه فتاواي متفاوتي با مراجع تقليد ديگر دارند. اين دليل نميشود كه هر كه فتاواي متفاوتي داشت خوارج او را تكفير كنند. اين سند پويايي فقه شيعه است كه از بركات و مزاياي بزرگ اين مذهب نوراني به شمار ميرود. در حالي كه برخي جاهلين كه شايد حتي يك نصفه روز نيز بر سر كلاسهاي فقه و اصول حاضر شدهاند با بيان چهار تا آيه و حديث فكر ميكنند، ميتوانند يك مساله فقهي كه به وسيله اجتهاد يك عالم مسلم به دست آمده است را رد كنند!! اين بيخردان فكر ميكنند لابد آن مرجع تقليد آيات و احاديثي را كه اينها ذكر ميكنند نديده و فقط خودشان آنها را ديده و خواندهاند!! خدا عقلي به اينان بدهد و ايماني به ما! (يكي از كساني كه اطلاعات ديني ضعيفي دارد ميگفت كسي كه اين دعا را بكند يعني ايمانش ضعيف است!! پس اگر ادعيه ائمه را بخوانند كه لابد نعوذبالله ميگويند آنها در اوج بيايماني قرار داشتهاند!! انسان هيچ گاه نبايد ايمان خود را كامل بداند، ولو ايمانش كامل باشد و همواره بايد براي ازدياد آن دعا كند. همچنين است در مورد علم. رب زدنا علما و ايمانا، خواه كافر باشي، خواه عامي، خواه عالم، خواه امام.) مطلب ديگر دعوت مخالفين به دين است كه قطعا كساني كه دين را از روي آيات و روايات سهلتر گرفتهاند، در اين كار موفقتر بودهاند. بنده شخصا اشخاصي را كه اصلا مرجعيت تقليد را قبول نداشتند با معرفي نظرات مراجع تقليد بزگواري چون حضرات آيات عظام صانعي، جناتي و صادقي تهراني به مرجعيت معتقد كردهام و حتي كسي كه بيش از 60 سال مرجع تقليد نداشت و اصولا تقليد را مخالف عقل ميدانست، پس از مباحثه با بنده و معرفي نظرات اين مراجع تقليد بزرگوار گفت «بايد كم كم براي خود مرجع تقليدي برگزينم.» هدايت كردن يك انسان كه به تعبير قرآن مجيد به مثابه هدايت كردن همه انسانها است، چيزي است كه توسط اين مراجع تقليد به كرات انجام پذيرفته است. بنده خود شاهد بودم كه به دفعات سوال با متن انگليسي به دفتر همين مراجع تقليد به وسيله ايرانيان خارج از كشور كه معمولا دين در زندگي آنها نقش كمرنگتري دارد، فرستاده ميشود و سوالات پس از ترجمه و پاسخ مجددا ترجمه شده و به سوالكنندگان فرستاده ميشد و اين يعني گسترش اسلام در غرب. هنگامي كه نماينده سازمان ملل، نماينده يونسكو، خبرنگاران اروپايي و غيره و غيره براي آشنايي بيشتر با دين اسلام و استفاده از رهنمودهاي حضرت آيتالله العظمي صانعي -دامت بركاته- خدمت ايشان مشرف ميشدند و ميشوند، خوارج تكفيري براي گسترش دين خدا چه ميكردند؟! خبرنگار اسپانيايي پس از مصاحبه با ايشان ميگويد اگر غرب بداند اسلام اين چيزي است كه ايشان ميگويد، هرگز در مورد اسلام اين گونه حرف نميزند! نماينده يونسكو به خدمت ايشان ميرسد و ميگويد ما آمدهايم تا ببينيم اسلام براي تربيت كوكان چه رهنمودهايي دارد؟ ... آيا اينها را نميبينيد؟! تفاوت فتواي يك مرجع تقليد با برخي ديگر به دين قطعا ضرري نميزند و هر كس مرجع تقليد خودش را دارد و ميتواند به فتاواي جديد اهميتي ندهد، اما به طور حتم منجر به هدايت بسياري شده است و و ان شاء الله خواهد شد. اين يكي از دلايل گسترش مذهب تشيع است كه ما بر روي آن اين همه مانور ميدهيم. به قول يكي از نويسندگان، كه لااقل اين بار را راست ميگفت، كسي به دولت و حكومت ما نگاه نكرده و به شيعه روي آورده (البته ما عكس اين مطلب را نگفته بوديم كه ايشان در جواب ما چنين چيزي گفته بود!)، بلكه آموزههاي نوراني اين مذهب در احاديث و روايات و نيز فقه پوياي آن بوده كه بسياري را به سمت خود كشانده است. البته از انصاف كه نگذريم استقلال جمهوري اسلامي و عدم دشمنهراسي و باج ندادن به دشمن كه در بسياري دول عرب عكس آن ديده ميشود نيز در اين قضيه بيتاثير نبوده است. نكته آخر اين كه اگر سازمانهايي مانند مجاهدين انقلاب اسلامي مسالهدار هستند، چرا در وزارت كشور دولت نهم، كه اگر باب نبوت بسته نشده بود شايد عدهاي رئيسش را پيامبر جديد ميدانستند! با پروانه رسمي و به طور قانوني فعاليت ميكند؟! فهرست احزاب رسمي و داراي پروانه مورد تاييد دولت را در آدرس زير ميتوانيد ببينيد: http://www.moi.ir/Portal/Home/Default.aspx?CategoryID=0589d5b1-4f2f-4e4e-90c0-fc80ae138404 اين چه دولتي است كه اجازه فعاليت آزادانه را به يك سازمان مسالهدار ميدهد؟! به گمانم همين بالاترين معجزه هزاره سوم باشد كه يك سازمان مسالهدار در حكومت اسلامي فعاليت ميكند و مخالفين دولت ديگر به لفظ معجزه هزاره سوم نخندند، زيرا نمونهاي از آن را در اين جا ديديم! خداوند همه ما را به راه راست هدايت كند. | | مدارک "سیاسی - مراودهای"، نمونه بارز فساد مدیریتی دانشگاه آزاد عباس سليمي نمين تاسفانه دانشگاه آزاد دقیقاً زمانی كه ناگزیر شد پای ادعاهای خود را در مناظرات قلمی امضا كند، ترجیح داد به طور كلی به این مباحث پایان دهد و منطقیترین مسیر افزایش آگاهی جامعه از حقایق را مسدود سازد. اتخاذ این رویه، طبعاً برای اهلنظر نكتهها دارد كه بینیاز از تشریح آنیم. بدون شك ملت ایران تاریخ را صرفاً برای اطلاع از تاریخ و درجا زدن در آن و محكوم كردن لغزشها و خطاهای گذشتگان، نمیخواند؛ زیرا اگر مردم تجربیات گرانسنگ تاریخی را راهنمای عمل امروز خود نسازند، زیانكار خواهند بود. حذف شدن نظارت مردم (اعم از غیررسمی و رسمی از طریق مجلس) بر امور جاری كشور در گذشته، خفت و تحقیر این ملت را برای دهههایی رقم زد. با توجه به تلخیهای از یاد نرفتنی آن دوران، امروز به محض بروز «مفسده مدیریتی» كه بتواند جایگاه مهم نظارت را در كشور بیاثر سازد، همه دلسوزان كشور نگران سرنوشت جامعه میشوند؛ زیرا مفسده، برخلاف درستی و سلامت، به سرعت و سهولت قابل گسترش است. آنچه مدیریت دانشگاه آزاد را قادر ساخت در برابر نظارت مجلس ایستادگی كند اتكا به یك مفسده مدیریتی بود. برخلاف ادعای آقای جاسبی مبنی بر اینكه عملكرد كارشناسان هیئت تحقیق و تفحص موجب توقف نظارت مجلس شده است، واقعیتهای انكارناپذیر حكایت از آن دارند كه مدیریت این دانشگاه از همان ابتدای طرح موضوع تحقیق و تفحص از آموزش عالی در مجلس، بنا را بر تن ندادن به نظارت عالیترین جایگاه نظارتی رسمی در كشور گذاشته بود. هرچند ضد و نقیصگوییها در این زمینه به حد كفایت مسائل را روشن ساخته است، اما از آنجا كه میبایست به تحلیل این مقوله تأسفبار بپردازیم، ناگزیر از مرور نحوه عملكرد و مواجهه دانشگاه آزاد با مجلس در چند مرحله خواهیم بود. مرحله اول- بعد از تصویب طرح تحقیق و تفحص در مجلس، در نامه مورخه 84.2.28 رئیس دانشگاه آزاد به خانه ملت، این مؤسسه آموزشی، «خصوصی» اعلام و از شمول تحقیق و تفحص خارج عنوان میشود: «این دانشگاه یك مؤسسه غیردولتی است و اگر تحقیق و تفحص شامل این مؤسسه شود شامل سایر مؤسسات بخش خصوصی نیز خواهد شد كه بعید به نظر میرسد با قانون اساسی هماهنگی داشته باشد.» مرحله دوم- آقای جاسبی در تاریخ 84.8.23 طی نامهای به مجلس ضمن تأكید بر مخالفتش با تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد در مورد خصوصی بودن آن كمی عدول میكند و بیان میدارد كه حاضر است خارج از چارچوب تحقیق و تفحص، اطلاعات مورد نیاز هیئت را تامین كند. مرحله سوم- رئیس دانشگاه آزاد بعد از جلسات متعدد با نمایندگان مجلس شورای اسلامی ناگزیر میشود تحقیق و تفحص از این دانشگاه را به رسمیت بشناسد! اما در مسیر اجرای آن كارشكنیهای متعددی مینماید تا هیئت از ادامه كار و انجام وظیفه خود خسته و ناامید شود. مرحله چهارم- به دنبال پایداری هیئت تحقیق و تفحص در برابر سنگاندازیها، مدیریت دانشگاه به زعم خود با پروندهسازی برای یكی از كارشناسان هیئت تحت عنوان «رسوایی شنود» (یعنی همان همراه داشتن ضبط صوت) درصدد زهرچشم گرفتن برمیآید (امری كه در این دانشگاه بسیار رایج است و در ادامه به آن خواهیم پرداخت). باید اذعان داشت شمهای از ابعاد تبعات مفسده مدیریتی، در محكوم شدن سریع این كارشناس به حبس تعزیری و محرومیت از مشاغل دولتی به نمایش درآمد. مرحله پنجم- به دنبال خنثی شدن این ترفند آقای جاسبی و تبرئه كارشناس هتك حرمت شده، ریاست دانشگاه آزاد همه راهها را برای ادامه تحقیق و تفحص میبندد و ادامه كار را برای كارشناسان آن، عملاً ناممكن میسازد كه منجر به شكایت هیئت از این دانشگاه میشود.
