ابوالفضل اقبالی
همان طور كه اكثر شما نمی دانید یك نظریه ی سخیفی در تحلیل انقلاب ها وجود دارد به نام نظریه «منحنی جی» كه توسط یك آقای تحصیل كرده به نام جیمز دیویس تولید و منتشر شده است! این نظریه به صورت كاملا چیپی استدلال می كند كه اگر یك مدت طولانی در جامعه ای به مردم خوش بگذرد و مردم هر چیزی یا هر كسی را كه خواسته باشند به دست بیاورند و هر كاری كه دلشان خواست با آن هر چیز و یا هر كس بكنند و پس از آن یك دوره كوتاهی با ركود مواجه شوند به طوری كه نیازهای آنان براورده نشود فاصله عمیقی میان «توقعات فزاینده» و «منابع موجود» به وجود آمده و مردم دست به شلوغ كاری می زنند و انقلاب ... نه ببخشید دست به انقلاب می زنند.
از شما چه پنهان ما وقتی دیدیم آقای دیویس با این نظریه ی سخیف! دست به تحلیل انقلاب می زنند و كلی مقاله و كتاب چاپ می كنند و هوار هوار پول گیرشان می آید با خود گفتیم چرا ما این كار را نكنیم؟مگر جیب ما سوراخ است؟ تازه ما كه یك گونی پول نمی خواهیم ما به همان حق التالیف بخور و نمیر هم قانع ایم!
خلاصه بشنوید تحلیل ما را...
روزهای اولی كه مترو راه اندازی شده بود فكر می كنم تعداد قطار های مترو كمتر از نصف الان بود و امكانات و تسهیلاتی كه در مترو به شهروندان ارائه می شد به شدت كم و غیر قابل مقایسه با حالا بود. یعنی حتی گاهی اوقات پیش می آمد كه به دلیل كمبود قطارها یك قطار مجبور می شد به جای 20 دقیقه انتظار 45 دقیقه توقف كند تا قطار بعدی برسد و جایش را پر كند و یا حتی مجبور می شد به دلیل ازدیاد مسافر در بین راه نیز توقف كرده و مسافر تو راهی سوار كند.و یا حتی باورتان نمی شود گاهی اوقات مجبور می شد از ریل خارج شود و مسافران كنار خیابان را نیز سوار كند!! اما با همه این تفاسیر در آن سال های ابتدائی راه اندازی مترو، مردم با شور و هیجان از آن استفاده می كردند و همه و همه با رضایت از این پدیده كم نظیر در جهان! به روح سازندگان آن درود و صلوات می فرستادند. هر چند آن روزها جمعیت مسافران مترو كمتر از حال حاضر نبود و مردم برای سوار شدن به مترو باید هم زمان زیادی را صرف می كردند و هم انرژی قابل ملاحظه ای را به كار می گرفتند البته كنار گذاشتن شخصیت انسانی و عزت نفس كه در هر زمان لازمه استفاده از مترو بوده و هست! با گذشت زمان و پیشرفت هسته ای كشور و با همت جوانان غیور این مرز و بوم مترو نیز به پیشرفت های زیادی در زمینه خدمات رفاهی به شهروندان دست پیدا كرد و خدمت رسانی به مردم را تا جایی رساند كه مسافرین مترو در حین استفاده از این وسیله نقلیه تا خرخره در امكانات رفاهی و تسهیلات آن غرق می شدند. به طور مثال تا 4 سال پیش كسی اصلا نمی دانست پله برقی چیست و در بدو ورود پله برقی به مترو مردم حتی نحوه استفاده كردن از آن را بلد نبودند اما الان پله برقی حتی در ایستگاه های جنوب شهر نیز راه اندازی شده است و این پدیده عجیب اكنون یكی از دلایل اصلی استفاده مردم از مترو می باشد!! و یا به عنوان یك مثال دیگر اوایل تولد مترو در كشور، مردم مجبور بودند برای سوار شدن به مترو در یك صف كوپنی بایستند و بعد از بیست دقیقه موفق به تهیه بلیط شوند اما الان با انتشار كارتهای الكترونیكی در میان مسافران این معضل كاملا مرتفع گردیده و صرف گذاشتن كارت الكترونیكی روی صفحه لیزری دستگاه مسافر می تواند از گیت عبور كند و حتی نیاز نیست مسافرین كارتهای خود را از جیبشان هم در بیاورند و بعضا مشاهده می شود افرادی كه كارتشان در جیب عقب شلوارشان است به طرز كاملا غیر اجتماعی پشت خود را به صفحه لیزری گیت می چسبانند و پس از باز شدن آن عبور می كنند! خلاصه اینكه این پیشرفت و بهبودی در امكانات مترو باعث شده است كه توقعات مردم روز به روز از آقای محسن هاشمی بیشتر و بیشتر شود. این «توقعات فزاینده» تا جائی رسیده كه مردمی كه تا چند سال قبل برای سوار شدن به مترو حداقل باید 30دقیقه وقت برای انتظار كشیدن صرف می كردند و نتق نمی كشیدند اكنون حاضر به تحمل 5 دقیقه انتظار نبوده و تند و تند قر بزنند و اعتراض كنند و به روح سازندگان مترو... بفرستند!!
الان كار به جائی رسیده است كه مردم انتظار دارند متروی ما شبیه متروی ژاپن و یا كشورهای غرب زده اروپائی! باشد. و این یعنی همان منحنی سخیف جی!
به گفته بسیاری از كارشناسان زبده و ماهر! این اعتراضات بیانگر فاصله عمیق میان "توقعات فزاینده" مردم و "منابع موجود" در مترو می باشد كه اگر خدای ناكرده محسن هاشمی دست به كار نشود این موج عظیم اعتراض به انقلاب منتهی خواهد شد.
البته عده ای هم معتقدند كه اگر از همان اول به مردم حال نمی دادیم و با آنها مانند ... برخورد می كردیم و مترو را برایشان تبدیل به جهنم می كردیم الان اینقدر رو پیدا نمی كردند كه بخواهند به سومین یا چهارمین(تردید از نویسنده می باشد) شخص مملكت یعنی آقای محسن هاشمی اعتراض كنند.
خلاصه اینكه این رشته ای كه ما خواندیم خیلی هم به درد نخور نیست و می شود با آن یك نان بخور نمیری در اورد!!
No comments:
Post a Comment