به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن بر زبان آفرین سری دوم شماره ششم ............................................................................ صفحه اول - حرف نخست با یاد دوست ، ششمین شماره از مجله فرهنگی هنری روزانه را در پیش رو دارید . سعی ام بر این است که هر شماره متنوع تر از شماره پیشین باشد تا سلیقه های متفاوت شما دوستان تامین و هم چنین مطالب آمده در این مجله با داشتن موضوعات متفاوت و جالب مورد رضایت شما قرار بگیرد . شما دوستان نیز می توانید با ارسال مطلب ، پیشنهادات و نظرات خود ، در هر چه بهتر شدن این مجله یاری دهنده من باشید . امیدوارم هر لحظه زندگی تان سرشار از عشق ، شادی و موفقیت باشد . آمین . ............................................................................ صفحه دوم فلسفه ( قسمت پنجم فلسفه چیست ؟) کتاب الفبای فلسفه نوشته نایجل واربرتون دلیل دیگری که می توان در تایید مطالعه فلسفه آورد بدین قرار است که این کار راه مناسبی است برای آنکه بیاموزیم چگونه به طرزی روشن تر درباره طیف گسترده ای از موضوعات تفکر کنیم . روش تفکر فلسفی در بسیاری از موقعیت های گوناگون سودمند می افتد ، زیرا با تحلیل استدلال های له و علیه هر موضعی مهارت هایی را فرا می گیریم که قابل انتقال به سایر ساحت های زندگی است . شمار فراوانی از کسانیکه فلسفه می خوانند تا آنجا پیش می روند که مهارت های فلسفی خویش را در مشاغلی متنوع ، از کارهای حقوقی گرفته تا برنامه نویسی کامپیوتر ، حرفه مشاور مدیر ، کارمندی و روزنامه نگاری همه زمینه هایی که در آنها وضوح اندیشه سرمایه ای است عظیم بکار می بندند . بعلاوه فلاسفه هنگامیکه به سراغ هنرها می روند از بینش هایی که درباره خصوصیات وجود آدمی حاصل می کنند بهره می گیرند . توجیه دیگری برای مطالعه فلسفه به نزد جمع کثیری از افراد فعالیتی است بسیار لذت بخش . درباره این دفاع از فلسفه باید مطلبی را متذکر شد . خطر آن اینست که امکان دارد به این معنا گرفته شود که فلسفه را تا مرتبه فعالیتی هم سنگ حل جدول کلمات متقاطع پایین آوریم . پاره ای اوقات به نظر می رسد که رویکرد فلاسفه به موضوع خویش شباهت بسیاری به این کار دارد . شماری از فلاسفه حرفه ای خاطر خود را به حل معماهای منطقی مبهمی مشغول می دارند آنهم بطوریکه این کار را به خودی خود مقصود خویش قرار می دهند و راه حل های خود را در نشریه های پیچیده و غامض منتشر می کنند . در نقطه مقابل آنها برخی فلاسفه دانشگاهی خود را مشتغل به شغلی می دانند و نوشته هایی انتشار می دهند که غالبا میان مایه است آنهم تنها به این سبب که این کار راه " ترقی " و ارتقای مقام را برایشان هموار می کند . آنها از مشاهده نام شان که به زیور طبع آراسته شده و همین طور از افزایش حقوق و وجهه ای که ملازم با ارتقای شغلی است غرق سرور می شوند . با این حال از بخت نیک ، بسیاری از فلاسفه فراتر از این سطح منزل دارند . ادامه دارد . صفحه سوم تاریخ جهانی ( قسمت پنجم ) نئولی تیک بخش اول شروع این دوره را می توان در فاصله هزاره دهم و هزاره ششم پیش از میلاد دانست . از این موقع در شرایط اقلیمی و وضع آب و هوا تغییری بروز نکرد . در نتیجه ظهور کشاورزی و شکار ، در نوع حیوانات و گیاهان تغییراتی پدید آمد ، از وسعت جنگل ها کاسته شد و پاره ای از حیوانات از بین رفتند . انسان دوره مزولی تیک در این دوره هم بحیات خویش ادامه داد ولی نژاد کرومانیون در حال زوال بود و دو نژاد دیگر رو به ازدیاد گذاشت . یکی از این دو نژاد یعنی نژاد مدیترانه ای با نژاد آلپی که اکثریت سکنه اروپای مرکزی را تشکیل می داد در آمیخته و سراسر اروپا را فرا گرفت و دیگری که به نژاد شمالی معروف بود برای نخستین بار در این دوره ظاهر شد ، از مختصات این نژاد ، قد بلند ، جمجمه کشیده ، چشمان آبی و موی بور بود و مرکز