در این زمینه باید چند نكته را روشن ساخت: 1- چه عواملی موجب شده آقای جاسبی احساس كند این مؤسسه كه با اموال عمومی شكل گرفت و با هدایای سازمانهای دولتی و مردم تقویت شد، خصوصی است؟ آیا جز این است كه طی نزدیك به سه دهه، تریلیاردها سرمایه ملت بدون هیچگونه نظارتی در اختیار ایشان بوده است؟ بدون تردید ریاست دانشگاه آزاد فراموش نكرده است كه تمام ساختمانهای اولیه این دانشگاه از بنیاد مستضعفان اخذ شده و نیز امیدواریم از این واقعیت غفلت نشود كه در طول نزدیك به سه دهه گذشته، مردم یا مقامات محلی در استانهای مختلف زمینهای وسیعی را به این دلیل در اختیار این دانشگاه قرار دادند كه تعلق به افرادی خاص!! نداشت و جزء اموال عمومی به حساب میآمد، والا اگر دانشگاه آزاد متعلق به آقای جاسبی بود آیا مردم زمینهای خود را به آن میبخشیدند؟ متأسفانه باید گفت فقدان نظارت در سالهای گذشته موجب شده كه احساس شخصی بودن اموال در ایشان ایجاد شود. امید است به كمك خانواده بزرگ دانشگاه آزاد هر روز ابعاد بیشتری از تبعات خصوصی تصور شدن اموال دانشگاه آزاد روشن شود. به طور قطع سرمایه تریلیاردی این دانشگاه چه در قالب شركت «پوینت» در دوردستها به كار گرفته شده باشد یا...، با نظارت واقعی مردم وضعیتی روشن خواهد یافت و این تصور به پایان خواهد رسید كه اموال عمومی، خصوصی است! 2- تهدید و ارعاب، یكی از شیوههای رایج در نوع ریاست دانشگاه آزاد است. متأسفانه باید اذعان داشت به كمك مفسده مدیریتی ایجاد شده حتی این شیوه در مورد كارشناسان تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی نیز به كار گرفته شد. در مواردی نیروهای عالیرتبه این دانشگاه كه به عملكرد خصوصی پندارانه آقای جاسبی انتقاد جدی داشتهاند با همین حربه به سكوت واداشته شدهاند، اما آیا ریاست دانشگاه آزاد قادر به ادامه بهرهگیری از این شیوه خواهد بود؟ قطعاً خیر. سؤالات زیادی در مورد توفیقاتی از این دست! مطرح است. برای نمونه گفته میشود اگر پرونده تیره و تاری كه آقای جاسبی برای یكی از مدیران منتقد برجسته دانشگاه رقم زد صحت دارد، چگونه وی بلافاصله مدیریت امور قرآنی را در یك وزارتخانه بسیار مهم عهدهدار شده است؟ از آنجا كه اینگونه شیوهها دیگر مورد اعتنا و باور هیچكس نیست، بنابراین انتقادات به عملكردهای خصوصی پندارانه دیگر با تهدیدات رایج، قابل مهار نخواهد بود. 3- بیتردید اولین مدعی مفسده مدیریتی اهدای مدارك تحصیلات عالی به شخصیتهای سیاسی ذینفوذ، هیئت علمی و دانشجویان ارشد و دكترای این دانشگاهند. با كاهش فضای ارعاب در دانشگاه آزاد، این قشر كه بیشترین ظلم از این طریق به آنان روا داشته میشود، فهرست شبكه مفسده مدیریتی را دیر یا زود برخلاف میل ریاست دانشگاه منتشر خواهند ساخت، زیرا مفسده مدیریتی مورد اشاره، اعتبار مدارك كسانی را تنزل داده كه با هزینههای زیاد و مشقات فراوان به كسب علم پرداختهاند و اكنون در دانشگاه آزاد در كنار افرادی به عنوان استاد ارزیابی میشوند كه حتی یك جلسه در كلاس كسب علم حاضر نشدهاند و صرفاً به دلیل پیوستن به حلقه مفسده مدیریتی به مقام استادی نائل آمدهاند. همچنین با مشخص شدن اسامی كسانی كه مورد الطاف ویژه آقای جاسبی قرار گرفتهاند، دیگر ریاست دانشگاه قادر نخواهد بود از نفوذ وزرا، نمایندگان مجلس، مقامات عالیرتبه قوه قضائیه و ... بهره گیرد؛ زیرا عقبه حمایتها از مدیریتی كه با جسارت قانون را برنمیتابد و نظارت مجلس را به عنوان بالاترین نظارت مردمی به سخره میگیرد، روشن خواهد شد. 4- «دكترای مراودهای» ریاست دانشگاه آزاد علاوه بر تبعات فراوان مفسده مدیریتی آن، چه بسا تاكنون بیشترین ضربه را به تدریس واحدهایی همچون ریشههای انقلاب اسلامی زده است. آن دسته از مسئولان سیاسی و قضایی عالیرتبه و نمایندگان مجلسی كه جور مكتب نكشیده، مفتخر به دریافت دكترای مراودهای شدهاند، غالباً به تدریس یكی از دروس بدون متولی! تبیینی در ارتباط با مسائل فكری و اندیشهای در دانشگاهها میپردازند كه از آن جمله واحد درسی «ریشههای انقلاب اسلامی» است. میتوان حدس زد كه این مقامات عالیرتبه كه با موقعیتسنجی آقای جاسبی جذب مناسبات پنهان شدهاند چه بر سر تبیین مسائل اساسی فكری و اندیشهای دانشجویان میآورند. در حالی كه این واحدها باید پرجاذبهترین دروس در دانشگاههای كشور باشد، به همت ریاست محترم دانشگاه آزاد، به پردافعهدارترین مباحث در آموزش عالی كشور تبدیل شده است. زمانی كه یك بازاری محترم در یك حزب سیاسی پرقدرت! افتخار اخذ دكترای مراودهای را پیدا میكند و مدعی تدریس واحد ریشههای انقلاب اسلامی در دانشگاه میگردد باید حدیث مفصل خواند از معضلی كه بر سر آموزش عالی بهویژه در عرصه مسائل فكری نسل جوان آمده است. 5- حال كه با استعانت از برخی روابط پنهان، مدیریت دانشگاه آزاد نظارت مجلس را بر نتابیده است، این سؤال به طور جدی برای ملت ایران به عنوان صاحبان این دانشگاه مطرح میشود كه طی این سالها كدام ساختار نظارتی، چرخش مالی عظیم این مجموعه را كنترل كرده است؟ بهویژه اینكه؛ الف: هیئت امنای آن نزدیك به دو دهه حتی برای حضور در دانشگاه و برگزاری جلسهای ماهانه دعوت نشدهاند، ب: آقای جاسبی هرگز مراحل قانونی رسمیت یافتن مدیریتش را براساس اساسنامه دانشگاه طی نكرده است تا به ساختار رسمی آموزش عالی در كشور پاسخگو باشد، ج: خویشاوندگرایی در عرصه مدیریتی دانشگاه بسیار پررنگ و درهم تنیده است كه این امر به ویژه در پروژههای با چرخش مالی بالا بر ابهامات میافزاید و ... در پایان لازم به ذكر است اگر در طول نزدیك به سه دهه مدیریتی كه صرفاً براساس روابط، شكل گرفته و استمرار پیدا كرده، به راستی نظارتی بر امور مختلف دانشگاه وجود داشته است، مناسب خواهد بود تا مكانیزم آن روش شود. از جمله این كه اگر سازمان حسابرسی مستقلی، سالانه چرخش مالی این دانشگاه را بررسی میكرده، به چه مرجع بالاتر از ریاست آن گزارش میداده است، و بهویژه در دوران طولانی فقدان هیئت امنا، آیا اصولاً امكان كمترین نظارتی وجود داشته است؟ | | پيامكي از ديار فراموششده شلمچه
