ويژه نامه «باکاروان» :: شماره 10 :: دهم محرم | | | | | | اینجا کربلاست و امشب ، شب دهم محرم:
چه زود تاریخ به شب عاشورا رسید و ماه شب دهم بر صحرای کربلا نور خود را گسترد. چه زیبا شبی است برای یاران حسین(ع) و چه آرام بخش است حضور قمر بنی هاشم(ع) برای اطفال حرم. ای کاش خورشید روز دهم طلوع نکند... "امام سجاد (ع)می فرمایند: در آن شبی که فردایش پدرم به شهادت رسید من با او بودم. به اصحاب فرمود: «اکنون شب است، آن را مرکب راهوار خود کنید (و بروید) این قوم آهنگ مرا دارند و چنانچه مرا بکشند به شما توجّهی نمیکنند و شما در آزادی و اختیار خودید». عرض کردند: نه به خدا سوگند، این نشدنی است. فرمود: «فردا شما همچون من کشته خواهید شد کسی نجات پیدا نمیکند». عرض کردند: سپاس خدا را که به ما شرافت شهادت در رکاب شما را عطا کند. سپس امام علیهالسّلام (ایشان را) دعا کردند و فرمودند: «اینک سر بردارید و بنگرید» پس جاها و منزلهای بهشتی خود را دیدند. امام علیهالسّلام می فرمود: «فلانی! این منزل توست، فلانی این قصر توست، فلانی این درجۀ (و مقام) توست». از این رو (روز عاشورا) هر کسی با سینه و صورت خود به استقبال نیزهها و شمشیرها میرفت تا به منزل بهشتی خود برسد." و بالاخره صبح عاشورا طلوع می کند و کاش طلوع نمی کرد.
همه رفتند و حسین(ع) مانده است و حسین(ع) . عجب ندائی است ندای عصاره خلقت که بر میدان طنین انداز است " هل من ناصر ینصرنی ..." ولی دیگر کسی نمانده است که ندای یاری حسین را پاسخ گوید و از عباس و علی اکبر و اصحاب سخنی بلند نمی شود . حال نوبت حسین (ع)است که با حرم وداع کند و چه منظره ایست منظره خداحافظی خواهر و برادرکه این آخرین دیدار است . "امام لحظهای برای استراحت توقف فرمود و در حالی که ضعف از جنگ بر وی عارض گردیده بود ، در همان حال سنگی از دشمن آمد به پیشانی حضرت اصابت نمود ، امام پیراهن را بالا زد تا خون پیشانی را باز دارد که تیری سه شاخه و زهر آلود بیامد و بر قلب مقدس امام نشست ، امام (علیه السلام ) فرمود :"بسم الله و بالله و علی مله رسول الله (علیه السلام)". و آنگاه سر به آسمان برداشت و گفت: " خداوندا! تو میدانی که اینان مردی را میکشند که بر گستره زمین جز او فرزند دختر پیامبر نیست". سپس تیر را از پشت سر برآورده و خون چون ناودان فوران کرد، و توان جنگ از امام می رفت . حضرت بایستاد ، هر مردی از دشمن که نزد امام میآمد باز میگشت که مبادا خدای را با شرکت در خون ریختن امام ملاقات کند. تا آن که مردی از کنده به نام مالک بن نسر (لعنه الله علیه ) آمد و به حسین (علیه السلام) ناسزا گفت و با شمشیر بر سر مبارکش زد که کُله خود را برید و به سر مبارک رسید و کله خود آکنده از خون شد. " | | | | آهنگ شادى از آهنگ عزا جداست
... الان معمول شده كه براى روزهاى عید جلساتى تشكیل مىدهند. بنده مخالف این كار نیستم؛ بد هم نیست كه دست میزنند. البته اگر از رادیو بشنویم - كه بنده خودم گاهى از رادیو شنیدهام - و شعر را درست گوش نكنیم، خیال مىكنیم دارند سینه مىزنند! هم لحن، سینهزنى است؛ هم آن دستى كه مىزنند، مثل زدن روى سینه است. این چه شادىیى شد؟! اگر براى روزهاى شادى، آهنگهاى مناسب - نه آهنگهاى مبتذل، نه آهنگهاى طاغوتى، نه آهنگهاى حرام - و شیوههاى خوب انتخاب كنند، مؤثرتر و بهتر است. اینطور نباشد كه چون به روضهخوانى عادت كردهایم، روز شادى هم كه مى خواهیم حرف بزنیم، لحنمان بشود لحن روضهخوانى. قدیمها مىگفتند فلانى هرچه مىخواند، مثنوى درمىآید؛ هر آهنگى را كه شروع كند، مثنوى مىشود! اینطورى نباشد. | | | | سركوب كردن قدرتهاى طاغوتى یكی از اهداف قیام حسینی
اصلاً انزال كتابهاى الهى و ارسال رسل براى این بوده است كه قسط و عدل در میان جوامع حاكم شود؛ یعنى نمادهاى ظلم و زورگویى و فساد از میان برخیزد. حركت امام حسین علیهالسّلام، چنین حركتى بود. فرمود: «انّما خرجت لطلب الأصلاح فى امّة جدّى». همچنین فرمود: «من رأى سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله او تاركا لعهداللَّه مخالفا لسنة رسولاللَّه فعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان ثمّ لم یغیّر علیه بقول و لا فعل كان حقا على اللَّه أن یدخله مدخله»؛ یعنى اگر كسى كانون فساد و ظلم را ببیند و بىتفاوت بنشیند، در نزد خداى متعال با او همسرنوشت است. فرمود: من براى گردنكشى و تفرعن حركت نكردم. دعوت مردم عراق از امام حسین علیهالسّلام براى این بود كه برود و حكومت كند؛ امام هم به همین دعوت پاسخ دادند. یعنى چنین نیست كه امام حسین علیهالسّلام به فكر حكومت نبود، امام حسین علیهالسّلام به فكر سركوب كردن قدرتهاى طاغوتى بود؛ چه با گرفتن حكومت و چه با شهادت و دادن خون. امام حسین علیهالسّلام مىدانست كه اگر این حركت را نكند، این امضاى او، این سكوت او، این سكون او، چه بر سر اسلام خواهد آورد. وقتى قدرتى همه امكانات جوامع و یا یك جامعه را در اختیار دارد و راه طغیان پیش مىگیرد و جلو مىرود، اگر مردان و داعیهداران حق در مقابل او اظهار وجود نكنند و حركت او را تخطئه نكنند، با این عمل، كار او را امضا كردهاند؛ یعنى ظلم به امضاى اهل حق مىرسد، بدون اینكه خودشان خواسته باشند. این گناهى بود كه آن روز بزرگان و آقازادگان بنىهاشم و فرزندان سردمداران بزرگ صدر اسلام مرتكب شدند. امام حسین علیهالسّلام این را برنمىتافت؛ لذا قیام كرد. ... | | | » آرشیو شماره هاي پيشين: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 » چند لينک عاشورائي:
| يا رب الحسين، بحق الحسين، اشفع صدر الحسين، بظهور الحجه ..::محرم 1429 - التماس دعا::.. | | | |
__._,_.___
__,_._,___
No comments:
Post a Comment