زندگی آنها شمال و مشرق اروپا بود . ادامه دارد . صفحه چهارم داستان کوتاه ( تخم مرغ احسان بهرام غفاری ) تخم اول زن اولی یک تخم گذاشت و رویش نشست . زن دومی هم تخم گذاشت ، اما تا آمد رویش بشیند ، تخم از وزن زیاد زن تلپ شکست . مرد اولی از راه رسید و دو تا نوک به نوک زن اولی زد و کلی بهشان حال اضافی دست داد . مرد دومی از راه رسید و نگاهی به زرده کج و کوله بیرون ریخته از تخم انداخت . بدون اینکه معطل کنه پرید روی زن دومی و شروع کرد به حرکات فیزیکی . اما فردا شب وقتی تخم ها شکست ، مرد اولی هیچ نوکی به نوک زن اولی نزد . اما مرد دومی نوک زدن رو ول نمی کرد . از تخم زن دوم یک جوجه پسر بیرون افتاده بود و از تخم زن اولی فقط یک مگس ویز ویز کرده و بیرون آمده بود . مرد داستانش را ذخیره کرد و لپ تاپش رو شات دان کرد . چراغ بغل تختش را خاموش کرد و روی تخت سردش دراز کشید . صبح که بیدار شد کنار لپ تاپش یک تخم پیدا کرد . تخم دوم آدم برفی زور می زد تا با دو تا دکمه ای که جای چشاش گذاشته بودند ، هویجی که دماغش بود رو نگاه کنه . هر چی زور زد نتونست هویج رو ببینه ولی احساس می کرد کجه . هر چی از دهنش در اومد به دو تا بچه ای که درستش کرده بودند گفت و تا آخر زمستون یک بس فحش داد و به فکر این بود که حالا دو میلیون از کجا بیاره هویج اش رو مثل هویج آنجلینا جولی کنه . عجب زمستان گهی بود یا این هویج مشکی اش . تخم سوم زن دومی داشت به جوجه اش که با دختر همسایه آدم برفی می ساخت نگاه می کرد و یاد روزی افتاده بود که مرد اولی بهش پیشنهاد داده بود و او پذیرفته بود . جوجه اش داشت زوری یک بادنجان را جای دماغ آدم برفی می تپوند روی صورت آدم برفی . وقتی کارشون تموم شد ، با دختر همسایه دویدند طرف درخت ها و دو ربع بعد که زن دومی جوجه اش را برای شام صدا کرد ، دید که دختر همسایه سریع یک تخم از تو شرتش انداخت پشت درخت ها و جوجه اش شلوارشو کشید بالا . دلش خنک شد و نوکی به خودش زد . وبلاگ من : www.ebgh.blogfa.com صفحه پنجم معرفی یک مجله ( ماهنامه ارژنگ ) قبل از شروع ! مطمینا بقای هر اثر هنری یا فرهنگی ارتباط مستقیمی با خرید آن محصول دارد . بسیاری از محصولات فرهنگی و هنری که از قضا بسیار هم مناسب و برتر بوده اند ، بعلت دیده نشدن و حمایت نشدن از طرف مخاطبان و مردم ، درهمان شماره های اول فراموش و بایگانی شده اند و انگیزه تولید کننده گان این محصولات هم سرد شده و این محصولات دیگر تولید نشده اند . در زمانه ای که قیمت یک کتاب یا یک سی دی از یک ساندویچ کالباس هم ارزان تر است ، حمایت شما از این محصولات که سعی می کنم در هر شماره یکی از این محصولات را معرفی کنم ، می تواند راه را برای این دوستان هموار سازد و انگیزه ای مضاعف برای این تولید کننده گان ایجاد کند . کسانیکه نه برای امرار معاش و پول اندوزی بلکه از روی تعهد و دلسوزی و علاقه به سمت تولید این محصولات می روند . امیدوارم شما نیز از خریداران این محصولات باشید . آمین . " چی بنویسم که در این فضای پر سوتفاهم ، سوتفاهم دیگری را بوجود نیاورد ؟ " این مهم ترین دغدغه من طی روزهای گذشته بود . به هر حال خوانندگان ما انتظار دارند که برایشان توضیح داده شود چرا هفت بدون هیچ تذکری به ناگهان لغو امتیاز شد و هم ما و هم مخاطبان مان را در بهت فرو برد و حق دارند بپرسند چی شد که هیات محترم نظارت بر مطبوعات ، خارج از نوبت امتیاز ارژنگ را صادر کرد . پاسخ دادن به این پرسش های اساسی چندان ساده نیست . بنا ندارم از همین شماره اول خود را قهرمان و پیروز یک جدال نابرابر قلمداد کنم . می توانم ساعت ها درباره آنچه بر ما گذشت حرف بزنم ولی به قول احمد رضا احمدی عزیز چه فایده ؟ مهم این است که آنقدر حق به جانب ما بود که خارج از نوبت ، امتیاز دیگری صادر شد و مهم تر اینکه عزم کردیم به رغم مشکلاتی که حالا دیگر برای مان عینی تر و ملموس تر است ، ارژنگ را با همان وزن و سمت و سویی که هفت داشت ، در آوریم ... بخشی از صحبت های مدیر مسول مجله ارژنگ در شماره اول آن مجله . ماهنامه فرهنگی هنری ارژنگ با مدیر مسولی احمد طالبی نژاد و سردبیری و مدیریت هنری مجید اسلامی شماره اول خود را در آبان ماه سال جاری منتشر کرد . این مجله با همان سبک و سیاق مجله هفت ( توقیف شده ) انتشار می یابد و به معرفی و نقد کتاب ، تاتر ، فیلم ، مستند ، نمایشگاه ، تلویزیون ، عکس ، موسیقی ، شعر ، داستان و ... می پردازد . هیات تحریریه برجسته این نشریه ، مطالب بکر و زیبا ، طراحی منحصر بفرد و ... همه از امتیازات این نشریه محسوب می شود و از دید من ، به سختی می توان مجله را برداشت و تا آخر نخواند و زمین گذاشت . صفحه ششم تهران شناسی قسمت دوم و آخر نام تهران در مورد وجه تسمیه نام تهران اختلاف نظر زیادی وجود دارد ، پارهای پژوهشگران «ران» را پسوندی به معنای دامنه گرفتهاند و شمیران و تهران را بالا دست و پایین دست خواندهاند و برخی تهران را تغییر شکل یافته « تهرام » به معنای منطقه گرمسیر دانستهاند ، در مقابل شمیرام یا شمیران که منطقه سردسیر است و همچنین عدهای بر این باورند که سراسر دشت پهناوری که امروز تهران بزرگ خوانده میشود در میان کوههای اطراف ، گود به نظر میرسید و بدین سبب « ته ران » نام گرفت . تاريخچه تهران تا پیش از کشف تمدن قیطریه و همچنین کشف آثاری در تپههای عباس آباد ، گمان میرفت پیشینه تاریخی این شهر به همان آثار یافت شده در حوالی شهرری محدود میشود ، ولی اکتشافات باستانشناسی در تپههای عباس آباد ، بوستان پنجم خیابان پاسداران و دروس ، نشان داد تمام آبادیهای ناحیه تاریخی قصران ، دورهای درخشان از استقرار اقوام کهن و خلاقیتهای فرهنگی را پشت سر گذاردهاند . پس از حمله مغولان به ری و تخریب این شهر ، تهران بیش از پیش رشد یافت و عدهای از اهالی آواره ری را نیز در خود جای داد و مساحتش در این دوران به ۱۰۶ هکتار رسیده بود . نخستین بار ، شاه طهماسب اول صفوی در ۹۴۴ هجری قمری هنگام گذر از تهران باغ و بوستان فراوان این شهر را پسندید و دستور داد تا بارو و خندقی به دورش بکشند ، این بارو که ۱۱۴ برج به عدد سورههای قرآن و چهار دروازه رو به چهار سوی دنیای پیرامون داشت ، از شمال به میدان توپخانه و خیابان سپه ، از جنوب به خیابان مولوی ، از شرق به خیابان ری و از غرب به خیابان وحدت اسلامی محدود میشد ، مساحت تهران در این دوران به ۴۴۰ هکتار رسید . در دوره شاه عباس اول (۱۰۳۸-۹۹۶ ه . ق ) پل ، کاخ و کاروانسراهای زیادی بنا شد ، دربخش شمالی برج و باروی شاه تهماسبی ، چهارباغ و چنارستانی ساخته شد که بعدها دورش را دیواری کشیدند و به صورت کاخ (کاخ گلستان) و مقر حکومتی درآوردند . در دوره حکومت آقا محمدخان قاجار ، تهران به پایتختی برگزیده شد ، روز یکشنبه ۱۱ جمادیالثانی ۱۲۰۰ ه. ق هم زمان با عید نوروز آغا محمد خان قاجار در خلوت کریم خانی تاج سلطنت ایران را بر سر گذارد و تهران را به عنوان پایتخت این کشور معرفی کرد . صفحه هفتم - شعر مادر روسپی خوبم سارا محمدی ) تنت گاهی کبود گاهی سرخ تنت رنگین کمان است مادر صد تومانی های ما بوی عطر های مردانه می دهد نانوا با ما مهربان نيست مادر بزرگ می شوم برايت شربت سينه می خرم برای خواهرم مداد رنگی هزار رنگه می خرم رنگين کمان به آسمان بر می گردد و شبها کنارت خواهيم خوابيد صفحه آخر بالتیمور بیکن - اگر زني رنگ شاد بپوشد رژ لب بزند و کلاه عجيب و غريبي سرش بگذارد ، شوهرش با اکراه او را با خودش به کوچه و خيابان مي برد . ولي اگر کلاه کوچکي بر سرش بگذارد و کت و دامن خياط دوز تن کند شوهرش با کمال ميل او را بيرون مي برد و تمام مدت به زني که لباس رنگ شاد پوشيده و کلاه عجيب و غريب سرش گذاشته و رژ لب زده است خيره مي شود . |
No comments:
Post a Comment