قسمت اول هرچند بيش از 25 تن از دوستانم را از دست داده بودم، اما توانسته بوديم به همه اهدافي كه براي عمليات غرورآفرين كربلاي پنج تعيين شده بود، دست يابيم. پس از چند شبانه روز نبرد سخت و تثبيت خط، بايد به عقب برگرديم و نيروهاي تازه نفس جايگزين ما شوند. پاسي از نيمه شب گذشته بود كه در يك چشم به هم زدن در يك صف قرار گرفتيم و حركت كرديم. در ميان تير و تركشهايي كه از زمين و هواي شلمچه ميباريد، به ناگاه تيري به بازو و تيري به پهلوي چپم خورد. سريع من را سوار بر جيپي كهك تفنگ 106 ميليمتري روي آن سوار بود، كرده و پس از ساعتي، خود را در يك بيمارستان صحرايي يافتم، پزشك معالج، با لحني مهربانانه گفت: بسيجي چند سالته؟ گفتم: هي...! پس از لختي سكوتِ دو طرفه و در حالي كه از درد به خودم ميپيچيدم و به دستهاي پرستاري كه داشت وسايل دوختن پهلويم را براي پزشك آماده ميكرد، چشم دوخته بودم، گفت: هي چيه؟ سال شمسي، قمري يا سال جديدي اختراع كردي؟ درد و خنده را به هم آميختم و گفتم: شانزده ـ هفده. گفت: شانزده ـ هفده سال يا ماه؟ اصلا چرا رنگت پريده؟ از يك مرمي كوچك كلاشينكف ترسيدي؟ گفتم: آقاي دكتر! واقعا حالا موقع شوخيه؟ بابا حالا موقع اين سؤالهاست؟! يه كاري بكن درد پهلوم بيفته. گفت: درد چيه؟ بسيجي و درد؟ الهي دردت بخوره توي قلب دشمن. برخورد مهربانانه و شوخ طبعي آن پزشك ميانسال و مجادله من با او كه از فرط بي خوابي و خستگي چشمهايش را به سختي باز نگه داشته بود و نگاه به مجروحاني كه وضعشان به مراتب بدتر از من بود و به هيچ روي با من قابل مقايسه نبودند، دردم را تسكين ميداد. حتي وقتي كه روز بعد به بيمارستان شهيد بقايي اهواز و از آنجا با هواپيمايي كه دويست، سيصد مجروح جور واجور داخل آن بودند، به بيمارستاني در تبريز منتقل شدم و وضعيت خودم را با آنها مقايسه كردم، به كلي درد و جراحت خود را فراموش كردم. مجروحي كه دست و پايش قطع شده بود، آن يكي كه معلوم بود فك پايينش با تركشي بر زمين شلمچه جا مانده و همه صورتش باند پيچي شده بود، و از همه سختتر، آن دو نفري كه تركش به جاي حساس بدنشان نشسته و راه دفع ادرارشان را بسته بود، آنچنان فريادي زدند كه صداي موتور هواپيما هنگام برخاستن از زمين در ميان فريادشان گم شد، و داد و آخ و واخِ همه مجروحان ناگهان قطع شد. زماني كه پزشك بالاي سرشان آمد و با وسيلهاي مخصوص، راه دفع ادرارشان را باز كرد. آري، هم در آن هواپيما و هم در آن بيمارستان صحرايي با ديدن آن صحنهها، دردم را فراموش كردم. در بيمارستان صحرايي آن پزشك مهربان، با طمأنينه تير را از پهلويم بيرون كشيد و گفت: آها ا ا ن، بيا اين هم ميهمان ناخوانده كه توي پهلوت جا خوش كرده بود. سپس آن را همراه تكه زيرپوشم كه به ته آن چسبيده بود، لاي يك باند پارچهاي پيچاند و گذاشت توي جيب بادگيرم و گفت: اين را با خودت داشته باش،بعد كه بابا شدي، به بچههات نشون بده و بگو با چه شجاعتي توي شلمچه جنگيديم، در آينده وقتي بچهها اين را ببيند ميفهمند شلمچه يعني چه. اكنون بيش از بيست سال از آن ماجرا ميگذرد. آن تير را هنوز با خودم دارم با همان تكه كوچك از زيرپوشم كه خونهايش ديگر رنگ خون ندارد و به فلز و پارچه زنگ زده بيشتر شبيهند تا تير و خون و پارچه. هر وقت هواي شلمچه به سرم ميزند، آن تير را كه حسابي لاي همان باند پارچهاي پيچيده شده، ميآورم و از خاطرات آن روزها براي بچهها تعريف ميكنم و همه خاطرات برايم تازه ميشود. اما واقعيت آن است كه نه آن تير و نه قلم و بيان من تا كنون نتوانسته آنچه در خط شلمچه گذشت را براي بچهها بازآفريني كند. براي همين امسال پيش از عيد، با بچهها قرار گذاشتيم در ايام نوروز سال 87 از شلمچه بازديد كنيم. هشتم فروردين به راه افتاديم. نخست وارد اميديه شديم، جاده اميديه تا ماهشهر گرد و غبار كه چه عرض كنم، توفان شديدي وزيدن گرفته بود، تا جايي كه مجبور شدم براي دقايقي كنار جاده بايستم تا جاده آشكار شود. به ماهشهر كه رسيديم، نماز مغرب و عشا را در يكي از مساجد شهر خوانديم. از بغل دستيام پرسيدم تا حالا شلمچه رفتهاي؟ گفت: يك بار، ولي اگر قصد رفتن داري، امشب نرو! گفتم: چرا؟ گفت: براي اينكه گرد و غبار جاده را گرفته و ميگويند پليس راه نيز به خاطر حفظ سلامت مسافران از رفتوآمد خودروها جلوگيري ميكند. چون خسته هم بودم، ديگر از كسي وضعيت جاده و حقيقت ماجرا را جويا نشدم، گفتم انگار توفيق اجباري نصيب شد كه شبي را هم در ماهشهر بمانيم. نيم ساعتي داخل شهر به دنبال راهنماي مسافران نوروزي كه معمولا در همه شهرها هستند، گشتيم، ولي كسي را نديدم. يكي از اهالي آدرس آموزش و پرورش را براي اسكان مسافران نوروزي داد، به آنجا رفتم و از كسي كه در اتاقك ورودي اداره مستقر بود، جايي براي ماندن طلب كردم. گفت: مدارس را براي اين كار خالي كردهايم. گفتم: چادر داريم و ميخواهيم شب را در فضايي باز بمانيم، گفت: بهترين جا، پارك روبهروي نيروي انتظامي است، راستي، اگر بچه كوچك داري مواظبش باش! گفتم چرا؟ گفت: چند شب پيش، بچه يكي از مسافران در فاضلاب شهر افتاد و متأسفانه فوت شد! پرسان پرسان به راه افتاديم، در حين گشتن در شهر، يكي دو پارك تر و تميز كه با چراغهاي آبي و سبز رنگ با فضايي دلكش، روح آدم را نوازش ميدادند ديديدم. گفتم: به به، چه جاي دلنوازي براي بيتوته پيدا كرديم! اما هر چه چشم دوختم، نه چادري و نه هيچ جنبد اي در زير درختاني كه باد شديد،برگهايشان را تا نزديك زمين شانه ميزد، نديدم و دانستم اين پارك، آن پاركي نيست كه آدرسش را گرفتهام. اما بالاخره به پارك مورد نظر رسيديم،پارك كه چه عرض كنم از ماشين كه پياده شديم، بوي تعفن و گندِ تندي به مشاممان خورد. وارد پارك شديم و از لابلاي مسافران و انبوه چادرهاي شخصي، هرچه بيشتر از جاده فاصله ميگرفتيم و در عرض پارك جلو ميرفتيم، بوي تعفن بيشتر ميشد. به پايان عرض پارك رسيديم. بو، آنچنان مشمئز كننده بود كه احساس كردم نفس كشيدن برايم دشوار است! به پايين نگاه كردم. ديدم جلوي پايم موشها در حال رژه رفتن و در انبوهي از زباله و آبهاي كثيف كه احتمالا فاضلاب شهري در آن جريان داشت، در حركتند. به سرعت بيرون شدم و بار و بنه را دوباره داخل ماشين گذاشته، آدرس جايي ديگر را گرفتيم. جايي نزديك يكي از ترمينالهاي شهر را حواله دادند. به آنجا رفتيم. خبري از چادر نبود صاحب مغازهاي در ترمينال گفت: قبلا پشت همينجا چادر زده بودند، ولي همه را جمع كردهاند. بهترين جا براي ماندن شبانه، يا مدارس است يا همانجايي كه ما تازه از آن برگشته بوديم، گفتم: چرا آنجا؟ گفت: براي اينكه آنجا امن است. دوباره به همان پارك برگشتيم، باد هم به شدت ميوزيد. اين بار، آقايي خندهرو جلو آمد و خود را متصدي اسكان مسافران نوروزي در آن پارك معرفي كرده گفت: دنبال جا ميگرديد؟ گفتم: آري، جايي را نشان داد و گفت: اينجا خوب است. گفتم ولي با اين بو چگونه شب را به صبح برسانيم؟ گفت: به هر حال اينجا براي مسافران آماده شده است. حتما تو هم عازم شلمچهاي؟ گفتم: بلي، در حين صحبت با او، چشمم به چند چادر برزنتي بزرگ كه همه خالي بودند، افتاد و چشم آن راهنما نيز به چادري كه در دست من بود. گفتم: ميشود امشب را در يكي از اين چادرها بمانيم؟ گفت: نه! اينها مال كساني است كه چادر همراه ندارند. [در دلم گفتم: اي كاش چادر را از ماشين بيرون نياورده بودم]. گفتم: نزديك نيمه شب است و اين چادرها هم خالي است و امشب هم شبي استثنايي است، اين باد چادر كوچك ما را با خود ميبرد. گفت: به هر حال، براي من مسئوليت دارد. هرچند از شنيدن پاسخ منفي او ناراحت شدم، ولي در دل به مسئوليت شناسي و گردن نهادن به وظيفهاي كه برايش مقرر كردهاند، آفرين گفتم. چادر را باز كرده، داخل آن شديم. از شدت باد، هر كداممان گوشهاي از چادر كه نزديك بود در هوا به پرواز درايد چسبيديم. براي صرف شام آماده ميشديم كه يكي از پشت چادر گفت: يا الله، يا الله، آقا يك لحظه تشريف بياوريد بيرون! بيرون آمدم و گفتم: چي شده؟ گفت: اگر اينجا اذيت ميشويد، ميتوانيد برويد داخل آن چادرها، زدم پشت شونهاش و گفتم: چي شد از نظرت برگشتي؟ گفت: ظاهرت ميگويد آدم با شخصيتي باشي، زدم زير خنده و گفتم: از كجا به اين كشف رسيدي؟ گفت: از ظاهرت. گفتم: مگر ظاهرم چه جور است؟ گفت: از ريشي كه گذاشتهاي! گفتم: جل الخالق! يعني هركس ريش ندارد...؟ اولا شما واقعا لطف داري و از مرحمت شما سپاسگزارم، ولي همه اين جوانهايي كه اينجا ميآيند و عازم شلمچهاند و حتي صورت خود را چهار تيغه كردهاند، هم از من با شخصيتترند و هم براي اظهار محبيت و دلجويي از من سزاوارتر. حالا كه اينجور گفتي، اگر داخل ماشين هم بخوابم، داخل آن چادرها نميروم. تو را خدا مبادا اينجوري روي خلق الله قضاوت كني!؟ او كه معلوم بود مردي نجيب و با فرهنگ است، از حرفي كه گويا براي دلخوشي من و ترحم بر چادر محقر و كوچكمان زده بود، پشيمان شد و گفت: شوخي كردم، قصد من خدمت بود، به هرحال، اگر چادر خواستي، هر كدامشان را كه خواستي مال خودت. | | | |
| | -
براي دريافت مداوم مجله الکترونيکي «روزانه» بصورت ايميل، مي توانيد عضو گروه اختصاصي «مبين» شود. براي عضو شدن اينجا را کليک کنيد. -
دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه. -
از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد. -
منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم! -
دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، لطفا (!) فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد. باقي بقايتان!
Copyright © 2005-2006 mobin_s2004@yahoo.com All Right Reserved © www.mobin-group.com | | | | | 12 ارديبهشت / 1 مي / 24 ربيع الثاني | | | | 12 فروردين ماه هجري خورشيدي | | | نيروهاي ايران در اروپا | | داريوش بزرگ | بوغابيش (بگابيش) ژنرال پارسي كه درسال 514 پيش از ميلاد، در نيمه فروردين ماه با 81 هزار سرباز از درياي مرمره را گذشته بود تا در اروپاي جنوب شرقي اقوام غير متمدن را از نزديكي مرزهاي ايران براند سوم ماه مه (14 ارديبهشت) نيروهاي خود را دو دسته كرد، دسته اي روانه مقدونيه كرد و دسته ديگري را مامور تا منطقه تراس (تراكيه، مناطق شمالي درياي اژه ـ جنوب بلغارستان امروز) تصرف كنند. اين لشكر كشي به تصميم داريوش بزرگ انجام شده بود. داريوش نيز بمانند كوروش بزرگ نمي خواست كه با نزديك شدن اقوامي با تمدن و فرهنگ عقب مانده و منحط به مرزهاي ايران زمين به منش ايرانيان، رفتار و كردار و فرهنگ پيشرفته آنان آسيب وارد شود. | | سركوب فرمانداران نافرمان | به نوشته مورخان ارمني و به نقل از آنان، تاريخنگاران روس؛ يك سپاه از ارتش ايران به فرماندهي «اسپهبد مهرداد» دوم ماه مه سال 364 پيش از ميلاد عمليات پاك كردن مناطق ساحلي درياي سياه (در قفقاز و آسياي صغير) را از وجود فرمانداراني كه وفاداري آنان نسبت به دولت ايران مورد ترديد قرار گرفته بود به پايان رسانيد. برخي از اين فرمانداران از جمله فرماندار «هراكليا» دست به نافرماني زده بودند و دستورهاي اردشير دوم شاه هخامنشي وقت را رعايت نمي كردند. عمليات نظامي براي سركوبي اين ياغيان هفت ماه به طول انجاميده بود. اردشير دومهفت سال بعد (سال بسال 357 پيش از ميلاد) درگذشت. | | بحران دولت در ايران سال 1324 خورشيدي | | ابراهيم حکيمي | دوازدهم ارديبهشت 1324 محمد صادق طباطبايي رئيس وقت مجلس در آغاز جلسه خطاب به نمايندگان گفت: جنگ جهاني دوم در اروپا پايان يافت، ولي در ايران، ما هنوز پس از دو هفته نتوانسته ايم براي كشورمان نخست وزير تعيين كنيم و به نااطميناني و شايعات كه به گسترش ناامني و گردنكشي كمك مي كند پايان دهيم و .... مجلس 28 فروردين 1324 با راي عدم اعتماد خود مرتضي قلي بيات نخست وزير وقت را كه نتوانسته بود به گراني روزافزون پايان دهد بركنار كرده بود و كشور را بدون رئيس دولت گذارده بود. بيات در اواخر آبان ماه پس از اين كه دكتر مصدق پيشنهاد نخست وزير شدن را رد كرده بود به اين سمت تعيين شده بود. بنابراين تنها پنج ماه رئيس دولت بود. در جلسه 12 ارديبهشت پس از ايراد چند نطق ديگر و طرح دو ـ سه پيشنهاد، به نخست وزير شدن ابراهيم حكيمي (حكيم الملك) راي گرفته شد كه به تصويب رسيد و بحران دولت پايان يافت. | | غليان احساسات ملي ايرانيان و «بدانسته باش» سخت انگلستان در قبال بحرين | در اين روز در سال 1331 كه احساسات ملي ايرانيان به غليان درآمده بود و دولت وقت (دكتر مصدق) تحت فشار قرار گرفته بود تا با توسل به هر وسيله از جمله نيروي مسلح، بحرين را به قلمرو وطن بازگرداند، دولت انگلستان با صدور يك «بدانسته باش» شديدالحن، به دولت ايران تاكيد كرد كه فراموش نكند كه بحرين تحت الحمايه انگلستان است و انگلستان در صورت لزوم از سرزمين هاي تحت الحمايه دفاع مسلحانه خواهد كرد. شاه اواخر دهه 1340 از بحرين که طبق مصوبه مجلس استان چهاردهم ايران بود (بدون اين که چنين اختياري داشته باشد) صرف نظر کرد!. وقايع ابتدای انقلاب و دفاع مقدس در چنين روزي | 12/02/58 انتشار اطلاعيه سازمانها و كانونهاي موسوم به " خلق عرب " در حمايت از آيت الله شبيرخاقاني و عزل فوري مدني از سمت استانداري خوزستان .
ترور آيت الله مرتضي مطهري ( عضو شوراي انقلاب ) به دست گروه فرقان .
پيام امام خميني به مناسبت شهادت آيت الله مرتضي مطهري و اعلام عزاي عمومي . پيام شوراي انقلاب به مناسبت شهادت آيت الله مطهري عضو اين شورا و تاكيد بر تلاش بي وقفه براي به ثمر رساندن انقلاب .
اعلام مواضع حزب جمهوري اسلامي ، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ، حزب جمهوري خلق مسلمان ، نهضت آزادي ، سازمان مجاهدين خلق ، سازمان چريكهاي فدايي خلق ، حزب توده ، سازمان پيكار در راه آزادي طبقه كارگر ، سازمان انقلابي و جبهه ملّي دربارة ترور آيت الله مطهري .
بيانيه جنبش مسلمانان مبارز در تشريح ديدگاههاي فكري و سياسي خود : پيروزي زودرس انقلاب و ضعف كادرها ؛ ارتش تصفيه نشده پايگاه آمريكا است ، خودمختاري اقوام در امور داخلي در عين متابعت از ضوابط مشترك فرهنگ اسلامي .
دعوت " معلمان پيشگام تهران " - وابسته به سازمان چريكهاي فدايي - از معلمان كشور به شركت در مراسم اين سازمان كه براي بزرگداشت مقام معلم در روز 12/2/1358 برگزار مي شود .
گزارش قرارگاه سيا در تهران با قيد " بكلي سري " درباره چگونگي تبادل اطلاعات با آيت الله شريعتمداري و گزارش راديو آمريكا از تصميم گيري كنگره آن كشور مبني بر خريد چهار فروند كشتي جنگ سفارش داده شده از زمان شاه كه قرارداد آن به دستور نظام جديد لغو شده است . .
12/02/60 آزادسازي جنگ حاجيان محور گيلانغرب
12/02/64 هاشمي: اين مقدار فشار در تاريخ جنگ ( بر ما) بيسابقه است. اين فشارها از لحاظ نظامي نيست بلكه بيشتر از لحاظ سياسي است. اعتراف منابع آمريكايي مبني بر انتقال هواپيماهاي آواكس از پايگاههاي هوايي ظهران در عربستان به پايگاه حبانيه بزرگترين پايگاه هوايي عراق. | | سالروز شهادت استاد مرتضى مطهرى | 12 ارديبهشت 1358 - سالروز شهادت استاد مرتضى مطهرى | | | | | | | | زادروز كاترين كه پايه درگيري و جنگ روسيه با ايران را در قفقاز و آسياي مرکزي گذارد | | كاترين | كاترين دوم پادشاه آلماني تبار روسيه كه از 1762 به مدت 34 سال بر روسيه حكومت كرد دوم ماه مه 1729 به دنيا آمده بود . در زمان پادشاهي كاترين بود كه روسيه عملا در صدد توسعه به جنوب افتاد يافت و در قفقاز و بعدا آسياي مركزي با منافع ايران در گير شد و در پي دوجنگ بزرگ در قفقاز و در گيري هاي ديگر در آسياي ميانه، ايران را پس از هزاران سال از اين مناطق خود دور ساخت. | | بنيادگذار جنبش صهيونيست | | تئودور هرتسل | تئودور هرتسل روزنامه نگار اتريشي كه جنبش صهيونيست را تاسيس كرد دوم ماه مه 1860 در مجارستان كه در آن زمان قلمرو امپراتوري اتريش بود به دنيا آمد. وي از جانب روزنامه اي در وين كه در آن كار مي كرد مامور شد به پاريس برود و گزارش محاكمه دريفوس را تهيه كند و به اتريش بفرستد. هرتسل در آنجا متوجه احساسات خصمانه نسبت به يهوديان شد و به اين نتيجه رسيد كه يهوديان بايد براي خود كشوري داشته باشند و اين كشور نمي تواند در اروپا باشد. وي پس از انتشار كتابي تحت عنوان « كشور يهود » براي رسيدن به اين هدف جنبش صهيونيست را تاسيس و نخستين كنگره جهاني يهوديان را در 1896 در سويس بر گزار كرد و از سال بعد به صورت يك سازمان دائمي در آورد ، خود رئيس آن شد و تا پايان عمر همچنان رئيس آن بود. جسد هرتسل در سال 1949 به اورشليم انتقال داده شد و در اين شهر مدفون گرديد. | | غرق شدن دو ناو سنگين، و پايان كار ناوهاي بسيار سنگين | | «بلگرانو» در حال غرق شدن | درجريان جنگ انگلستان و آرژانتين بر سر جزاير فالكلند، دوم ماه مه 1982 نبردناو سنگين «ژنرال بلگرانو» متعلق به نيروي دريايي آرژانتين براثر اصابت دو اژدر غرق شد و تلفات سنگين به بار آمد (عكس بالا). اين نبردناو بزرگ قبلا به نام رزمناو «فينكس» متعلق به نيروي دريايي آمريكا بود كه موفق شده بود حمله ژاپني ها به «پرل هاربور» را تحمل كند و سالم بماند. چند سال پس از جنگ جهاني دوم، آمريكا پس از نوسازي، آن را به دولت آرژانتين فروخته بود. نيروي دريايي آرژانتين اين ناو را مامور غرق كردن كشتي هاي نيروبر انگلستان كرده و با دو ناوشكن به آبهاي فالكلند فرستاده بود كه زيردريايي اتمي انگليسي «كانكورور» با شليك سه اژدر كه دوتاي آن به بلاگرانو اصابت كرد آن را با آن زره قطور پولادين غرق كرد و 323 تن از افسران و ملوانانش را كشت. غرق شدن «بلاگرانو» سبب شد كه «ريگن» رئيس جمهور وقت آمريكا كار تعمير و نوسازي رزمناوهاي سنگين اين كشور (معروف به «بتل شيپ») را متوقف سازد و سياست ساخت زيردريايي و ناو سبكتر را در پيش گيرد. مورخان نظامي نوشته اند: غرق شدن نبردناو «ژنرال بلگرانو»، نياز به داشتن ناوهاي سنگين نظامي را در برابر علامت سئوال قرار داد. اينك موشك حرفه جنگ است و براي پرتاب موشك، از ناوچه همان كار ساخته است كه با «بتل شيپ» و رزمناو مي توان انجام داد. ساخت زيردريايي هاي كوچك نيز از زمان غرق شدن نبردناو ژنرال بلگرانو مورد توجه قرار گرفته است. 18سال پيش از غرق شدن نبردناو ژنرال بلگرانو، ويت كنگ در ساحل ويتنام جنوبي كشتي نظامي آمريكايي «كارد» را با اعزام غواص و انتقال مواد منفجره از زير آب غرق كرده بود. «كارد» يك كارير اسكورت بود و با آن هواپيما، هلي كوپتر و تانك و تفنگدار از نقطه اي به نقطه ديگر منتقل مي شد. اين كشتي (عكس پايين) دوم ماه مه 1964 غرق شد و تلفاتي به بارآمد. | | برخي ديگر از رويدادهاي 2 مي | 1833: نيكلاي تزار روسيه فروش عمومي سرفها را ممنوع ساخت. | 1927: نخستين كنفرانس جهاني اقتصاد و تجارت آغاز بكار كرد كه در آن نمايندگان 52 دولت شركت كرده بودند. | | | | | | | درگذشت حاج ميرزا ابوالقاسم كلانتري يكي از علماي مشهور شيعه | 24 ربيع الثاني 1292 - حاج ميرزا ابوالقاسم كلانتري يكي از علماي مشهور شيعه در قرن 13هجري در تهران بدرود حيات گفت .او فقيهي اصولي ،و عالمي برجسته در علوم نقلي و عقلي بود . وي در آغاز تحصيل مدتها از محضر درس آيت الله نوري استفاده كرد و سپس در عتبات عاليات از علماي حوزه عراق همچون شيخ مرتضي انصاري بهره مند گرديد ؛ و به مقام اجتهاد نائل آمد .آيت الله كلانتري از مشاهير علماي تهران بشمار مي رفت به همين دليل از نفوذي خاص در ميان مردم برخوردار بود . او در اعتلاي مذهب و نشر احكام الهي كوشش بسيار مي كرد . از آثار مهم اين عالم فرزانه مي توان به مَطارحُ الاَنظاردر شرح مسائل حلال و حرام اشاره كرد . وي در صحن مطهر حضرت عبدالعظيم به خاك سپرده شده است . | | | | | | تهران | 19 29 | | | اهواز | 24 38 | | | تبريز | 12 23 | | | شيراز | 16 29 | | | مشهد | 16 35 | | | بندرعباس | 26 34 | | | کرمان | 13 29 | | | اصفهان | 12 28 | | | يزد | 19 30 | | | کرمانشاه | 11 26 | | | اراک | 13 26 | | | رشت | 14 19 | | | دبی | 27 36 | | |
نرخ ارز، سکه و طلا در بازار آزاد | 1432 تومان 925 تومان 1812 تومان 880 تومان 248 تومان 253 تومان | يورو اروپا: دلار آمريکا: پوند انگليس: يکصد ين ژاپن: ريال عربستان: درهم امارات: | 242000 تومان 105000 تومان 53500 تومان 201000 تومان | يک بهار آزادی: نيم بهار آزادی: ربع بهار آزادی: طرح جديد: | |
اوقات شرعی (به افق تهران) | اذان ظهر : 13:01 اذان مغرب : 20:11 اذان صبح فردا : 4:37 طلوع آفتاب فردا : 6:12 | | | Popular Photography ماه آوريل | | آینه عقب دیجیتالی خودرو با GPS اینکه آینه ی عقب ماشین به جای یک آینه ی مقعر معمولی یک مانیتور LCD باشد که تصاویر را از طریق یک دوربین نشان میدهد به اندازه ی کافی جالب هست. اما وقتی که به این آینه ی دیجیتالی یک GPS هم اضافه کنیم قلب بسیاری از عاشقان اتومبیل های پیشرفته را شاد خواهیم کرد. و این چیزی است که شرکت DSUS تولید کرده و نام آن را DS-400GB گذاشته است. قسمت نمایشگر این آینه عقب پیشرفته از یک مانیتور 4 اینچی تشکیل شده که تصاویر پشت ماشین را با کیفیت بالا از طریق یک دوربین نشان میدهد. در کنار آن هم بخش GPS قرار گرفته که شاید یکی از بهترین محل ها برای قرار دادن GPS درون خودرو باشد. برای اینکه بیشتر عاشق آن شوید این را هم اضافه میکنیم که نمایشگر آن از نوع لمسی است. ضمنا سیستم بلوتوث نیز در این آینه تعبیه شده که میتواند با Hands free موبایل شما هماهنگ شود. از طریق مانیتور این وسیله میتوان فایل های ویدیویی را هم پخش نمود و البته این دستگاه ورودی کارت حافظه ی SD/MMC و USB را نیز دارد. و در آخر نیز یک جفت اسپیکر داخلی را هم به این مجموعه اضافه کنید. چیز دیگری لازم دارید؟ منبع کیف دستی مجهز به RFID معمولا درکیف های دستی همه مان اقلامی نظیر دسته کلید , کیف پولی , گوشی موبایل وشارژر آن و ...دیده می شود. تا حالا دیده بودید که یک کیف دستی بتواند این اقلام را چک کرده و در صورت مفقود بودن آنها شما را مطلع سازد؟! اخیرا شش دانشجوی خوش ذوق موفق به طراحی نوعی کیف هوشمند شده اند که مجهز به لیبل RFID و یک عدد RFID Reader می باشد که میتواند اقلام مورد نیاز شما را در کیف دستیتان حضور و غیاب کند. نتیجه این حضور و غیاب به کمک تعدادی LED که بر روی آن نصب شده است به نمایش در خواهد آمد. برای مثال اگر دسته کلید شما در کیف نباشد LED های مربوط به نمایش دسته کلید روشن شده و چشمک می زنند. حتی این کیف آنقدر هوشمند است که می تواند احساسات خود را نسبت به چگونگی رفتار شما با آن نیز به تصویر بکشد. اگر ملایم باشید و دوستش بدارید برایتان یک قلب خوشکل نمایش میدهدو اگر خشن رفتار کنید حتما آبرویتان را می برد! از قیمت تمام شده این کیف دستی و زمان ورود آن به بازار فعلا خبری در دسترس نیست. منبع | | زنان، سنت، تجدد نويسنده: ليلا زعفرانچي در این نوشتار، سعي نویسنده بر اين است در ابتدا نظريات متفاوت اصلاح طلبي در منزلت زن در بينش هاي متفاوت را معرفي نماید و سپس از دريچه ي آمار و ارقام نتايج نگرش هاي متفاوت را ارزيابي و به نقد کشيده و در مرحله ي نهايي ضرورت الگوي واضح اسلامي و پيامدهاي توجه و بي توجهي به آن را مورد ارزيابي قرار دهد. بدين منظور نویسنده سه رويکرد اساسي: اصالت خانواده، اصالت جامعه و تکامل گرايي با توجيهات مربوط به همراه فوايد و مضرات اين سه اصل در نقش و منزلت زنان را مطرح نموده است و به دنبال تاييد نظريه ي تکامل گرايي در روند حضور زنان در توازن اجتماعي تاکيد کرده است که بانوان ما لزوما بايد به طور سازماني در فعاليت هاي متفاوت و مبتني بر برنامه ريزي واضح و مطابق با الگوهاي مطلوب در کليه ي سطوح اجتماعي حضور داشته باشند. فهرست مطالب کتاب به شرح زیر است:
فصل اول: نگرش هاي کلي و متفاوت نسبت به زنان 1- تاريخچه تجددگرايي و جنبش هاي زنان در غرب 2- ليبراليسم و تجددگرايي زنان 3- فلسفه مارکسيسم و مسئله زن 4- ظهور فمينيسم 5- زن در زندان آزادي 6- تفکري انزوايي در مقابل جايگاه زن و مرد 7- روند تجدد گرايي زنان در ايران
فصل دوم: وضعیت اجتماعی زنان 1. بحران خانواده و اوضاع اجتماعي زن در غرب متجدد 2. اوضاع سياسي زن در غرب متجدد 3. اوضاع اقتصادي زن در غرب متجدد 4. زن، آموزش، ازدواج و خانواده در ايران 5. حضور زن در اقتصاد ايران 6. حضور سياسي زنان در ايران
فصل سوم: الگوی اسلامی 1. اصالت خانواده و نقش زن 2. اصالت جامعه و نقش زن 3. نظريه ي تکامل و نقش زن در توازن اجتماعي دانلود کتاب:
لينک دانلود (نسخه الکترونيکي با حجم کمتر از يک مگابايت) براي دانلود، روي لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.
| | طنز منتشر نشده «گلآقا» كه امام را خنداند هنگامي كه حضرت امام خميني(ره) حكم به آزادسازي شطرنج فرمودند، كيومرث صابري فومني (گلآقا) طنزي در اين زمينه نوشت كه هرگز منتشر نشد. در كتاب «خاطرات كيومرث صابري» كه به تازگي توسط مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (س) منتشر شده است، آمده است: «يادم است يك زماني امام شطرنج را آزاد كرده بودند. روزنامهها نوشتند كه حضرت امام فتواشان راجع به شطرنج و موسيقي و ... آمد. من دو كلمه حرف حساب را با فاكس ميفرستادم اطلاعات. آن زمان يك چيزي نوشتم كه فقط هم به بيت رفت و فقط هم پيش سيد احمد رفت زير دست امام آمد و آن اين بود كه حضرت امام كه قبلا ماهي اوزون برون را آزاد كرده بودند و بعدا شطرنج را آزاد كرده بودند و راجع به موسيقي هم اين را گفتند و خدا ايشان را زنده نگه داشته باشد همان اصطلاحي كه خود مردم گفتند كه خدا ايشان را طول عمر همراه با عزت عنايت بفرمايد كه به تدريج كم كم بقيه چيزها را هم آزاد بكنند تا ما در آخر عمري يك كيفي كرده باشيم، «خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار». آقا سيد احمد به آقاي دعايي گفته بودند كه آقا اين فاكس ما خراب شده، ايشان فرستاده بودند كه آن دستگاه فاكس را درست كنند گفته بود فاكس درست شد، حالا شما يك متني فاكس كنيد كه دعايي اين دو كلمه حرف حساب را فاكس كرده بود. سيد احمد هم بلافاصله خدمت حضرت امام برده بود كه امام خنديده بودند. منتها همان يك نسخه بود و ما جز به محارم، ديگر به كسي نگفتيم.» گفتني است امروز پنجشنبه 12 ارديبهشت مراسم چهارمين سال درگذشت كيومرث صابري فومني (گلآقا) در بهشت زهرا و بر سر مزار وي برگزار ميشود. | | Ãدانستنيهاي روزانه | خانه و خانواده، موفقيت، بهداشت، علم و زندگي، جامعه | بیل گیتس: چگونه کار میکنم؟ مجله فورچون سلسله مصاحبههایی با عنوان "چگونه کار میکنم" با افراد مشهور دنیای صنعت و اقتصاد انجام داده است . محور اصلی این مصاحبهها نحوه انجام کارها و مدیریت برنامهها توسط این اشخاص است. در یکی ازتازهترین این سری مصاحبات ، مجله فورچون مصاحبهای با بیل گیتس انجام داده است. به خلاصهای از این مقاله توجه کنید : اگر به دفتر بیل گیتس نگاه کنید کاغذ زیادی در آن نمیبینید. او میگوید :روی میزم ۳ صفحه نمایش دارم که مجموعه آنها با هم یک دسکتاپ واحد را تشکیل میدهند. من میتوانم چیزها را از یک صفحه به صفحه دیگر بکشم . اگر شما یک بار تجربه کار با یک صفحه نمایش بزرگ را تجربه کنید ، دیگر به گذشته برنمیگردید ، چون اثر مستقیمی روی کارآیی شما خواهد گذاشت. صفحه نمایش چپ لیست ایمیلهایم را نشان میدهد ، صفحه نمایش وسط ایمیلی را که میخوانم و به آن جواب میدهم را نمایش میدهد و مرورگرم روی صفحه نمایش راست قرار میگیرد. در مایکروسافت ایمیل رسانه انتخابی است و بیشتر از تماسهای تلفنی ، بلاگ ، اسناد و بولتنهای خبری و یا نشستها از آنها استفاده میشود. ( میلهای صوتی و فکسها در ایمیلها ادغام شدهاند.) بیل گیتس روزانه ۱۰۰ ایمیل دریافت میکند ، البته بعد از فیلتر ایمیلهای ناشناس وی چنین تعداد ایمیلی دارد. بیل گیتس سعی میکند ، مطمئن شود وقتش را روی ایمیلهایی که اهمیت بیشتری دارند متمرکز کند . تنها وسیلهای که گیتس در دفترش دارد و تکنولوژی پایینی دارد ، "وایت بوردش" است . وی از ماژیکهای خوشرنگی استفاده میکند. در مایکروسافت ، میشود از روی وایتبوردها عکس برداشت و به رایانهها ارسال کرد ، به این ترتیب آنها شبیه یک Tablet pc بزرگ میشوند . کاغذ در زندگی روزانه من نقشی ندارد ، من ۹۰ درصد اخبار را آنلاین دریافت میکنم ، وقتی برای نشستی میروم برای اینکه چیزی را به بقیه نشان دهم از tablet pc استفاده میکنم ، این کامپیوتر با رایانه دفترم کاملا در ارتباط است و من به همه فایلهایی که به آنها نیاز دارم ، دسترسی دارم. یک نرمافزار یادداشتبرداری به نام OneNote هم روی این رایانه دارم ، بنابراین همه نوشتههایم به شکل دیجیتال هستند. گیتس معمولا به جای اینکه برای پیدا کردن فایلی در داخل فولدرها دنبال آنها بگردد ، آنها را جستجو میکند ، این کار را پیدا کردن آدرسهای میل و شمارههای تلفن هم انجام میدهد. ابزار دیجیتالی دیگری که اثر زیادی روی کارآیی من داشته است ، نرم افزار جستجوی دسکتاپ است ، این ایزار دسترسی من را به اطلاعات روی رایانه شخصی ، سرور و اینترنت تغییر داده است ، با هاردهای بزرگتر و افزایش پهنای باند ، من چندین گیگابایت اطلاعات به شکل ایمیل ، اسناد ، فایلهای رسانهای ، دیتابیس تماسها و غیره دارم. مایکروسافت بیش از ۵۰ هزار کارمند دارد ، بنابراین وقتی به این مطلب فکر میکنم که آینده پرداخت آنلاین چگونه خواهد بود و یا چه کار جالبی خواهد بود که خاطرات دوران کودکی را بشود ذخیره کرد ، یا هر چیز جدید دیگر ، آنها را مینویسم ، بعد کارکنان میتوانند آنها را ببینند و بگویند : نه، تو اشتباه میکنی یا اینکه میدانی چنین کاری اینجا و اینجا انجام شده است؟ نرمافزار SharePoint ، یکی از نرمافزارهای محبوب بیل گیتس برای تماس با کارکنان و مدیریت پروژههاست. | | چرا خدا دعاهايم را مستجاب نمي کند؟
سوال:
وچندین سال است خدا را صدا می زنم پس کجاست؟؟؟ماه رمضان ماه استجابت دعا است پس چرا نیست؟ خدا گفته: صدایم کنید تا جوابتان دهم چقدر و چند سال؟ پاسخ: در روز جمعهای حضرت علی (ع) خطبه بلیغی بیان فرمود. در پایان این خطبه فرمود: ای مردم هفت مصیبت بزرگ وجود دارد که از آنها باید به خدا پناه برد. از دانشمند گمراه، از عابد خسته، از مؤمن گمراه، از ثروتمند ورشکسته، از عزیز خوار شده و از فقیری که مریض گشته است، باید به خداوند پناه برد. در این هنگام مردی برخاست و گفت: راست میگویی. ای امیرالمؤمنین تو قبله ما هستی هنگامی که به بیراهه میرویم و تو نور هستی آن زمان که در تاریکی قرار میگیریم. ولی از تو درباره این سخن خدا میپرسم که فرمود: «مرا بخوانید تا خواسته شما را بر آورده سازم» چه شده است که ما خدا را میخوانیم، ولی جواب داده نمیشود؟! حضرت فرمود: همانا قلبهای شما با هشت خصلت خیانت کرد. نخست این که شما خدا را شناختید، ولی حقش را همانگونه که واجب کرده است، ادا نکردید. از این رو این شناخت برای شما سودی نداشت. دوم این که شما به فرستاده خدا ایمان آوردید، ولی به روش و سیره وی عامل نبودید و شریعت وی را از بین بردید. پس فایده ایمان شما چیست؟! سوم این که شما قران را خواندید، ولی آن را به کار نبستید. گفتید چشم اطاعت می کنیم، ولی مخالفت کردید. چهارم این که گفتید از آتش جهنم میترسید، ولی هر لحظه با انجام گناهان به آن نزدیک شدید. پس ترس شما کجاست؟! پنجم این که گفتید مشتاق بهشت هستید و حال آن که هر لحظه کاری میکنید که شما را از آن دور میسازد. پس اشتیاق شما کجاست؟! و ششم این که از نعمت های الاهی بهرهمند میشوید، ولی شکر آنها را به جای نمیآورید. هفتم این که خداوند به شما فرمان داد با شیطان دشمنی کنید و فرمود: «همانا شیطان دشمن شماست پس او را دشمن خود بدانید» ولی شما بدون مخالفت با او دوستی کردید. هشتم این که تنها عیوب مردم را میبینید و از عیبهای خویش غافل هستید. شما در حالی که خود به سرزنش کردن سزاوارترید، دیگران را ملامت میکنید. با این اوصاف کدام دعای شما مستجاب شود؟! شما درها و راههای دعا را به روی خود بستهاید از خدا پروا داشته باشید و کارهایتان را درست کنید و باطن خویش را خالص سازید و امر به معروف و نهی از منکر کنید تا خداوند دعاهای شما را مستجاب کند.»[1] در متون دینی ما دعا عبادت و حتی مغز آن معرفی شده است. اگر در احکام عملی اسلام دقت شود میبینیم که اکثر آنها مشتمل بر دعاهای فراوانی است. خداوند در قرآن بارها انسان را به دعا کردن فرا میخواند. از جمله میفرماید: «مرا بخوانید تا خواسته شما را بر آورده سازم»[2] یا این که میفرماید: «اگر بندگانم از من بخواهند من به آنها نزدیک هستم و به دعای دعا کننده پاسخ میدهم هنگامی که مرا صدا کند، پس از من بخواهید و به من ایمان بیاورید. باشد که هدایت یابید»[3] دعا اتصال قطره به دریاست. صرف همین ارتباط خودش ارزشمند و اجابت خدا است. چرا که خیلیها توفیق همین اتصال را نیز ندارند. همین که انسان به یاد خدا میافتد و از او می خواهد و به او پناهنده می شود و خود را به درگاه او میاندازد، عنایت خداست و انسان باید از این بابت سپاسگزار خدای سبحان باشد. خدا میفرماید: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم» یاد کردن ما هیچ سودی برای خدا ندارد. هم یادکردن ما و هم یاد کردن خدا، تنها برای ما سودمند است. دعا آداب و شرایطی دارد که باید با رعایت همه آنها دعا صورت پذیرد. در خطبه حضرت علی (ع) که پیش از این گذشت به بسیاری از شرائط و آداب دعا اشاره شده است. گروهی نزد امام صادق (ع) آمدند و عرض کردند: ما دعا میکنیم، ولی مستجاب نمی شود؟! امام (ع) فرمود: «زیرا شما کسی را که به وی معرفت ندارید ، میخوانید»[4] در حدیثی از امام علی(ع) شناخت مسؤول (خدا) از شرایط دعا معرفی شده است.[5] گاهی از خدا چیزی را می خواهیم که به ضرر ماست؛ مانند بچهای که به علت نادانی چیزی از مادرش میخواهد که به ضررش است. دراین موقع اگر مادر خواسته ی فرزندش را برآورده سازد، به او ظلم کرده است. در این هنگام هر چند ممکن است، بچه از دست مادرش ناراحت شود، ولی این به نفع خود فرزند است. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «ای بندگان خدا شما مانند مریض هستید و خداوند مانند طبیب. صلاح بیمار در آن چیزی است که طبیب میداند و تدبیر میکند نه در آن چه که مریض میخواهد آگاه باشید و کارهای خود را به خدا بسپارید تا رستگار شوید.»[6] یا تنها نفع خود را در این دعا میبینیم و غافل هستیم از این که اجابت این دعا ممکن است به ضرر دیگران تمام شود. خیلی وقت هم دعایمان مستجاب میگردد، ولی خود متوجه نیستیم. یا در اجابت دعا عجله داریم انتظار داریم همین که دعا تمام شد، مستجاب گردد. در روایت آمده است که دعای موسی و هارون (ع ) در مورد فرعون چهل سال طول کشید تا مستجاب شود.[7] گاهی اجابت نشدن دعا خودش لطف خداست تا بیشتر توفیق صحبت کردن با خدا را داشته باشیم. امام رضا (ع) میفرماید: «همانا خداوند اجابت دعای مؤمن را به تأخیر می اندازد؛ زیرا دوست دارد بیشتر صدای بندهاش را بشنود ولی دعای منافق را زود جواب میدهد؛ زیرا دوست ندارد صدای او را بشنود.»[8] یک لحظه نگاه و توجه خدا به تمام عالم و آن چه در آن است میارزد. نباید پذیرایی صاحب خانه ما را از خود صاحب خانه محروم کند. «چون که صد آمد نود هم پیش ماست» اگر خود خدا را به دست آوردیم به همه چیز دست یافتهایم. پس اگر خیال کردیم که خدا دعای ما را اجابت نکرده است، نباید ناامید بشویم و از رحمت الاهی مأیوس گردیم. ناامیدی از رحمت الاهی از بزرگترین گناهان شمرده میشود.خداوند میفرماید: «ای بندگان من که از خودتان غافل شدید از رحمت خداوند ناامید نشوید. همانا خداوند همه گناهان را میبخشد؛ زیرا او بخشنده و مهربان است.»[9] مهمترین مانع در سر راه اجابت دعا گناه است. امام علی (ع) در دعای کمیل به خدا عرض میکند : پروردگارا! گناهانی که دعا را محبوس می کند ببخش. بیادبی و بیحیایی است، اگر ما نافرمانی خدا کنیم بعد از او چیزی بخواهیم و توقع داشته باشیم که خدا با گشادهرویی به خواسته ما جواب مثبت دهد. گناه به تدریج یقین انسان را به خدا و پیامبر کم میکند و سبب میشود که انسان خدا و آیات او را تکذیب کند. قرآن میفرماید: « عاقبت کسانی که گناه کردند این شد که آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را مسخره نمودند.»[10] و بر عکس ، عبادت یقینآور است «پروردگارت را عبادت کن تا یقین به سوی تو آید.»[11] دعا اظهار نیاز عبد به درگاه بینیاز است. درست است خداوند کریم است، ولی در عین حال حکیم نیز است. جود و کرم خداوند از حکمت او تجاوز نمیکند. خداوند بخیل نیست او بر طبق حکمت خود به خواسته بندهاش پاسخ میدهد نه بر دلخواه عبدش. خداوند میفرماید: «اگر خداوند به دلخواه انسانها رفتار میکرد، آسمان و زمین و آن چه در آنهاست نابود میشدند.»[12] و نیز میفرماید: «ای بندگان من از دستورهای من اطاعت کنید و به من یاد ندهید که چه چیز برای شما خوب است من خود بهتر از شما میدانم و من نسبت به بر آورده ساختن مصالح شما بخیل نیستم»[13] انسان باید به وظیفه خود عمل کند خدا کار خود را بهتر می داند. «ز هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است» خداوند متعال میفرماید: «همانا کسانی که گفتند پروردگارمان خداست سپس استقامت کردند (بر سر حرف خود ایستادند و پافشاری کردند) فرشتگان را بر آنان نازل میکنیم که نترسید و ناراحت نباشید. بشارت باد بر شما بهشتی که به آن وعده داده شدهاید.»[14]
------------------------------------------ [1] - مستدرک الوسائل، ج 5، ص 269. [2] - غافر،60. [3] - بقره ، 186. [4] - مستدرک الوسائل، ج 5، ص 191. [5] - ارشاد القلوب، ج 1، ص 149. [6] - همان، ص 153. [7] - مستدرک الوسائل، ج 5، ص 192. [8] - همان، ص 194. [9] - زمر، 53. [10] - روم،10. [11] - حجر،99. [12] - مؤمنون،71. [13] - ارشاد القلوب، ج 1، ص 152. [14] - فصلت،30. | | Ãخوردنيهاي شفابخش | مهدى نراقى | هلو براى تسكين تحريكات عصبى ، دمكرده شكوفه درخت هلو بكار ببريد اصل هلو از چين بوده است و بعد به ايران آمده و از ايران به اروپا رفته است . هنوز هم در چين ، يك نوع هلوى وحشى مى رويد كه هسته آن درشت ولى خود آن كوچك است . در قرون وسطى نام هلو در كتابهاى فرانسه آمده است و دستور داده اند آب هلو را با عسل بجوشانند و شيرين بيان به آن اضافه كنند و بنوشند تا نفس مطبوعى پيدا كنند.
ارزش غذايى هلو هلو مثل تمام ميوه ها خواص ادرارآور و ملين دارد. گوشت هلو، داراى سلولوزهاى نرمى است و كاملا هضم مى شود. هلو ميوه اى نسبتا كم ترشى است . مواد قندى و نشاسته اى آن به آسانى هضم مى شود و معده به راحتى هضم آن را تحمل مى كند. به نظر مى رسد كه مواد قندى هلو، ترشحات غده هاى هاضمه را تقويت مى كند و هضم غذا را آسان مى سازد. هلو ميوه اى است كه خيلى ويتامين دارد. ويتامين هاى ((ب 1)) و ((ب 2)) و ((پ ، پ )) و ((ث )) و مخصوصا ويتامين ((آ)) در هلو فراوان است . اين ويتامينها به مقدار زيادى در پوست هلو تمركز يافته است و به همين علت مثل لويى چهاردهم ، بايد هلو را با پوست خورد و دندان در پوست و گوشت آن گذاشت . توصيه شده است كه پوست هلو را، ولو سفت هم باشد، بايد جويد و خورد. هر چند كه پوست هلو با كركهاى نرمى كه دارد، به ذائقه بعضى ها خوش نمى آيد. مصرف هلو به چه اشخاصى توصيه مى شود: تمام كسانى كه از سلامتى طبيعى برخوردارند، به شرط آن كه هلو كاملا رسيده باشد مى توانند آن را مصرف كنند. زيرا هلوى رسيده براى همه ، حتى كسانى كه دستگاه هاضمه ظريفى دارند قابل هضم است . كسانى كه از روده ها عليل هستند، بايد از خوردن پوست هلو خوددارى كنند. كسانى كه از بستر بيمارى برخاسته اند و دوره نقاهت را مى گذرانند، بچه هاى كوچك پير مردان ، مى توانند هلو را بجوشانند و بخورند و يا پخته آن را به صورت كمپوت كه دسر مخصوص رژيم غذايى است به مصرف برسانند. اشخاصى كه مرض قند دارند، بايد از مصرف هلو چشم پوشى كنند. زيرا هلو سرشار از مواد قندى است . هلو، دسرى عالى براى اشخاص چاق است . زيرا كم كالرى است و هر صد گرم هلو بيش از شصت كالرى حرارت ندارد. كسانى كه امراض كليوى و يا رماتيسم دارند، بايد هلو بخورند زيرا هلو ادرار آور است و قليايى كننده خون است .
چه هلويى را انتخاب كنيم ؟ هلو، شفتالو، شليل ، خواص يكسانى دارند ولى هلوهايى كه سفت است ، براى كمپوت مناسب تر است . هلو و انواع آن بايد كاملا رسيده باشد. هلوهاى سبز رنگ و سفت ، داراى عناصر تحريك كننده است و براى جدار روده هاى عليل خوب نيست و توليد اسهال مى كند. هلو وقتى زياد رسيده باشد و داراى لكه هاى قهوه اى باشد، علامت اين است كه مقدارى از مواد حياتى خود را از دست داده و در حال پوسيدن است .
موارد مختلف استعمال هلو گوشت هلو وقتى له شد آب آن شير زيبايى طبيعى براى خانمهايى است كه به سلامت و ظرافت پوست خود علاقه دارند. زيرا آب هلو قبض كننده است و وقتى آن را به پوست صورت و يا بدن خود بماليم ، سوراخهاى پوست را جمع مى كند ويتامينها و مواد معدنى هلو، پوست را غذا مى دهد و رنگ روشن و درخشانى به آن مى بخشد. پس وقتى گوشت و يا آب هلو را به صورت خود مى ماليد، آن را تا مدتى پاك نكنيد و بگذاريد به صورت شما خشك شود و بعد هم صورت خود را با آب باران يا گلاب و يا آب مقطر بشوييد. هسته هلو در زمانهاى قديم ، نوشداروى عوارض بدمستى بود كه آن را مى كوبيدند و براى دفع ميگرن و درمان نورالژى روى پيشانى و شقيقه ها مى ماليدند ولى در زمانهاى حاضر مصرف آن را تجويز نمى كنند و عقيده دارند كه هسته هلو، داراى مواد سمى است . روغنى كه از هسته هلو استخراج مى شود، در قديم مصارف زيادى داشت از جمله مادربزرگهاى ما آن را براى معالجه ورم بواسير مصرف مى كردند. شكوفه درخت هلو به عنوان دم كرده ، خاصيت تسكين اعصاب دارد. زيرا داراى تركيبات سياتيك است و به علت همين تركيبات سمى است ، كه بايد آن را با احتياط و به مقدار كم مصرف كرد. شربت گل هلو، داراى خواص ضد سرفه است و مجارى تنفس را وقتى تحريك شد، آرام مى كند و ترشح خلط را از سينه آسان مى سازد اخيرا هلوى رسيده را تقطير كرده اند و از آن اسانسى به دست آورده اند كه داراى مواد: اتر، لينالول ، اسيدفورميك ، آستيك ، والريك ، كاپريليك ، آستالدهيك ، پورپورول ، و كاردى نن است . هلو را در تابستان خشك مى كنند و در زمستان برگه هلو را در آب مى خيسانند و به عنوان غذاى ملين براى رفع يبوست مى خورند. در قمصر كاشان : نوعى هلوى مخصوص به عمل مى آيد كه به آن الك مى گويند و بيشتر آن را براى ساختن جوز قند سفيد قمصر مصرف مى كنند. | | | | | | | | | | <img border="0" src="http://www.mobin-group.com/ph | | |
__._,_.___
__,_._,___
No comments:
Post a Comment